ماهی قرمز

در فیلم ماهی طلایی، آنامیکا (کالکی کوچلین) به خانه دوران کودکی خود بازمی‌گردد، زمانی که مادرش، سادانا (دپتی نوال)، به زوال عقل مبتلا می‌شود. با کمک همسایگان حامی، آنامیکا سعی می‌کند با ارواح گذشته خود کنار بیاید و با مادرش آشتی کند.

• خانواده‌ها می‌توانند در مورد نحوه نمایش زوال عقل در فیلم Goldfish صحبت کنند. این موضوع چگونه بر شخصیت‌ها و روابط بین آنها تأثیر گذاشت؟ آیا فکر می‌کنید فیلم با ظرافت و حساسیت با این بیماری برخورد کرده است؟ چرا بله یا خیر؟
• ارتباط، همدلی و دلسوزی در این فیلم به نمایش گذاشته شده است. چرا اینها نقاط قوت شخصیت مهمی هستند؟ آیا می‌توانید زمانی را به یاد بیاورید که این ویژگی‌ها را نشان داده باشید؟
• درباره زبان به کار رفته در فیلم بحث کنید. آیا ضروری به نظر می‌رسید یا اغراق‌آمیز؟ چه تاثیری بر فیلم داشت؟
• چگونه مصرف الکل، سیگار و مواد مخدر در فیلم به تصویر کشیده شده است؟ پیامدهای واقعی این اعمال چیست؟
• فیلم با موضوعاتی همچون فقدان، مرگ و درد چگونه برخورد کرد؟ اهالی محله در چنین دوران سختی چگونه از یکدیگر حمایت می‌کردند؟ چرا حس تعلق به جامعه مهم است؟

والدین باید بدانند که فیلم ماهی طلایی، درام فشرده اما ملایمی است در مورد زوال عقل، مرگ و کنار آمدن با گذشته. این فیلم داستان آنامیکا (کالکی کوچلین) و مادرش، سادانا (دیپتی ناوال) را روایت می‌کند که با زوال عقل دست و پنجه نرم می‌کند. این دو از لایه‌های رابطه پیچیده خود عبور می‌کنند و با برخی از اتفاقات گذشته مشترک خود کنار می‌آیند. این فیلم در لندن و در دوران همه‌گیری کووید-19 اتفاق می‌افتد و بر مرگ و از دست دادن تمرکز دارد. در فیلم صحبت‌هایی در مورد تصادف آتش‌سوزی، دزدی، خودزنی، مشکلات فشار خون، دیابت، افسردگی پس از زایمان و کودک‌آزاری وجود دارد. شخصیت‌ها با هم بحث می‌کنند که گاهی به سیلی زدن منجر می‌شود. بازوی یکی از شخصیت‌ها در حمام از جا در می‌رود. شخصی دچار سکته می‌شود و بعدا می‌میرد. در طول فیلم الفاظ زشتی به کار رفته است از جمله motherf----r، bitch، bastard و استفاده مکرر از f--k. شخصیت‌ها در حال نوشیدن، سیگار کشیدن و مصرف داروهای ضد روان‌پریشی دیده می‌شوند. برای اطلاع از فیلم‌های بیشتر در این سبک، می‌توانید برای دریافت ایمیل‌های هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبت نام کنید.

این درام ظریف، به کارگردانی پوشن کریپلانی، به زیبایی به موضوع عشق، از دست دادن و تنهایی می‌پردازد. داستان در لندن و در روزهای آغازین قرنطینه‌های کووید-19 اتفاق می‌افتد. فیلم ماهی طلایی، احساس غربت و تنهایی شخصیت اصلی به دلیل گذشته‌اش را با مشکلات مادرش در مواجهه با زوال عقل در هم می‌آمیزد. وقتی آنامیکا تلاش می‌کند تا رابطه‌اش را با مادرش، سادانا، احیا کند، دعواهای تلخ، کلمات گمشده و چای ساعت چهار بعدازظهر مرسوم، در انتظار آنهاست. این فیلم، با حال و هوای ملایم و گرم، شکنندگی مرز بین به یاد آوردن و فراموش کردن را به تصویر می‌کشد. کچلین و نوال به زیبایی در کنار هم قرار می‌گیرند و پیچیدگی‌های رابطه مادر و دختر را به خوبی به نمایش می‌گذارند. نتیجه، داستانی لطیف از غلبه همبستگی بر تنهایی و انزوا است.