نقشه خانوادگی

دن و خانواده‌اش، زندگی آرام و شادی دارند تا اینکه یک روز افراد ناشناسی به او حمله می‌کنند. این اتفاق باعث می‌شود تا او دریابد که مک‌کافری، کارفرمای قبلی‌اش، به دنبال اوست. در واقع دن، گذشته‌ای پنهان دارد که هیچکس از آن مطلع نیست. او 18 سال پیش یک آدمکش اجاره‌ای بوده اما دست از کار کشیده و تشکیل خانواده داده است. همسر و فرزندانش از این موضوع بی‌اطلاع هستند. با این اتفاق، او مجبور است آن‌ها را به جای امنی برده و از کشور خارج شوند. دن به همسرش می‌گوید که به طور ناگهانی تصمیم گرفته تا به وگاس سفر کنند! یک سفر جاده‌ایِ پر از هیجان! جسیکا خوشحال شده و پیشنهادش را می‌پذیرد. خانواده‌ی 5 نفره‌ی آن‌ها راهی سفر می‌شوند. در مسیر، باز هم، مزدوران در موقعیت‌های مختلف به او حمله می‌کنند اما موفق به کشتن و یا دستگیری‌اش نمی‌شوند. بالاخره آن‌ها به وگاس می‌رسند در حالی که هنوز از ماجرای دن، بی‌خبرند. افرادِ آدمکش به اتاق محل اقامتشان حمله می‌کنند. با این اتفاق بالاخره گذشته دن افشا می‌شود. همسر و فرزندانش در ابتدا موضع گرفته و او را مواخده می‌کنند و تنهایش می‌گذارند؛ اما توسط مک‌کافری، گروگان گرفته می‌شوند. دن سعی می‌کند آن‌ها را نجات دهد اما مجبور به پذیرش شرط آن‌ها برای بازگشت به شغل قبلی‌اش می‌شود. این بار جسیکا و فرزندانش برای نجات دن، دست به کار می‌شوند. پس از کشت و کشتار و درگیری‌های بسیار، آن‌ها را شکست داده و به زندگی عادی خود بازمی‌گردند؛ در حالی که اکنون بیشتر قدرِ یکدیگر و خانواده را می‌دانند.

• می‌توانید درباره پیام‌های فیلم با فرزندان خود گفتگو کنید و از آن‌ها سول کنید: اشتباه دن چه بود؟ اگر از ابتدا پنهانکاری نمی‌کرد بهتر نبود؟ کایل و نینا چه اشتباهاتی داشتند؟ والدینشان در قبال رفتار آنان، تصمیمات درستی گرفتند؟ نظر تو چیست؟ چه چیزی باعث شد تا کایل و نینا پدرشان را تنها نگذارند؟ خلاصه: درباره پیام‌های فیلم و رابطه دن با کایل و نینا، با فرزندان خود گفتگو کنید.

این فیلم، یک فیلم اکشنِ پر هیجان است که در دل نهاد خانواده اتفاق می‌افتد. خانواده‌ای 5 نفره که دو فرزند نوجوان و یک کودک زیر یک سال دارند و قصد دارند فرزند چهارمی نیز داشته باشند. زندگی این خانواده‌ی شاد، آرام و عادی است و همه چیز طبق روال و نظم پیش می‌رود. مادر و پدر در کنار یکدیگر برای پیشبرد اهداف آن تلاش می‌کنند. بچه‌ها نیز به این مهم، یاری می‌رسانند. برای مثال هیچکدام در نگهداری از برادر خردسالشان کوتاهی نمی‌کنند و بسیار دوستش دارند. پدر خانواده که در طی 18 سال زندگی مشترک، نقطه سیاهی نداشته و سعی کرده فردی کامل و بی‌نقص در جایگاه همسر و پدر باشد به ناگهان، گذشته‌اش افشا شده و جایگاه او در نگاه زن و فرزندانش متزلزل می‌شود. او در گذشته یک مزدور آدمکش حرفه‌ای بوده اما از این کار دست کشیده است. جالب آنجاست که حتی کارفرمای او پدرش است! و اوست که آدم اجیر می‌کند تا یا دن را بکشند یا تحویلش دهند تا دوباره کار قبلی‌اش را آغاز کند! همسر و فرزندان دن در ابتدای مواجهه با این حقیقت تلخ مانند هر انسان دیگری، موضع گرفته و او را لایق همراهی نمی‌دانند اما در ادامه برای نجاتش تلاش می‌کنند؛ چرا که دن، ویژگی‌های مثبت زیادی دارد و تا آن روز از هیچ تلاشی برای خوشبختی خانواده‌اش فروگذار نکرده است.  فیلم نکات جالب توجهی دارد و یکی از این نکات رابطه دن با دو فرزند نوجوانش است. فرزندان نوجوان او مانند نوجوانان دیگر اشتباهاتی دارند. کایل، پسر او، دور از چشم والدین، یک گیمر حرفه‌ای است طوری که تمام کشور او را می‌شناسد و با نام کاربری کیل بوی (Kill Boy) بسیار معروف و شناخته‌شده است اما دن با این کار مخالف است. کایل سعی می‌کند پدر را قانع کند که گیمربودن اصلا بد نیست و حتی می‌تواند با این مهارتش در نیروی هوایی استخدام شود! او یک بازی را با دن تدارک می‌بیند و دن استقبال می‌کند. همین بازیِ ویدیوییِ پدر و پسری به آن‌ها کمک می‌کند و در واقع فرصتی فراهم می‌کند تا باب گفتگو بین آنان باز شود و بیشتر یکدیگر را بشناسند. همینطور است این رابطه با نینا، دختر نوجوان خانواده. نینا قبلا یک ویراستار بوده و در دفتر روزنامه کار می‌کرده اما از آنجا که دوست پسرش به دانشگاهی در آیووا رفته، نینا نیز از کارش استعفا داده تا به این دانشگاه برود. والدینش از استعفای او بی‌خبر هستند؛ تا اینکه دن، متوجه موضوع می‌شود اما حرفی نمی‌زند تا زمانی که خانوادگی به دانشگاه مورد نظر رفته و نینا با دوست پسرش ملاقات کرده و متوجه خیانت او می‌شود. دن و جسیکا، نینا را سرزنش و یا نصیحت  نمی‌کنند بلکه سعی دارند تا او را درک کرده و آرام کنند. نحوه مواجهه آنان با این اتفاق، باعث می‌شود تا نینا از خانواده دور نشده بلکه در کنارشان بماند. او در پایان به روزنامه‌نگاری خبره تبدیل می‌شود که بدون حمایت والدینش، این اتفاق رقم نمی‌خورد. والدین عزیز می‌توانند با توجه به این نکات، فعالیت‌های مشترکی را برای کم‌کردن شکاف نسلی بین خود و فرزندان نوجوانشان، طراحی کنند و از این مسیر به بهترشدن روابط و دوستی عمیق‌تری با آنان برسند. این فعالیت‌های مشترک می‌تواند کوهنوردی، تماشای فیلم، انجام بازی‌های خانوادگی و از این دست باشد. از طرفی فیلم برای خودِ والدین نیز پیام‌های خوبی دارد. از جمله رابطه‌ی دوستانه و عاشقانه‌ میان والدین که یکی از مهم‌ترین دلایل استحکام بنیان خانواده است. فرزندانِ شاد، والدینی شاد و عاشق دارند که به جای بحث و جدل و دعوا، ابراز محبت و صمیمیت بین آن‌ها جریان دارد و این مهم از نگاه تیزبین فرزندان، پنهان نمی‌ماند. بهتر است برای تماشا از نسخه‌های پالایش‌شده استفاده کنید و بدانید که خشونت فیلم بالاست اما موجب دلهره و اضطراب مخاطب نخواهد شد. خلاصه: فیلم دارای پیام‌های مثبتی همچون درک و همدلی نوجوانان و اهمیت و ارزش نهاد خانواده است. خشونت آن بالاست اما موجب ترس و دلهره مخاطب نخواهد شد.

این کمدی ماجراجویانه خانوادگی زمانی بهترین است که طنز و اکشن آن با هم تعادل داشته باشند، اما وقتی به سمت خشونت‌های گرافیکی می‌رود، اصالت خود را از دست می‌دهد و مخاطبان آن محدود می‌شوند. وایلبرگ و موناهان زوج خوبی در برنامه خانوادگی تشکیل می‌دهند و شخصیت وایلبرگ به عنوان یک "پدر خانواده حومه‌نشین" به خوبی اجرا شده است. صحنه‌های برجسته‌ای مانند تعویض پوشک با حرکت سریع وایلبرگ، مبارزه با یک آدم بد در حالی که بچه‌اش را در یک کوله پشتی جلویی بسته است و یا فرار از گروهی موتورسوار در حالی که خانواده‌اش در ماشین خوابیده‌اند (همسرش با هدفون‌های ضد صدای خود در حال گوش دادن به موسیقی آرامبخش اینیا است) از لحظات دیدنی فیلم هستند.فیلمنامه همچنین داستان‌های پس‌زمینه معتبری برای زن خانه‌دار خسته، دختر نوجوانی که تحت تأثیر بد دوست پسرش قرار گرفته و پسر نوجوانی که در بازی‌های آنلاین مهارت بالایی دارد، خلق می‌کند. وقتی دن گوشی‌های هوشمند آنها را از پنجره بیرون می‌اندازد، مجبور می‌شوند دوباره با هم روبرو شده و ارتباط برقرار کنند. تماشای این دگرگونی می‌تواند برای والدین امروزی واقع‌گرایانه و شاید امیدوارکننده باشد. اما دقیقاً زمانی که در داستان این شخصیت‌ها غرق می‌شوید، فیلم لحن خود را به سمت تاریکی تغییر می‌دهد و به یک اکشن خشن‌تر تبدیل می‌شود که در آن شخصیت‌ها و داستان در پس زمینه نبردهای مسلحانه و درگیری‌های چاقویی قرار می‌گیرند. در نهایت همه چیز به حالت عادی بازمی‌گردد، اما اگر خشونت پرده سوم ملایم‌تر بود، فیلم به‌طور کلی بهبود می‌یافت.