درباره فیلم
نانه جیسالمر به همراه مادرش سارلا و خواهرش سومان در جیسالمر، راجستان، زندگی فقیرانهای دارد. پدرش از بیسوادی سارلا سوءاستفاده کرد، اموالشان را فروخت و فرار کرد و این سه نفر را در فقر رها کرد. وقتی چهار ساله بود در فیلمی با بازی بابی دیول بازی کرد. این نقش کوچک تاثیر بزرگی بر زندگیاش گذاشت و به بابی علاقهمند شد، به طوری که از سومان خواست به طور منظم برای بابی نامه بنویسد و پوسترها و عکسهای او را جمعآوری کرد و روی دیوارهای اتاق خواب کوچکش آویزان کرد. شش سال بعد، او اکنون یک راهنمای گردشگر است و میتواند به ایتالیایی، آلمانی، فرانسوی و انگلیسی صحبت کند، اگرچه به مدرسه نرفت و به جای آن تمام وقت آزادش را صرف تماشای فیلمهای بابی کرد و نانآور اصلی خانواده شد. او فوراً به بدل (عنوان فیلمی با بازی بابی) که میخواهد با سومان ازدواج کند، رضایت میدهد. نانه هیجانزده میشود وقتی متوجه میشود بابی در «یار» ظاهر خواهد شد که قرار است در جیسالمر و بارمر فیلمبرداری شود. یک روز در حالی که با شترش، راجا، سفر میکرد، به کمک بابی خود میشتابد که ماشینش در تپههای شنی گیر کرده بود. هیجانزده میشود وقتی بابی او را میشناسد و آنها به طور مخفیانه ملاقات میکنند. بابی او را تشویق میکند که درس بخواند، قلدر را شکست دهد و آدم بهتری شود. وقتی دعوتنامههای عروسی سومان فرستاده میشود، یکی از آنها را به بابی میدهد که قول میدهد در مراسم عروسی هم شرکت کند. عروسی برگزار میشود اما بابی قولش را فراموش میکند و نانه را بسیار ناامید میگذارد تا دلیل غیبت بابی را متوجه شود.
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
غیر موثق: متأسفانه برای بعضی فیلمها، دادههای کافی نداشتیم. بنابراین، تحلیلهای این دسته ممکنه دقیق نباشن و فقط به عنوان یک راهنما در نظر گرفته بشن.
خشونت: خیلی کم
ترس: خیلی کم
ناهنجاری اجتماعی: خیلی کم
الگوی مثبت: زیاد
پیام مثبت: زیاد
خلاصه فیلم
ویرایشنانه جیسالمر به همراه مادرش سارلا و خواهرش سومان در جیسالمر، راجستان، زندگی فقیرانهای دارد. پدرش از بیسوادی سارلا سوءاستفاده کرد، اموالشان را فروخت و فرار کرد و این سه نفر را در فقر رها کرد. وقتی چهار ساله بود در فیلمی با بازی بابی دیول بازی کرد. این نقش کوچک تاثیر بزرگی بر زندگیاش گذاشت و به بابی علاقهمند شد، به طوری که از سومان خواست به طور منظم برای بابی نامه بنویسد و پوسترها و عکسهای او را جمعآوری کرد و روی دیوارهای اتاق خواب کوچکش آویزان کرد. شش سال بعد، او اکنون یک راهنمای گردشگر است و میتواند به ایتالیایی، آلمانی، فرانسوی و انگلیسی صحبت کند، اگرچه به مدرسه نرفت و به جای آن تمام وقت آزادش را صرف تماشای فیلمهای بابی کرد و نانآور اصلی خانواده شد. او فوراً به بدل (عنوان فیلمی با بازی بابی) که میخواهد با سومان ازدواج کند، رضایت میدهد. نانه هیجانزده میشود وقتی متوجه میشود بابی در «یار» ظاهر خواهد شد که قرار است در جیسالمر و بارمر فیلمبرداری شود. یک روز در حالی که با شترش، راجا، سفر میکرد، به کمک بابی خود میشتابد که ماشینش در تپههای شنی گیر کرده بود. هیجانزده میشود وقتی بابی او را میشناسد و آنها به طور مخفیانه ملاقات میکنند. بابی او را تشویق میکند که درس بخواند، قلدر را شکست دهد و آدم بهتری شود. وقتی دعوتنامههای عروسی سومان فرستاده میشود، یکی از آنها را به بابی میدهد که قول میدهد در مراسم عروسی هم شرکت کند. عروسی برگزار میشود اما بابی قولش را فراموش میکند و نانه را بسیار ناامید میگذارد تا دلیل غیبت بابی را متوجه شود.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.