رؤیاهای تبآلود
Fever Dream
۱۳+
مناسب برای بالای ۱۳ سال
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
غیر موثق: متأسفانه برای بعضی فیلمها، دادههای کافی نداشتیم. بنابراین، تحلیلهای این دسته ممکنه دقیق نباشن و فقط به عنوان یک راهنما در نظر گرفته بشن.
خشونت: کم
ترس: خیلی کم
ناهنجاری اجتماعی: متوسط
الگوی مثبت: کم
پیام مثبت: کم
خلاصه فیلم
ویرایشآماندا (ماریا والورده) و دختر خردسالش نینا (گیلرمینا سورریبس لیوتا) برای تابستان در یک روستای روستایی آرژانتینی در تب و لرز (فاصله نجات) خانه ای را اجاره کرده اند. در آنجا، با همسایه خود کارولا (دلورس فونزی) و پسرش، دیوید (امیلیو وودانوویچ) ملاقات می کنند. دیوید از زمانی که یک درمانگر محلی بیماری را از بدنش بیرون کشید، خودش نبوده است. کارولا از او می ترسد و به آماندا هشدار می دهد که مراقب باشد. آماندا خودش حال خوبی ندارد و به نظر می رسد صدای دیوید در سرش است، او را به بازسازی رازی سوق می دهد که ممکن است یا ممکن است نباشد، توضیح دهد که چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد این صحبت کنند که آیا به داستان کارلوتا در مورد دیوید در «رویای تبآلود» اعتقاد دارند یا خیر. چرا بله و چرا خیر؟ چه سرنخهایی ممکن است نشان دهد که او حقیقت را نمیگوید؟ و چه صحنههایی نشان میدهد که او راست میگوید؟
- چه سمی توسط درمانگر روحانی ذکر شده است؟ فیلم در کجا به وجود و اثرات آن بر روستا، مردم و حیوانات آن اشاره میکند؟
- کتابی که این فیلم بر اساس آن ساخته شده است، توسط برخی به عنوان رئالیسم جادویی توصیف شده است. ویژگیهای این ژانر چیست؟ چه نویسندگانی با آن مرتبط هستند؟ از کجا میتوان اطلاعات بیشتری یافت؟
- آیا میتوان این فیلم را در ژانر وحشت طبقهبندی کرد؟ چرا یا چرا نه؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که فیلم «فِور دریم» که در آرژانتین اتفاق میافتد و بر اساس کتابی به همین نام ساخته شده، ممکن است برخی بینندگان را ناراحت کند، اگرچه محتوای صریح زیادی در آن وجود ندارد. صحنههای ترسناکی در فیلم وجود دارد، مانند پریدن یک سگ روی شیشه ماشین، صدایی بلند و ناگهانی برای فراری دادن پرندگان از یک مزرعه، و شکستن شیشهها همزمان با خروج یک مهاجم از خانه و ورود یک مادر برای پیدا کردن دخترش که در داخل خانه حبس شده است. اما فیلم بیشتر از اینکه خشونتآمیز باشد، ترسناک است. در فیلم، کودکی با حیوانات مرده و گل بازی میکند، بیمار میشود و توسط یک درمانگر معنوی معالجه میشود که میگوید او مسموم شده و ارواح باید "مهاجرت" کنند تا او را نجات دهند. زنی بیمار میشود و قادر به حرکت نیست، و بدنش توسط شخصی روی زمین کشیده میشود. افراد معلول در شب در خیابانها پرسه میزنند. فیلم موضوعاتی درباره مادری را مطرح میکند، از جمله اینکه یک مادر توضیح میدهد که چگونه دائماً فاصله مورد نیاز برای نجات احتمالی فرزندش در خطر را محاسبه میکند. او کابوسی درباره تسخیر شدن دخترش میبیند، بعد از اینکه دوستش به او میگوید پسرش توسط ارواح تسخیر شده است. یک صحنه رابطه جنسی بین یک زوج متأهل وجود دارد. در صحنهای، سینه برهنه زنی در حال شنا در دریاچه نشان داده میشود. زبان انگلیسی در زیرنویسهای انگلیسی این فیلم اسپانیایی شامل کلمات «لعنتی»، «خرابکاری» و «دیوانه» است. برای اطلاع از فیلمهای مشابه بیشتر، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی «شب فیلم خانوادگی» ثبتنام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
فیلمساز کلودیا لوزا به عمد با این داستان آزاردهنده که در روستایی در آرژانتین (فیلمبرداری شده در شیلی) اتفاق میافتد، بینندگان را به چالش میکشد. تب رؤیا با نوعی گفتگوی درونی بین زنی اسپانیایی به نام آماندا و پسری جوان به نام دیوید آغاز میشود. آنها در مورد کرمها صحبت میکنند و به نظر میرسد که آماندا در جنگل کشیده میشود. دیوید به او میگوید که باید اتفاقاتی که افتاده را بازسازی کند و هر جزئیات را به یاد بیاورد. همه اینها بیننده را در حالت آمادهباش قرار میدهد تا سعی کند منطق داستان را درک کند و حتی به کوچکترین لحظات و حرکات توجه کند. و در واقع، این داستان رؤیایی به اندازه حس و فضای آن، از طریق حس و حال و اتمسفر و نه فقط از طریق اکشن، ساخته شده است. این حس و حال با کمک فیلمبرداری که به آرامی بر محیط روستایی تمرکز میکند، تقویت میشود: نور بر روی مزارع گندم طلایی میدرخشد، موجها در آب پخش میشوند، و آفتاب بر شانههای برهنه زنی میتابد. این فیلم پیامی قوی در مورد محیط زیست دارد که بینندگان ممکن است فقط در پایان آن را به طور کامل درک کنند، با وجود اینکه در طول فیلم سرنخهایی وجود دارد.عنوان انگلیسی فیلم، تبهای خیالی، حس توهمزای فیلم را منتقل میکند — بیماریها و صداهای مرموز و گیجی ناشی از عدم آگاهی از اینکه به چه کسی اعتماد کنیم یا چه چیزی حقیقت دارد. اما عنوان اصلی فیلم، که به «فاصله نجات» ترجمه میشود، نیتهای دیگری از لوزا و همنویسندهاش، سامانتا شوبلن، را نشان میدهد که رمان فیلم بر اساس آن ساخته شده است. آماندا مکرراً در مورد رشتهای صحبت میکند که مادر و فرزندش را به هم متصل میکند، محاسبات ذهنی که یک زن برای اندازهگیری خطر و ریسک انجام میدهد، ترس مداوم از تصور بدترین سناریوها و زمان واکنش برای نجات. وقتی بچهها به هر دلیلی دور میشوند، رشته سفت میشود و ممکن است پاره شود. مادران در اینجا بار نابرابری از مسئولیت را برای سلامتی و بقای جسمی و معنوی فرزندانشان به دوش میکشند. حتی روح دیگران که ممکن است بدن فرزندانشان را تسخیر کنند، مسئولیت آنها میشود. موازی کردن این موضوع با وظیفه انسانها در مراقبت از سیاره زمین دور از ذهن نیست. در هر صورت، خطرات — واقعی و بالقوه تصور شده — که دو بچه در این فیلم با آن مواجه هستند، ممکن است تماشای فیلم را برای مادران سخت کند. داستان ممکن است برای برخی از بینندگان، بهخصوص در ابتدا، کمی غیرقابل نفوذ به نظر برسد و بسیار متفاوت از بیشتر فیلمهای نتفلیکس باشد. اما اگر زمانی را صرف غوطهور شدن در جو فیلم کنید، ممکن است خودتان را در حال فکر کردن به این فیلم، مدتها پس از پایان آن، بیابید.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.