ازسرنوشت

داستان از یک مراسم آغاز می‌شود. سهراب و هاشم، دو دوست قدیمی هستند که در پرورشگاه باهم بزرگ شده‌اند و حالا به کمک آقای خندان، از خیّران مؤسسه، موفق به راه‌اندازی یک کارگاه ریخته‌گری شده‌اند. پروژه‌ی کارآفرینی‌ای که چالش‌‌هایی برای این دو به همراه خواهد داشت. آن دو، فکرش را هم نمی‌کنند که در گیرودار مسائل خانوادگی و پیگیری گذشته‌ی سهراب، قرار است درگیر مسائل بغرنج و پیچیده شوند. از طرفی شاهرخ، حامی سهراب و برادر زن منصور(پدر سهراب)درنتیجه‌ی اختلاف با شوهر خواهرش، منصور افشار، حال چندان خوشی ندارد. شاهرخ با هوش اقتصادی خود و با مجوز منصور، توانسته بود نمایندگی یک برند لوازم خانگی معروف خارجی را به دست آورد. و حالا منصور با معرفی خودش به عنوان مدیرعامل شرکت نمایندگی، به شاهرخ رودست آشکاری زده بود. او برای (مثلاً) جبران زیرآبی خود، ویلایی با ویوی دائمی برای برادر زنش تدارک دیده است و شاهرخ معنای این حاتم بخشی را خوب می‌داند. احتمالاً باید منتظر یک درگیری اساسی بین دو سرمایه‌دار باشیم. میان منصوری که زیرآبی رفتن را خوب می‌داند، و شاهرخی که با قدرت و پولش، برنامه‌ها دارد... .

• میان پیچیدگی‌های اقتصادی، خانوادگی و اجتماعی فیلم، داستان اصلی از چه قرار است؟ به نظرت، مشکلات پیش روی کارآفرینان از چه جنس است؟ چگونه می‌توان، موانعی چون زدوبندهای اقتصادی و دلالی را در کسب و کار پیشبینی کرد؟ وضعیت جوانان بزرگ شده در پرورشگاه را در ایران چگونه ارزیابی می‌کنی؟ خلاصه: سردرآوردن از گذشته برای سهراب و داستان فیلم چه سودی دارد؟

موضوع سریال، از حیث تمرکز بر نیروی جوان، بعنوان عنصر کارآفرین و مولد، جدید و قابل تأمل است. با فرزندان نوجوان خود در این باره صحبت کنید. اگر فرزند نوجوان شما افکار اقتصادی در ذهن خود می‌پروراند و به فکر  راه‌اندازی یک کسب و کار است، به او کمک کنید با شخصیت‌های جوان فیلم همذات پنداری کرده و مشکلات خود را با آنان مقایسه کند. او باید چالش‌های پیش رویش را دریابد. از او بخواهید به چالش‌های شخصیت‌های اصلی داستان فکر کند و برای آن‌ها چاره اندیشی کند.