Manus

درباره فیلم

سخارام به دلیل اعمال نیکش از زندان آزاد می‌شود. او به دهکده‌ای می‌رود که روزی در آن صاحب یک چای‌فروشی بوده است. فلش‌بک نشان می‌دهد که او مردی مفید بوده و یک شب در نیمه‌شب به پرابهاکار و همسرش پالاو کمک می‌کند، زمانی که ماشینشان خراب شده بود و تمام شب از پالاو محافظت می‌کند در حالی که پرابهاکار رفته بود تا ماشین را تعمیر کند. او با شانتا ازدواج می‌کند و هر دو خوشحال زندگی می‌کنند تا اینکه پرابهاکار می‌آید و در غیاب سخارام به شانتا تجاوز می‌کند. شانتا خودکشی می‌کند و سخارام به خوبی می‌داند که پرابهاکار پشت این ماجرا بوده است. بعد از اینکه مراسم شانتا به پایان می‌رسد، سخارام به شهر می‌رود تا انتقام بگیرد.