آواز دریا
Song Of The Sea
«آوازِ دریا»، یک داستان درام و تخیلی، همراه با چند صحنه موزیکال از افسانهای قدیمی است. دنیای موجودات طلسم شدهای را روایت میکند که توسط «موکا» به سنگ تبدیل شدهاند. «سیرشا» که آخرین بازمانده از سلکیها است، تنها کسی است که میتواند آنها را نجات دهد. این داستان، غمانگیز و ناراحتکننده اما سرشار از نشانههای امید و زندگی است.
شخصیتهای اصلی مادرشان را ازدست دادهاند. و این موضوع بن را از هرکسی بیشتر درگیر کرده است. فارغ از ترسناک بودن این حادثه، غم فقدان برای این دو خواهر و برادر دردناک است. بن خواهرش را مسئول مرگ مادر میداند بنابراین رفتار خوبی با خواهر کوچکتر ندارد. اما پایان خوش داستان از اثر خشونت میکاهد.
بن، پسرِ کوچکیای است که در سن کودکی به هنگام تولدِ خواهرش مادرش را از دست میدهد و طی اتفاقات متفاوتی که برای خواهرش رقم میخورد در شرایطی که هرلحظه ممکن است خواهرش را از دست بدهد، مدام در تلاش است تا او را از مرگ نجات دهد.
ارتباط خانوادگی در بخشهایی از داستان دور از آداب است. برادر بزرگتر رفتار درستی ندارد، پدر خانواده نیز مدیریت صحیحی در زمان فقدان مادر ندارد.
بن سعی میکند در شرایطی که خواهرش نیاز به کمک دارد و جانش در خطر است او را رها نکند و همیشه بهعنوانِ برادر بزرگترش از او مراقبت کند. همچنین آنها با کمکِ یکدیگر موفق میشوند همهی موجوداتِ طلسم شده توسط موکا را از کالبد سنگ به کالبد واقعی و سابقشان بازگردانند و آنها را نجات دهند.
همیشه در سختترین و ناهموارترین شرایط زندگی، روزنههایی از امید وجود داره که فقط لازم است ما چشمهایمان را باز کنیم و به زندگی و نقاط مثبتش امید داشته باشیم. بِن و پدرش که بعد از از دست دادن مادرش دچار افسردگی شده بودند برای همیشه زندگی را به خودشان تلخ و دنیای را تیره و تار میدیدند. آنها بعد از گذراندن روزهای سخت خود، با نگاه متفاوت به زندگی موفق شدند با همکاری یکدیگر جان موجودات بسیاری از جمله خودِ سیرشا را نجات دهند و زندگی دوباره به آنها ببخشند.
خلاصه فیلم
ویرایشاین اثر یک داستانِ افسانهای از دنیای سلکیهای دریایی است. بن پسربچهی کوچک خانوادهای است که مادرش آخرین سلکی از همنوعان خودش میباشد که به محض بهدنیا آوردن دخترش سیرشا از دنیا میرود. اما سیرشا نیز یک نیمه انسان و درواقع آخرین بازمانده از سلکیها است که میتواند همنوعانش را از طلسم ماکا نجات دهد. پدر بن بعد از فوت همسرش بسیار ناراحت و افسرده میشود این مسئله موجب میشود تمام مسئولیت نگهداری از سیرشا به دوش برادرش، بن، بیفتد اما بن نیز که سیرشا را مسئول مرگ مادرش میداند با او بسیار بداخلاق و نامهربان است. مادربزرگ بن که نگران فرزند و نوههایش میباشد از شهر به جزیرهی سکونتِ فرزندش میرود تا نوههایش را از جزیره و آن روستای مملو از خطر به شهر بازگرداند. این اتفاق علیرغم میلِ بن و خواهر و پدرش میباشد و آنها با تلاش بسیار او را منصرف میکنند. در آخرین شبی که مادربزرگ بچهها در جزیره کنار آنها میماند اتفاقی میافتد که او را مصمم به بازگرداندنِ بچهها به شهر میکند. سیرشا در آن شب به صورت پنهانی صدفِ جادویی بن که یادگار مادرش میباشد را برمیدارد و شروع به نواختن با سازِ صدفی میکند. همراه با نواختنِ ساز نورهایِ درخشانی به حرکت درمیآیند. سیرشا از روی کنجکاوی همراه نورها میدود تا به صندوقچه قدیمی میرسد. او بعد از پوشیدنِ لباسِ نورانی موجود در صندوق همراه نورها به دریا میرود و بعد از پریدن در آب به فُک دریایی درخشانی تبدیل میشود و همراه با سایر فُکها شنا میکند. در نهایت درحالی که به انسان تبدیل شده است به ساحل برمیگردد این اتفاق مادربزرگش را بیش از پیش نگران میکند و صبح روز بعد با خشونت و عصبانیت بن را همراه خواهرش سیرشا از پدرشان جدا میکند و راهی شهر میشوند. اما بن که توان تحملِ دوری از سگش را ندارد همراه خواهرش از خانه مادربزرگ فرار میکند تا به جزیره برگردد. ساز زدن سیرشا در مسیر موجب میشود تا سایر پریها و جغدها متوجه زنده بودن آخرین بازمانده از سلکیها شوند. پریها سعی دارند تا از سیرشا برای نجاتِ افرادی که توسط جغدها طلسم و به سنگ تبدیل شدهاند استفاده کنند تا آنها را نجات دهد. اما سیرشا توسط موکا ربوده میشود و موکا به قصدِ گرفتنِ غم و احساسات نامطلوبِ سیرشا، تصمیم دارد او را به سنگ تبدیل کند اما بن با تلاش مکرر موفق میشود علاوه بر نجات خواهرش، به تمامِ پریهای طلسم شده کمک کنند تا از کالبد سنگ به کالبد اصلی خود بازگردند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- به نظر شما رفتارهای بن با خواهرش درست بود؟
- اگر بن از رفتار نامهربان و بداخلاقش با خواهر کوچکش پشیمان نمیشد آیا همچنان برای نجاتِ موجوداتِ طلسم شده موفق میشدند؟
- به نظر تو این داستان چقدر واقعیت دارد؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشآوازِ دریا فضای داستانیِ غمانگیزی دارد که با مرگِ مادرِ پسربچه کوچکی بهنام بِن، شروع میشود. مرگِ مادر بِن یکی از اتفاقات دردناکِ این داستان، خصوصا برای شخصیت بن میباشد در نتیجه امکان تاثیرگذاریِ عمیق روی فرزندان یا ایجاد ترس و اضطراب از دست دادن والدین برای آنها وجود دارد. این داستان روایتِ یک افسانهی تخیلی را به نمایش درمیآورد که مادر بِن در کودکی برای او در قالبِ داستان تعریف کرده بود و حالا بعد از گذشتِ چند سال بعد از مرگ مادرش تبدیل به واقعیت شده است. داستانهای تخیلی به تنهایی قابلیتِ تاثیرگذاری روی کودکان را دارد، تبدیل داستان و تخیل به یک واقعیت در دنیای واقعیِ بن و خواهرش ممکن است امکانِ این تاثیرگذاری را به مراتب بیشتر کند. در نتیجه لازم است والدین ضمن توجه و حساسیت نسبت به نکاتِ مطرح شده درخصوص غیرواقعی بودن و افسانه بودن این داستان با فرزندانِ خود صحبت کنند. علاوه بر آن روابط نامهربانِ بن با خواهرِ کوچکش بهواسطه شرایطی که در زندگیشان رغم خورده است از جمله اتفاقات منفی داستان است که در نهایت به پشیمانی و تغییر رفتار بن ختم میشود. با استناد به نحوه روابط بن با خواهرش و نتایج رفتارهای خوب و بدشان بایکدیگر میتوانید نتیجه و عملکرد مطلوب روابط درست خواهر و برادری و مراقبتهای محبتآمیزِ بن نسبت به خواهرش را به عنوان یک الگوی مثبت و قابلتوجه به فرزندانتان یادآوری کنید و در اینباره به گفتوگو بپردازید.