روبو
Robo
فیلمی درباره رباتی انساننما به نام روبو که سعی دارد ارتباطات انسانی را آموخته و مفهوم خانواده را درک کند. این فیلم محصول 2019 کشور روسیه و دارای پیامهای مثبتی همچون ارزش جایگاه خانواده، دوستی و ارتباطات انسانی بر پایه محبت و احترام است. میتوانید از تماشای آن در کنار خانواده لذت برده و درباره پیامهای آن با یکدیگر گفتگو کنید.
همکلاسیهای میتیا در مدرسه او را مسخره کرده و تحقیر میکنند و در یک سکانس نیز درگیری فیزیکی کوچکی با هم دارند. ماموران به دنبال یافتن روبو او را تعقیب میکنند و در نهایت با اسلحه و تهدید و زور، سعی دارند او را نابود کنند. آنها جسمی سنگین را بر روی انداخته تا روبو نابود شود اما او زنده میماند.
فرار روبو به همراه میتیا و نگرانی از اینکه جان او به خطر بیفتد و همچنین لحظه افتادن کانکس بر روی روبو و ناراحتی و اشک میتیا از مرگ روبو از موارد ترس این فیلم هستند که بیشتر از نوع هیجان و اضطراب است.
مهمترین ناهنجاری فیلم را میتوان در پنهانکاری و دروغ میتیا درباره روبو به پدر و مادرش خلاصه کرد. هرچند او این کار را برای حفظ جان روبو انجام داده بود. تحقیر و مسخرهکردن میتیا توسط همکاسیهایش در مدرسه، قولدادن آنتوان به میتیا و عدم پایبندی به آن توسط او از موارد دیگر ناهنجاری این فیلم هستند. ویکتور و همسرش در یک سکانس یکدیگر را در آغوش کشیده و میبوسند. نادیا در آخرین سکانس لباس نامناسبی بر تن دارد.
روبو با وجود اینکه یک ربات بود اما الگوی مثبتی برای بسیاری از انسانها بود. ارزش در کنار هم بودن و دوستیها را به خوبی به مخاطب منتقل میکرد و شجاع و فداکار طراحی شده بود. میتیا نیز با وجود سن کم، درسهای بزرگی را به به پدر و مادرش آموخت. درس همدرکی، دوستی، همدلی و مهربانی که با همراهی روبو به آنها آموخت. میتیا البته اشتباهاتی داشت مانند پنهانکاری و دروغگویی به والدین که البته نشاتگرفته از رفتار خشک و منطقی خود آنان بود. ویکتور و نادیا انسانهای پرتلاش و دقیقی بودند که با پشتکار و تلاش شبانهروزی توانستند روبو را بسازند اما آنها در موضوع ارتباط صحیح با میتیا و درک او دچار مشکل بودند که در نهایت با اشتباه خود پی بردند.
این فیلم پیامهای مثبت فراوانی دارد. اهمیت و ارزش جایگاه خانواده، تلاش اعضا برای بقای آن و در کنار یکدیگر بودن مهمترین پیام فیلم است که به خوبی در داستان آن مطرح میشود. پدر و مادر میتیا به دلیل مشغله کاری فرصت چندانی برای وقتگذرانی با او ندارند و البته علایق و خواستههای او را درک نکرده و به اجبار میخواهند پسرشان در رشته ریاضی درس بخواند در حالی که میتیا به هنر علاقهمند است. در پایان آنها به اشتباه خود پی میبرند. ارزش ارتباطات انسانی نیز پیام دیگری بود که روبو به دنبال دریافت آن بود و به خوبی آن را به مخاطب منتقل میکرد. دنیا بدون ارتباطات انسانی بر پایه محبت، احترام و دوستی ارزشی ندارد و شبیه دنیای بیروح و سنگی رباتها میشود.
خلاصه فیلم
ویرایشویکتور و همکارانش رباتی میسازند که در مواقع خطر بتواند جان انسانها را نجات دهد اما این ربات به دلیل عدم توانایی برقراری ارتباطات انسانی در آزمایشهای اولیه، رد میشود. او همان شب با برداشتن عکس خانوادگی ویکتور و همسر و فرزندش، از لابراتور فرار کرده و سعی دارد مفهوم خانواده را درک کند. رباتِ A-112 به خانه ویکتور رفته و با پسرش میتیا دوست میشود. با پخش خبر فرار یک ربات خطرناک در رسانهها، میتیا تصمیم میگیرد، دوستش، روبو را که خودش برای او نام انتخاب کرده است، فراری داده و نجات دهد. آنها در ابتدا به مخفیگاه میتیا میروند اما با آمدن ماموران از آنجا فرار میکنند. با فرار میتیا از خانه، ماجرای دزدیدنِ او توسط ربات خطرناک در شهر میپیچید. در نهایت ماموران میتیا را یافته و سپس سعی دارند تا روبو را از بین ببرند. روبو، جان خود را برای نجات میتیا به خطر میاندازد تا جایی که تا پای نابودی میرود اما زنده میماند. او بالاخره جای خود را در خانواده سه نفره میتیا باز کرده و به همراهشان زندگی خوبی را تجربه میکند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- درباره داستان فیلم و دریافت فرزندان از پیام آن با آنها گفتگو کرده و از آنها سوال کنید:
- آیا تصمیمات میتیا درست بود؟ تو اگر جای او بودی چه کار میکردی؟
- اشتباه والدین میتیا را در چه میدانی؟
- تو به چه رشتهای علاقهمندی و دوست داری در آینده چه شغلی داشته باشی؟
- جایگاه ریاضیات و منطق در زندگی چیست؟
- آیا به ساخت ربات علاقهمندی؟ جایگاه ربات در زندگی آینده انسانها چیست و فکر میکنی تا چه حد اهمیت دارد؟
- آیا روزی میرسد که یک ربات با تمام علایق انسانی ساخته شود؟!
- خلاصه: از فرزندان خود سوال کنید پیامهای فیلم چه بود و آیا تصمیمات میتیا صحیح بود؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشاین فیلم را میتوان برای تماشای خانوادگی انتخاب کرد و درباره پیامهای آن با یکدیگر گفتگو کرد. خشونت و ترس در آن بسیار کمرنگ است و در عوض داستان آن، حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. روبو هرچند یک ربات بود اما درسهای بزرگی برای انسانها داشت! او سعی داشت با سادگی و صداقتی که به ذاتش برمیگشت، ارتباطات انسانی خوبی را برقرار کند و میتیا را دوستِ خود خطاب میکرد. زیباییهای دنیا را یکی یکی میدید و میآموخت و با هربار بیانِ آنها، گویی به دنبال یادآوری آن به مخاطب بود. میتیا نیز در کنار او، مانند یک بزرگتر و انسان دنیادیده رفتار میکرد و سعی داشت زیباییهای دنیا را به او نشان دهد. موضوعِ برابری انسانها و مشاغل مختلف و ارزش هریک از آنها در جایگاه خود با حضور یک رفتگر شهرداری در کنار یک مهندس ساخت ربات به خوبی به تصویر کشیده میشود. پدر میتیا او را به خاطر دوستی با رفتگر شهرداری ملامت میکند در حالی که خودِ او با اشتباهاتش باعث میشود تا فرزندش از خانه فراری باشد و در مدرسه تحقیر شود. در عوض، همان رفتگر با درک بالا از هنر و ارزش آن و توجه به احترام و دوستی به میتیا کمک میکند تا روبو را نجات دهد. این فیلم فرصت خوبی است تا درباره علایق فرزندتان با او صحبت کنید و توجه داشته باشید که فقط علوم ریاضی ارزشمند نیستند بلکه هرکس با توجه به استعداد خود میتواند تبدیل به انسان بزرگ و موفقی شود. برخی از بچهها به نقاشی و یا به طور کلی هنر علاقه دارند برخی به ورزش و یا رشتههای متعدد دیگر که نیازی به تخصص و مهارت ریاضی ندارد و میتوانند در آن موفق باشند. نباید با سختگیری، مانع بروز استعدادهای آنها شده و سرخوردهشان کرد. خلاصه: فیلم پیامهای مثبت فراوانی دارد که میتوان درباره آن با فرزندان گفتگو کرد.