تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: زیاد
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: متوسط
الگوی مثبت: کم
پیام مثبت: کم
خلاصه فیلم
ویرایشدر یک شهر مرزی مکزیک به نام سن میگل که حال و هوایی غمگین دارد، مردی آمریکایی سوار بر اسب وارد شهر میشود که بعدها به «مرد بینام» (کلینت ایستوود) معروف میشود. بعد از اینکه گروهی از تفنگداران شروع به قلدری و آزار او و یک پسر بچه کردند، مرد بینام از یک صاحب سالن دوستانه میشنود که شهر سن میگل پول خود را از طریق خرید اسلحه و مهمات ارزان قیمت و فروش آن به بومیان در شمال به دست میآورد. علاوه بر این، دو گروه در این شهر با یکدیگر درگیر هستند و مرتبا همدیگر را میکشند: یکی گروه فاسد کلانتر/شهردار باکستر و خانوادهاش، و دیگری یک گروه رقیب به رهبری برادران روخو. مرد بینام ابتدا با گروه باکستر و سپس با گروه روخو همکاری میکند، روشهای آنها را یاد میگیرد و هر یک از سران گروهها را علیه دیگری تحریک میکند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- درباره این که چرا شخصیت بینام کلینت ایستوود در دهه 1960 جنجال به پا کرد، خانوادهها میتوانند صحبت کنند. آیا "بینام" واقعا "بیاخلاق" است، همان طور که بسیاری از منتقدان او را نامیدهاند؟ انگیزههای او چیست؟ آیا وقتی به خانوادهای که نجاتشان میدهد، میگوید که یک بار کسی را میشناخته که به کمک نیاز داشته اما کمکی دریافت نکرده، سرنخی به ما میدهد؟ میتوانید از این فیلم برای علاقهمند کردن بچهها به فیلم کلاسیک ژاپنی «یوجیمبو» که این فیلم بازسازی آن است، استفاده کنید.
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که این فیلم خشونت بیشتری نسبت به بسیاری از فیلمهای وسترن هالیوودی که قبل از آن ساخته شدهاند، دارد - اگرچه فیلمهایی که بعداً ساخته شدند، بدتر بودند. مردان زیادی (و یک زن) میمیرند، حتی اگر نبینیم که گلولهها از بدن آنها خارج میشوند. یک پسر بچه توسط قلدرها که به سمت او شلیک میکنند (اما نمیزنند) آزار میبیند و قهرمان داستان کتک سختی میخورد. یکی از شخصیتها از یک صفحه فلزی که زیر پانچوی خود پنهان کرده بود به عنوان جلیقه ضد گلوله استفاده میکند - کاری که واقعاً نباید در خانه امتحان کرد.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
در اینجا کمبود خشونت و اسلحه وجود ندارد. در دهه 1960، ایتالیاییها، اسپانیاییها، آلمانیها و حتی اسرائیلیها شروع به ساخت وسترنهای خود کردند و به آیکونوگرافی کلاسیک دوئل اسلحه، سالونها و اسبسواران بیرحم پایبند بودند، اما بدون کدهای سانسوری هالیوود. در مورد سرجیو لئونه، کارگردان ایتالیایی، فقط سطح بالایی از خشونت وجود نداشت، بلکه سبک فیلمسازی او نیز در آن زمان انقلابی بود و بر روی نمای نزدیک طولانی و پرتنش از چهره بازیگران، ترکیببندی دوربین وایداسکرین و موسیقی غیرعادی و تاثیرگذار انیو موریکونه تاکید داشت. قبلا به شوخی وسترنها را "اپرای اسب" مینامیدند. لئونه آنها را چیزی شبیه اپرای واقعی کرد و سبک او بسیار مورد تقلید قرار گرفت.این اتفاق خوشیمن بود که لئونه، ایستوود جوان، لاغر و نهچندان معروف را برای بازی در نقش قهرمان بینام خود انتخاب کرد (موریکونه در ابتدا به دنبال هنری فوندا یا جیمز کابرن بود) و این انتخاب آغازگر دوران پرافتخاری دیگر بود. اگرچه امروزه آنچنان وحشتناک به نظر نمیرسد، اما شخصیت «مردی بدون نام» تا حدی برای سلیقه آمریکاییها آزاردهنده بود که وقتی «یک مشت دلار» برای اولین بار از تلویزیون آمریکا پخش شد، استودیو به سرعت یک پیشدرآمد فیلمبرداری کرد (با استفاده از بدلکاری که پشت به دوربین داشت) تا توضیح دهد که هدف والاتری فراتر از سود مالی دارد و در واقع یک مأمور مخفی است که برای پاکسازی شهر، با فریب و مخفیانه، فرستاده شده است. این بخش اضافهشده در نسخههای ویدئویی خانگی «یک مشت دلار» وجود ندارد. در عوض، فقط تکهای دیالوگ اتفاقی وجود دارد که نشان دهد تفنگدار تا چه حد با قربانیان سن میگل همدردی دارد، نه با آزاردهندگان آنها.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.







































