جمشیدیه

ترانه و امیر در شب تولد امیر، با راننده تاکسی‌ای برخورد می‌کنند که به آن‌ها توهین می‌کند. توهین کردنِ آقای چارک‌چی به ترانه و امیر، شروع اتفاقی است که انتهایش برای هیچ‌یک از آن‌ها قابل حدس نیست. آقای چارک‌چی همان روز بر اثر سکته از دنیا می‌رود. دو روز بعد که ترانه متوجه می‌شود، وجدانش او را مورد سوال قرار می‌دهد که مبادا به‌خاطر ضرباتی که او به گردنِ آقای چارک‌چی زده، از دنیا رفته است. برای اینکه همه‌چیز برای خودش مشخص شود، به کلانتری می‌رود و این احتمال را مطرح می‌کند و این اتفاق تازه شروع راهی طولانی است.

• از فرزندتان بخواهید نظرش را درباره‌ی سیر داستان بگوید و ارزیابی‌اش از عملکرد هر کدام از شخصیت‌ها را با شما درمیان بگذارد. با او درباره‌ی پیامدهای غیرمنتظره کارها صحبت کنید. درباره‌ی احساس خشم، ترس، غم و شادی با فرزندتان صحبت کنید و از او بپرسید اگر شدت هر کدام از این احساسات بیشتر شود، چه پیامدهایی دارد؟ اگر نتوانستیم روی این احساسات کنترل داشته باشیم، باید چه کار کنیم و چگونه می‌توانیم خشم و ترس‌هایمان را کنترل کنیم؟ از نظر او کسی که برای حل مشکلاتش و توانایی کنترل احساساتش نزد روانشناس و متخصص می‌رود، چگونه آدمی است؟ چه اتفاقاتی می‌تواند در روزمره هرکسی اتفاق بیفتد که پیامد آسیب‌زایی داشته باشد؟ اگر ترانه نزد پلیس نمی‌رفت و تنهایی سعی می‌کرد با عذاب‌وجدانش سر کند، آیا گناهکار نبود؟ خلاصه: درباره‌ی احساسات و توانایی کنترل احساساتی مثل خشم، غم، ترس و شادی با فرزندتان گفتگو کنید.

«جمشیدیه» نقدی اجتماعی است که رفتار روزمره شهروندان را زیر ذره‌بین قرار داده و موضوع نزاع‌های خیابانی و توهین‌های شهروندان به یکدیگر که حالا گویی امری عادی شده را پررنگ می‌کند. امیر و ترانه طی یک اتفاق با یکی از راننده‌ها در جمشیدیه برخورد می‌کنند و توهین راننده، ماجرایی را شروع می‌کند که هیچ‌کدامشان حتی تصورش را هم نمی‌کردند. دو روز بعد ترانه و امیر متوجه می‌شوند آقای چارک‌چی در همان روز از دنیا رفته است و این شروع عذاب‌وجدان ترانه است. او می‌ترسد که مبادا به‌خاطر ضرباتی که او به گردن آقای چارک‌چی زده بوده، این اتفاق افتاده باشد؛ برای همین خود را به مراجع قانونی می‌رساند و تسلیم می‌شود. بعد از تحقیقات پزشکی قانونی و رسیدگی به پرونده، مشخص می‌شود ضرباتی که ترانه به گردن آقای چارک‌چی زده بود، این اتفاق برای او افتاده بوده و باعث شده او از دنیا برود. آنچه لازم است والدین عزیز به آن توجه کنند این است که نوجوانان برای اینکه بتوانند از منظر اخلاقی و منطقی رشد داشته باشند، نیاز دارند تا با آن‌ها گفتگو کنید. اهمیت گفتگو در سنین نوجوانی بسیار زیاد است و می‌تواند فرزندتان را به رشد قابل اعتنایی برساند و او را در انتخاب‌هایش کمک کند. این فیلم در کنار نقدهایی که به جامعه دارد، پیامد رفتارهایی که ممکن است به‌ظاهر خیلی ساده و عادی باشند را نشان می‌دهد و ممکن است بازدارندگی‌ خوبی برای مخاطب داشته باشد. بهتر است به‌جای اینکه به این نکته تاکید کنید که «آیا ترانه اشتباه کرد که به کلانتری رفت یا نه؟» تمرکز گفتگو را بر روی پیامدهای جبران‌ناپذیر رفتارهای ناگهانی که ناشی از کنترل نداشتن بر روی رفتارها و احساساتمان است بگذارید. ترانه در دفاعیه آخرش در دادگاه، واقعیت‌هایی را می‌گوید که می‌توانید درباره آن با فرزندتان صحبت کنید. در جایی می‌گوید که ترس‌ها و خشم‌ها، رفتارهایی را ایجاد می‌کند که می‌تواند فجایع بزرگی را به‌بار آورد و سرنوشت انسان‌ها را تغییر دهد. نکته مهم دیگر این است که فرزند شما در سنین نوجوانی، در دوران رشد تفکر منطقی، استدلالی و اخلاقی است. هر چه بیشتر با او درباره موضوعات مختلف صحبت کنید، در روند رشدی او تاثیر بهتری خواهید داشت و کمک می‌کنید تا تفکر اخلاقی و منطقی او به شکل بهتری پرورش یابد. نیازی نیست چند دقیقه بعد از تمام شدن فیلم، گفتگو را با او شروع کنید و بعد از دقایقی به گفتگو پایان دهید. می‌توانید گاهی سوالات کلی و عمومی را موضوع بحث قرار دهید و با ارجاع دادن به مسائلی که در فیلم آن را دیده‌اید، روند بحث را برای فرزندتان قابل‌فهم‌تر کنید. از او درباره‌ی شخصیت‌ها، پیام‌های مثبت فیلم، کیفیت روابط افراد با یکدیگر و ... بپرسید و سعی کنید با گفتگو، ارتباطتان با با فرزندتان محکم و باکیفیت کنید. خلاصه: در مورد مسائلی که در فیلم نمایش داده می‌شود با فرزندتان گفتگو کنید و از او بخواهید استدلال‌هایش را برایتان شرح دهد.