شیطانکش ۲: منطقهی سرگرمی
Demon Slayer: Entertainment District
«شیطانکش: منطقهی سرگرمی» انیمهای سریالی در ژانر اکشن-فانتزی و محصول سال 2022 ژاپن است. این انیمه فصل دوم انیمهی «شیطانکش: کیمتسو نو یائیبا» است که در سال 2019 منتشر شد و توانست توجه زیادی را به خود جلب کند. داستان این سریال وقایع پس از سینمایی «شیطانکش: قطار موگن» را روایت میکند. تانجیرو، زنیتسو و اینوسکه پس از مرگ هاشیرای شعله مصممتر از قبل در مسیری که انتخاب کردهاند قدم برمیدارند. آنها اینبار راهی مأموریتی بهمراتب خطرناکتر میشوند و در این مسیر هاشیرای صدا نیز همراه آنهاست. تانجیرو و دوستانش باید به منطقهی سرگرمی نفوذ کنند و شیطانی که آنجا دردسر درست میکند را پیدا کنند. این اثر خشونت و ناهنجاری بالایی دارد، بنابراین دیدن آن به افراد زیر 17 سال پیشنهاد نمیشود.
آکازا پس از کشتن هاشیرای شعله برای گزارشدادن به محلی که موزان مستقر است میرود، اما موزان بهدلیل نکشتن تانجیرو او را بهشدت زخمی و با حرفهایش تحقیر میکند. تانجیرو و پدر هاشیرای شعله با هم گلاویز میشوند و همدیگر را کتک میزنند زمانی که تانجیرو با کله به سر پدر رنگوکو میکوبد و بیهوشش میکند دعوا پایان مییابد. داکی، همسران تنگن را شناسایی میکند و هر کدام را به شکلی آزار میدهد. هیناتسورو برای فرار از او سم میخورد تا بتواند به بهانهی بیماری از آن خانه فرار کند، اما موفق نمیشود و اسیر میشود. ماکیو توسط داکی شکنجه میشود تا از این طریق اطلاعات کسب کند. سوما نیز در همان ابتدا توسط داکی دستگیر و جذب روبانهایش میشود. اینوسکه متوجه تحرکات یک شیطان میشود و زمانی که فکر میکند به آن رسیده اشتباهی مشت محکمی به یک انسان میزند. زنیتسو هم بعد شنیدن صدای گریهی چند دختربچه بهسمت صدا میرود و متوجه داکی میشود. داکی دختری را بهخاطر اشتباه کوچکی تنبیه میکند و گوش او را طوری میکشد که خونریزی میکند. زنیتسو برای مهار داکی قدم میگذارد، اما داکی با ضربهای او را پرت کرده و بیهوش میشود. وقتی یکی از سرپرستان به داکی مشکوک میشود و به کارهایش اعتراض میکند داکی او را پس از تهدید و تحقیر از بالای پشتبام پرت کرده و میکشد. تانجیرو پس از ناپدیدشدن زنیتسو بهصورت آشکار بهدنبال شیطان میگردد که با داکی روبهرو میشود و شروع به مبارزه میکنند. داکی با یک حرکت نصف منطقهی سرگرمی را ویران میکند و دریایی از خون و جنازههای زیر آوار مانده جلوی چشمان تانجیرو نمایان میشود. تانجیرو عصبانی میشود و شدیدتر حمله میکند و همین باعث میشود نفسش به شماره بیافتد. در همین زمان نزوکو سر میرسد و تغییر شکل میدهد. داکی ابتدا بدن او را تکهتکه میکند، اما نزوکو سریعاً ترمیم شده و بدن داکی را میسوزاند و مدام پشت هم به او ضربههای سنگین میزند و از این کار لذت میبرد. زمانی که سر داکی توسط تنگن قطع میشود گیوتارو از بدنش درمیآید و دریک ضربه تنگن را زخمی و سم را وارد بدنش میکند. مبارزه بالا میگیرد و گیوتارو برای کندکردن حرکت تنگن هیناتسورو (همسر تنگن) را گروگان میگیرد و تصمیم به کشتنش میگیرد، اما تانجیزو سر میرسد و او را نجات میدهد. اینوسکه و زنیتسو با همکاری هم سر داکی را جدا میکنند و زمانی که اینوسکه در حال فرار بود تا برای تنگن و تانجیرو زمان بخرد گیوتارو از پشت به او حمله میکند و با داس خود سینهاش را میشکافد. در این زمان همه چیز بههم ریخته، زنیتسو توان حرکت ندارد، اینوسکه و تنگن بهشدت زخمی شده و افتادهاند و فقط تانجیرو مانده که او هم زخمی است. گیوتارو بهسمتش میرود و او را مسخره و تهدید میکند در حالیکه توی سرش می کوبد و انگشتان دستش را میشکند. گیوتارو و خواهرش زمانی که انسان بودند مورد بیمهری اطرفیانشان قرار میگرفتند. مادر گیوتارو چندین بار سعی میکند او را بکشد و باقی بچهها او را بهخاطر چهرهاش مسخره کرده و به او سنگ پرتاب میکنند. گیوتارو پس از بهدنیاآمدن خواهرش شروع به خفتگیری افراد میکند. در یکی از روزها وقتی به خانه میآید با جسد سوختهی خواهرش روبهرو میشود. خواهرش به کسی که بهعنوان مشتری آمده بود و میخواست با او بخوابد حمله کرده بود و آن فرد هم اورا برای مجازات زندهزنده سوزانده بود. گیوتارو پس از دیدن این وضع به آن فرد و زن همراهش حمله کرده و سر هر دو را میشکافد.
وقتی سرپرست خانهی اوگیموتو به داکی مشکوک میشود و به کارهایش اعتراض میکند داکی به شکل شیطانیاش درمیآید و او را پس از تهدید و تحقیر از پشتبام به پایین پرت میکند. مباررزه با شیطان ردهبالایی مانند داکی و برادرش گیوتارو (گیوتارو در بدن داکی ساکن است) سرشار از لحظات نفسگیر است و شیطانکشها باید از محدودیتهایشان فراتر روند. تانجیرو مجبور میشود از تکنیک هینوکامی برای غلبه بر داکی استفاده کند، اما این تکنیک نیرویی زیادی میبرد و باعث میشود او چندینبار در میانهی مبارزه نفسش بند بیاید و بهحال مرگ بیافتد. داکی بخشی از منطقهی سرگرمی را در یک چشم بههمزدن از بین میبرد و ناگهان در برابر چشمان مخاطبان انبوهی از اجساد و خون نمایان میشود در حالیکه داکی اذعان میکند آنها موجودات به دردنخوری هستند که زنده ماندنشان لزومی ندارد. پس از زخمهای فراوان اینوسکه و زنیتسو میتوانند سر داکی را جدا کنند. زمانی سر داکی در دست اینوسکه بود گیوتارو داس خود را از پشت به سینهی اینوسکه میزند و او را بهطرفی پرت میکند؛ این در حالی است که زنیتسو زیر آوار مانده و تنگن هم دستش قطع شده و در گوشهای افتاده و انگار دیگر امیدی وجود ندارد و انفجاری دیگر باز هم منطقهی سرگرمی را از قبل ویرانتر میکند. یکی از بخشهای غمناک داستان سرگذشت خواهر و برادری است که جزو شیاطین ردهبالا محسوب میشوند. گیوتارو زمانی که انسان بود بهدلیل ظاهرش مورد تمسخر قرار میگرفت و کودکان دیگر و حتی بزرگسالان او را آزار میدادند و به او سنگ پرتاب میکردند؛ حتی مادرش هم چندین بار سعی میکند او را بکشد. زندگی گیوتارو با این محنت ادامه داشت تا اینکه خواهرش اومه به دنیا میآید. اومه زیباست و گیوتارو بهخاطر او روش زندگیاش را تغییر میدهد. او متوجه میشود در جنگیدن تبحر دارد و از آن استفاده میکند تا از دیگران اخاذی کند. روزی گیوتارو به خانه میآید و با جسد سوختهشدهی خواهرش روبهرو میشود. او مسببین وضعیت خواهرش را میکشد و خودش زخم شدیدی برمیدارد. گیوتارو همانطور که با ناامیدی جسد نیمهسوختهی خواهرش را بهدوش میکشید تا طلب کمک کند به یک شیطان ردهبالا برخورد میکند و او آنها را برای شیطانشدن انتخاب میکند. وقتی زمان مرگ این خواهر و برادر فرامیرسد گیوتارو از حسرتهایش دربارهی خواهرش صحبت میکند و اومه به او التماس میکند که هرجا میرود او را هم با خودش ببرد. مکالمات پایانی این خواهر و برادر سراسر غمی است که قلب مخاطب را مچاله میکند.
داستان این اثر در جایی به اسم منطقهی سرگرمی اتفاق میافتد. این منطقه شبها میزبان زنان و مردان برای انواع سرگرمیهای نامشروع است. زنان بهخاطر فقر و بدهی خانوادههایشان تنفروشی میکنند و بر سر بهترین روسپیشدن (آنها را بهنام اویران میشناسند) رقابت میکنند. در این منطقه زنان به مثابه کالا هستند. از دیگر ناهنجاریهای این اثر لباس نامناسب زنان است. همسران تنگن لباسهایی تنگ و کوتاه و بدننما میپوشند؛ به طوریکه سینههایشان مشخص است. لباس نزوکو هم زمان مبارزه به شکلی است که بدنش با جزئیات مشخص است. داکی هم زمانی که در هیبت شیطانی خود است لباسی مثل بیکینی به تن دارد. زمانی که تانجیرو به خانهی رنگوکو میرود با پدرش مواجه میشود. پدر رنگوکو مدام در حال خوردن شراب است و از پسرش بدگویی میکند و همین موجب عصبانیت تانجیرو و درگیرشدنشان میشود. تنگن در صحبتکردن با اینوسکه و زنیتسو از ناسزا استفاده میکند و مدام با این دو نفر در حال درگیری است. در ابتدا زنیتسو به او بیاحترامی میکند و حتی در ذهنش به او ناسزا میگوید. اولین مواجههی آنها با هاشیرای صدا درحالی بود که او دو دختر را روی دوشش گذاشته بود و به زور میبرد و همین باعث شده بود تصور منفیای از او در ذهنشان شکل بگیرد.
این بار قرار است با تنگن اوزویی، هاشیرای شعله، آشنا شویم. هاشیرایی که شباهت چندانی با رنگوکوی قابل احترام ندارد و حتی گاهی موجب حیرت و حرص ما میشود. اما وقتی جلوتر میرویم متوجه برخی ویژگیهایی میشویم که باعث میشود به او اعتماد کنیم. تنگن قبل از اینکه به سپاه شیطانکش ملحق شود عضو قبیلهی شینوبی بوده. در این قبیله کشتن انسانها مسئلهای عادی است و حتی خود فرد هم باید آمادهی مرگ باشد. رسم این قبیله این است که وقتی مرد به 15سالگی میرسد سه همسر برای او انتخاب میکنند و همسران او غیر از اینکه وارثی بیاورند و جانشان را فدا کنند ارزشی ندارد. تنگن اما برخلاف این جریان حرکت میکند و از اینکه آدمها را بکشد حس خوبی ندارد. او همسرانش را عزیزمیشمارد و آنها را الویت قرار میدهد پس از قبیله خارج میشود و از مهارتهایش در جهت از بین بردن شیاطین استفاده میکند. او فردی پرسروصداست اما مسئولیتپذیری عمیقش او را به فردی قابل اعتماد تبدیل کرده است. او افرادی که بهتر از او هستند را تحسین میکند و سعی میکند جایگاه خود را پیدا کند. تنگن اوزویی شاید شخصیت کاملی نباشد، اما میتواند نشان دهد که لیاقت هاشیرابودن را دارد. از هاشیرای صدا که بگذریم همچنان ستارهی انیمه، کامادو تانجیروست. تانجیرو پس از مرگ رنگوکو با مسائل زیادی درگیر است. از طرفی با تکنیک آب نمیتواند ارتباط کامل بگیرد و بدنش توان تکنیک هینوکامی را ندارد و از طرفی دیگر پس از دیدن یک شیطان ردهبالا و مرگ رنگوکو سرشار از حس ضعف است، اما این مسائل باعث نمیشود که عقب بکشد و در خود فرو رود؛ او برای قویشدن و پیداکردن سبک خود حتی در میانهی نبرد هم تلاش میکند. زنیتسو و اینوسکه هم تغییرات محسوس زیادی کردهاند. آنها یاد گرفتند که از افراد اطراف خود محافظت کنند. زنیتسو برای محافظت از یک دختربچه توسط داکی زخمی میشود و اینوسکه هم از حواس و غریزهاش برای مراقبت از دیگران استفاده میکند.
این اثر حاوی پیام تأملبرانگیزی است. مراقب راههایی که در زندگی انتخاب میکنید باشید. در هر لحظه مجبور به تصمیمگیری هستیم و انتخابهایمان ما را میسازد. ممکن است غمی را تجربه کنیم و تصیمیم بگیریم طوری زندگی کنیم تا دیگران رنج ما را تجربه نکنند و ممکن است تصمیم بگیریم این رنج را به دیگران تحمیل کنیم تا خودمان را آرام کنیم. تانجیرو و نزوکو اگر راه دیگری انتخاب میکردند ممکن بود سرنوشتشان مانند داکی و گیوتارو شود. از دیگر پیامهای اثر این است که گاهی اندکی خودخواهی و خود را ارجح قراردادن بد نیست. نزوکو زمانی که تانجیرو از نفس افتاده بود و احتمال میرفت که هر لحظه توسط داکی کشته شود، سر میرسد و برادرش را نجات میدهد. اما نزوکو چنان غرق در خشم و اندوه افراد از دسترفته و برادرش میشود که یادش میرود باید از خودش و انسانیتش محافظت کند. افرادی که فقط به دیگران اهمیت میدهند و برای دیگران خشمگین میشوند ممکن است روزی چیز مهمی را از دست بدهند. تنگن هم برخلاف رسم قبیلهاش به همسرانش میگوید خود را الویت قراردهید و از خودتان محافظت کنید. شاید لازمهی محافظت از دیگران، محافظت از خود باشد. زندگی همهی انسانها ارزشمند است و خود فرد هم از این قضیه مستثنی نیست.
خلاصه فیلم
ویرایشداستان اینبار با صحنههای پایانی سینمایی «قطار موگن» شروع میشود؛ با غم واندوهی که تمام نشدنی است. تانجیرو بعد از پایان مأموریت و پس از بهبودی نسبی به خانه رنگوکو میرود تا هم پیام رنگوکو را به برادر و پدرش برساند و هم درمورد هینوکامی کاگورا سؤالاتش را بپرسد. پدر رنگوکو پس از توهینهای زیاد به پسرش و بعد از دیدن گوشواره و زخم تانجیرو (به گفتهی او اینها علامت شخص برگزیده است که از تکنیک تنفس خورشید استفاده میکند) به او حمله میکند و تانجیرو هم با او گلاویز میشود و پدر رنگوکو بهخاطر ضربهی سر تانجیرو بیهوش میشود. تانجیرو از خانهی پدر رنگوکو هم دست خالی بازمیگردد. تانجیرو، زنیتسو و اینوسکه تمرینات و مأموریتهای خود را از سر میگیرند. زمانی که از یکی از ماموریتهایش برمیگردد هاشیرای صدا، تنگن اوزویی، را میبیند درحالیکه به زور میخواهد چند نفر از مأموران بهیاری را ببرد. وقتی به او اعتراض میکنند میگوید برای مأموریتی نیاز به مأمور زن دارد. تانجیرو و دوستانش هم داوطلب کمک میشوند. به این ترتیب مأموریت منطقهی سرگرمی شروع میشود. با توضیحی که تنگن میدهد متوجه میشوند سه همسر تنگن به منطقه برای کسب اطلاعات نفوذ کرده بودند، اما مدتی است از آنها خبری نیست. مأموریت آنها پیداکردن همسران تنگن و از بینبردن شیطان ساکن در منطقه است. برای این کار این سه نفر مجبور میشوند خود را به شکل دختر دربیاورند تا به خانههایی که به آن مشکوکند نفوذ کنند. با اینکه تغییرچهره چندان موفق نیست، اما نفوذ انجام میگیرد. زنیتسو و اینوسکه متوجه حرکات مشکوکی میشوند، اما زنیتسو در این فرآیند توسط شیطان (داکی) زخمی و سپس ناپدید میشود به همین دلیل تانجیرو و باقی بهصورت آشکار دنبال نشانههای شیطان میگردند. تانجیرو با داکی روبهرو میشود و شروع به مبارزه میکند در همین حال اینوسکه وارد محلی میشود که داکی قربانیان خودش را در حالیکه جذب روبانهایی شدهاند (هنر خون شیطانی داکی) نگهداری میکند. در این میان همسران تنگن و زنیتسو هم حضور داشتند. در آن طرف میدان تانیجرو بهسختی مقاومت کرده و بهعلت استفاده از تکنیک هینوکامی از هوش میرود و نزوکو برای نجات برادرش سرمیرسد. نزوکو تغییرشکل داده و داکی را تا حد مرگ کتک میزند. او در حال فراموشکردن انسانیتش است که تانجیرو بههوش آمده و او میخوابد. در همین حال تنگن سر میرسد و سر داکی را با یک ضربه قطع میکند، اما این تازه اول ماجراست زیرا از بدن داکی شیطان دیگری بیرون میآید که از او قویتر است. نام او گیوتارو و برادر داکی است. آنها باهم شش رده بالا هستند. کشتن آنها به راحتی نیست و سرهای آنها باید جدا شود تا بتوانند آنها را بکشند، بنابراین یک مبارزهی بسیار سخت و ویرانکننده بین آنان شکل میگیرد. پس از زخمهای فراوان آنها موفق میشوند سر هر دو را جدا کنند، اما سم گیوتارو در بدن اینوسکه و تنگن در حال پخششدن بود و آنها را هر لحظه به مرگ نزدیک میکرد، اما باز هم نزوکو سر میرسد و با هنر خون شیطانیاش سم بدن آنها را از بین میبرد و به این ترتیب مأموریت آنها با موفقیت تمام میشود و سپاه شیطانکش پس از 100 سال بالاخره توانست یک شیطان رده بالا را شکست دهد و این کار روزنهی جدیدی برای آنان بازمیکرد.
درباره این موارد گفتگو کنید
- به نظرت گیوتارو برای زندگی خودش و خواهرش چه راه دیگری میتوانست انتخاب کند؟
- به نظرت چه مولفهای باعث شد که پدر رنگوکو به یک همچین شخصی تبدیل شود؟
- تا به حال تصمیماتی گرفتی که بیشترین ضربه را به خودت بزند؟
- برای تصمیمگیری به چه مولفههایی توجه میکنی؟
- خودت را دوست داری؟ چه چیزی در وجودت هست که ممکن است به خاطرش خودت را دوست نداشته باشی؟
- تا به حال احساس ضعف و درماندگی کردی؟ برای آن چه کردی؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایش«شیطانکش: منطقهی سرگرمی» انیمهای سریالی در ژانر اکشن-فانتزی و محصول سال 2021 ژاپن است. این انیمه پس از دوسال و بهعنوان فصل دوم انیمهی «شیطانکش: کیمتسو نو یائیبا» منتشر شده است و اتفاقات پس از سینمایی آن یعنی «شیطانکش: قطار موگن» را شامل میشود. ارزیابی سینمایی و فصل اول این انیمه در همین سایت موجود است. سازندگان انیمه در این فصل هم جزئیات تاریخی جالبی را بهنمایش گذاشتهاند. داستان در منطقهی یوشیبارا اتفاق میافتد جایی که به نام منطقهی سرگرمی شناخته میشود. منطقهی سرگرمی جایی است که در شب میدرخشد و زنان برای پرداخت بدهی خود و فرار از فقر در آنجا تنفروشی میکنند و بستر برای انجام انواع فعالیتهای نامشروع فراهم است. جدا از طراحی جذاب جزئیات، سازندگان به صورت ظریفی در خلال داستان به آسیبهای نظام فئودالی میپردازد و زشتیهای ان را بهتصویر میکشد. البته که همین مسئله باعث بالارفتن شاخص ناهنجاری میشود پس لازم است با احتیاطتر درمورد تماشای سریال تصمیمگیری کنید. هاشیرای صدا و تنگن اوزویی از قبیلهی شینوبی برخاسته و پس از پشت پازدن به ارزشهای قبیلهاش به سپاه شیطانکش میپیوندد. بهنظر تا اینجا مسئلهای وجود ندارد، اما تنگن یک نکتهی عجیب دارد و آن داشتن سه همسر است. در قبیلهی شینوبی رسم است که وقتی پسران به سن 15سالگی میرسند باید سه همسر برای خود داشته باشند. این مسئله در ژاپن باعث سروصدای زیادی شد و اکثر افراد این نکته را غیرقابل قبول دانسته و حتی آن را تلاش نویسنده برای مشروعیتدادن به چند همسری خواندند. البته ممکن است شما پس از دیدن انیمه نظر متفاوتی داشته باشید یا اینکه با منتقدین همراه شوید. در این فصل ما شاهد تقابل جالبی هستیم. گیوتارو و داکی در مقابل تانجیرو و نزوکو قرار میگیرند. خواهر و برادر شیطان زندگی ملالآوری داشتند. آنها مورد بیمهری قرار گرفتند، طرد شدند، مسخره شدند و درنهایت به دردناکترین شکل ممکن جانشان را از دست دادند. زمانی که مخاطب با زندگی آنها روبهرو میشود احتمالاً به گیوتارو و داکی حق میدهد که تا این حد از دنیا بیزار و از انسانهایی که همه چیز در اختیار دارند متنفر باشند. اما در طرفی از داستان ما تانجیرو و نزوکو را داریم. تانجیرو از کودکی در خانوادهای پرمهر بزرگ شده و از این لحاظ مانند گیوتارو نیست. اما به یکباره همهی آنها را از دست میدهد و تمامش به گردن شیاطین است. او هم باید غرق در نفرت و خشم باشد و قطعا کسی به او خرده نمیگیرد، اما باز هم میان شیاطینی مانند موزان و شیاطینی که غرق رنج هستند یا مانند تامایو از شیطانبودن خود بیزار هستند تفاوت میگذارد. در این نقطه سؤال ایجاد میشود که آیا راه دیگری نبود؟ راهی که گیوتارو بتواند از خواهرش مراقبت کند و همچنان انسان باشد؟ راهی که خودش را غرق در نفرتی نکند که هر لحظه بیشتر در آن فرو برود و آوردهای جز خشم بیشتر و حسرتی پنهان نداشته باشد؟ گیوتارو قطعا شیطانی است که لیاقت دلسوزی را دارد اما بخشش نه. این تقابل به ما نکتهی جالبی را یادآوری میکند تصمیمات ما تا چه اندازه به خودمان صدمه میزند و ما را آزار میدهد؟ گیوتارو در ظاهر به دیگران صدمه میزند، اما به خودش و خواهرش بیشترین ظلم را میکند. در بخشی از مبارزه نزوکو با خشم و نفرت فراوان به داکی حمله میکند و تانجیرو به قیمت جان تازه گرفتن داکی نزوکو را آرام میکند چون نزوکو شاید خطری مانند داکی را از بین ببرد، اما همزمان خودش را از دست میدهد و این پرزیانترین معامله برای نزوکوست که تانجیرو این اجازه را به او نمیدهد. انسان منبع تمامنشدنی احساسات است. احساسات برای تجربهکردن است، اما این انتخاب و عملکرد ماست که آن احساس را به نیرویی مخرب برای خود و دیگران تبدیل کنیم یا عاملی پیش برنده. تنگن و پدر رنگوکو هر دو احساس ضعف دارند و به دیگران و قدرتهایشان غبطه میخورند، اما یکی تبدیل میشود به فردی پرخاشگر و دائمالخمر و دیگری هاشیرایی قابل اعتماد که میتواند پس از صدسال یک شیطان ردهبالا را شکست دهد. کمی فکر کنیم و ببینیم ما با برخی احساساتمان چطور رفتار میکنیم؟ چیزی غیرقابل پذیرش که لازم است به خاطرش خودمان یا حتی دیگران را سرزنش کنیم یا چیزی که قرار است ما را به فردی بهتر برای خودمان و دیگران تبدیل کند؟