زنبوردار

بعد از این که خانم پارکر مهربان وخوش قلب فریب یک گروه هکری را خورده و تمام پول‌های خودش و خیریه ای که آن را اداره می‌کرد را از دست می‌دهد، دست به خود کشی می‌زند. آدام کلی مستاجر او که در ملکش به زنبور داری مشغول است اما در واقع قبلا عضو یک گروه در سازمان های امنیتی آمریکا بوده بعد از این که از قانون ناامید می‌شود تصمیم می‌گیرد تا انتقام خانم پارکر و دیگر قربانیان را بگیرد. او از طریق منابع خود محل شرکت مورد نظر را پیدا کرده و آن‌جا را به آتش می‌کشد ورونا دختر خانم پارکر که مامور ویژه اف.بی.آی است نیز در خصوص این پرونده کنجکاو می‌شود. و رفته رفته متوجه می‌شود کلی عضو یک گروه امنیتی مخفی است که حتی کنترل آن از دست سی.آی.ای نیز خارج است و تشکیل شده اند تا در مواقع لزوم از فساد جلوگیری کنند. کلر رفته رفته کل سیستم پشتیبان گروه هکری را پیدا کرده و به آتش زدن دفاتر آن‌ها می‌پردازد تا این که متوجه می‌شود پشت همه این دفترها و شرکت‌های تحلیل داده درک دنفورت پسر رئیس جمهور آمریکا است و او با همین روش پول کمپین انتخاباتی مادرش را نیز تامین کرده است . همزمان ورونا و همکارش نیز به این واقعیت پی برده اند و نایب رئیس اف.بی.آی گزارش می‌دهند. آن‌ها به محل خانه ساحلی رئیس جمهور می‌روند که هدف بعدی کلی است و درک نیز در آن‌جا مخفی شده. وقتی رییس جمهور متوجه کاری که درک کرده می‌شود تصمیم می‌گیرد حقیقت را برای کلی و مردم بازگو کند و فرزندش را تسلیم قانون نماید. درک نایب رئیس اف.بی.آی را می‌کشد و بعد از ورود کلی به اتاق محل اختفای شان، مادرش را گروگان می‌گیرد و او را تهدید به مرگ می‌کند که کلی او را می‌کشد و  رییس جمهور نجات می‌یابد و در اخر کلی به سمت اقیانوس فرار می‌کند.

• گفت و گو با فرزندان خود را می‌توانید با این سوالات شروع کنید: به نظر تو خانم پارکر چه گزینه‌هایی جز خودکشی داشت؟ به نظرت کاری جز این از او بر نمی‍‌آمد؟ به نظرت در نظر نگرفتن  قوانینی که انجام آن برای همه جامعه واجب است برای برای اجرای عدالت می‌تواند راهکار مناسبی باشد؟ به نظرت ماموران پلیس به تنهایی قادر به حال ماجرا نبودند؟ شخصیت مورد علاقه ات در فیلم کیست ؟

این فیلم به مبارزه یک تنه یک فرد در برابر یک سیستم فاسد می‌پردازد. اما به دلیل توجیه اعمال خشونت بسیار بالا که نهایتا جزایی ندارد به هیچ عنوان الگوی مناسبی به عنوان یک قهرمان یا فردی عدالت خواه ارائه نمی‌دهد. اگر خواستید با فرزندان خود به تماشای این فیلم بنشینید  حتما توجه داشته باشید که این حجم از خشونت مناسب افراد زیر 17 سال نیست و در خصوص نوجوانان در سنین بالا تر نیز تبعاتی چون یادگیری و الگو پذیری در مورد صحنه های خشن و روح قانون گریز شخصیت اصلی ممکن است وجود داشته باشد. توصیه می‌کنیم در صورت تماشا حتما با فرزندان خود همراه شوید و آنان را در خصوص روح اصلی فیلم آگاه کنید.                                                                                                                                            خلاصه: تماشای این فیلم به علت خشونت بسیار بالا به افراد زیر 17سال توصیه نمی‌شود. توصیه می‌کنیم افراد بالا 15 سال نیز با نظارت والدین به تماشای این اثر بنشینند.

این یک داستان انتقام‌جویانه خشونت‌بار دیگر است، اما از متوسط بهتر است. فیلمسازان آن را با شخصیت‌های فرعی و انگیزه‌های جالبی گسترش داده‌اند که آن را غنی و انسانی کرده‌اند. فیلم «زنبورعسل» مانند یک فیلم معمولی استاتهام شروع می‌شود و ارتباط کلی با الویس را برقرار می‌کند. اما قبل از گذشت مدت زیادی، دنباله‌ای دلهره‌آور می‌آید که در آن شاهدیم که او چگونه فریب می‌خورد. و وقتی ورونا وارد داستان می‌شود، اوضاع جالب‌تر هم می‌شود. او کمی به هم ریخته است: زیاد می‌نوشد، با شریکش شوخی می‌کند و درباره مادرش آشفته است. او می‌داند که کارش این است که کلی را از قتل‌های زنجیره‌ای‌اش متوقف کند، اما از سوی دیگر، کلی انتقام او را می‌گیرد.جرامی آیرونز با ایفای نقش محافظ دنفورث، لایه‌ی دیگری از ظرافت به فیلم اضافه می‌کند. او می‌داند که با پذیرفتن یک شغل کثیف در ازای پول زیادی، روح خود را فاسد کرده است، اما همچنان به کارش ادامه می‌دهد. حتی مدیران مرکز تماس که با فریاد دادن تشویق‌های رکیک به کارمندان دزد خود، کاملاً شخصیت‌هایی چندبعدی به نظر می‌رسند. به‌طور ironیک، کلای است که روی یک استعاره‌ی دست‌وپاگیر افتاده است. سازمان مخفی او به نام "نگهبانان زنبورعسل" شناخته می‌شود، اما او خودش هم به‌صورت واقعی یک زنبوردار است و اصطلاحات زنبورداری را برای توجیه انتقام‌جویی‌اش به کار می‌برد. این موضوع چندان خوب از کار درنیامده، اما استاتهام همچنان در این نوع نقش‌ها بسیار خوب است و ما را با یک ماشین کشتار شکست‌ناپذیر روبرو می‌کند که در نهایت به ما نشان می‌دهد که تنها به نظر شکست‌ناپذیر می‌رسد. فیلم «نگهبان زنبورعسل» شاید به سطح فیلم‌های «پایان نگهبانی» یا «خشم» ساخته‌ی دیوید آیر نرسد، اما به‌طور شگفت‌انگیزی تیز و سرگرم‌کننده است.