دختر پادشاه مرداب

دختر پادشاه مرداب" هلنا هالبروک (دیزی ریدلی) است که در انزوا در طبیعتی وحشی با مادرش و پدرش جیکوب (بن مندلسون) که یک طبیعت‌گرا است، بزرگ می‌شود. جیکوب به هلنا یاد داده است که چگونه در برابر هر تهدیدی زنده بماند. پس از فاش شدن یک راز خانوادگی شوکه‌کننده، او به زندان می‌افتد و ارتباط هلنا با او قطع می‌شود. وقتی از زندان فرار می‌کند، هلنا نگران است که به دنبالش بیاید، و باید احساساتش را در مورد بزرگ شدن با ستایش از مردی که دیگران او را یک هیولا می‌بینند، آشتی دهد. این فیلم بر اساس رمان پرفروش کارن دیون ساخته شده است.

• خانواده‌ها می‌توانند درباره درس اصلی که پدر هلنا در 'دختر پادشاه مرداب' به او می‌دهد، صحبت کنند: از خانواده‌ات محافظت کن. این جمله برای شما چه معنایی دارد؟
• اگر کتابی را که فیلم بر اساس آن ساخته شده بخوانید، فیلم چگونه به نظر می‌رسد؟ آیا دیدن صحنه‌های خشونت‌بار متفاوت‌تر از خواندن آن است؟
• این فیلم تریلر را با سایر فیلم‌های هیجانی که دیده‌اید و در آن شخصیت اصلی مورد تعقیب قرار می‌گیرد، مقایسه کنید. آیا فکر می‌کنید هلنا می‌توانست کاری برای حفظ امنیت خود و خانواده‌اش انجام دهد؟
• هلنا و مادرش چگونه شجاعت خود را نشان می‌دهند؟ آیا هلنا را الگوی خود می‌دانید؟ چرا یا چرا نه؟

دختر پادشاه مرداب" یک فیلم مهیج بر اساس کتابی با همین نام نوشته کارن دیون است که درباره زنی شجاع به نام هلنا (دیزی ریدلی) است که دیدگاه او درباره پدرش پس از فاش شدن یک راز خانوادگی به شدت تغییر می‌کند. بازماندگان سوءاستفاده یا سایر آسیب‌های والدین ممکن است خود را جای احساسات پیچیده هلنا بگذارند، که دارای پدری است که هم دوست‌داشتنی است و هم خطرناک. هلنا در کودکی مانند یک پیشگام پرورش می‌یابد و باید مانند یک شکارچی فکر و عمل کند (با توانایی استثنایی در خواندن و تفسیر طبیعت از همان دوران کودکی) تا خانواده‌اش زنده بمانند. او از اسلحه استفاده می‌کند و حیوانات را شکار می‌کند، و در فیلم صحنه‌های تیراندازی، آدم‌ربایی، زخم‌های خونین، لحظات خطرناک، صحنه‌های گرافیکی و درگیری‌های فیزیکی وجود دارد. در این فیلم هیچ زبانی، مصرف مواد یا محتوای جنسی وجود ندارد، و پدرخوانده مهربان و دلسوز بومی هلنا مثالی از نمایندگی متنوع مثبت است.

این فیلم مهیج ساخته نیل برگر، کارگردان، از نظر احساسی تاثیرگذارتر از درام‌های معمول گربه و موش است، اگرچه انتخاب ریدلی برای نقش اصلی کمی نامناسب به نظر می‌رسد. معمولا در فیلم‌ها، وقتی زنی جوان احساس می‌کند که تحت تعقیب است، قطعا شخصیت منفی داستان نقش یک شیطان صفت را ایفا می‌کند، مانند مکس کیدی یا مایکل مایرز. اما "دختر پادشاه مرداب" با جسارت سناریوی آشنای تعقیب و گریز را دستکاری می‌کند: چه می‌شد اگر همان پدر یا مادری که شما را پرستش می‌کرد، توجه و محبت خود را نثارتان می‌کرد، شما را خاص می‌دید و تنها دوست شما بود و شما را طوری تربیت می‌کرد که قوی، باهوش و مستقل بار بیایید و واقعا به شما توجه می‌کرد، چه می‌شد اگر او یک مجرم از آب درمی‌آمد؟ چگونه می‌توانید با این احساسات دوگانه کنار بیایید؟ خودتان را چگونه به دنیا معرفی می‌کنید؟ آیا مهارت‌هایی که از آن والد یاد گرفته‌اید را دنبال می‌کنید یا اینکه آنها را پنهان می‌کنید تا هیچ خاطره‌ای از آن دوره باقی نماند؟اگرچه داستان فیلم "دختر پادشاه مرداب‌ها" پتانسیل زیادی برای پرداختن به موضوعات عمیق درونی داشت، اما نتوانست به آن عمق برسد. شاید دلیل آن این باشد که "ریدلِی"، با 31 سال سن، برای داشتن دختر نوجوانی بزرگ به نظر نمی‌رسد، یا شاید به این دلیل باشد که شخصیت محکم و استوار او در نقش "ری" در فیلم‌های "جنگ ستارگان" در اینجا کافی نیست. از سوی دیگر، "مندلسون" به‌خوبی در نقش مردی ظاهر شده که به دخترش آموزش شکار می‌دهد. بازی بی‌نقص او دو وجه دارد؛ طوری که تماشاگر آن را دقیقاً همان‌طور که "هلنا" می‌بیند، درک می‌کند: رفتاری که برای یک کودک به‌عنوان قهرمانانه و محافظت‌گر تعبیر می‌شود، برای یک بزرگ‌سال به‌عنوان خودشیفتگی تاریک تلقی می‌گردد. برای کسانی که به دنبال گریز از واقعیت و تماشای فیلمی پرتنش هستند، این فیلم مانند دیدن لحظه‌ای یک گوزن در حال دویدن در جنگل است، بدون اینکه بتوانید تصویر کاملی از آن داشته باشید. اما برای کسانی که تاریخچه خانوادگی پیچیده یا آسیب‌زایی دارند، ممکن است مانند تیر زهرآلودی بر قلبشان باشد.