درباره فیلم
انیمیشن کمدی «هتل ترانسیلوانیا» داستان کنت دراکولا است که سالها پیش، همسر خود را طی حملهی انسانها از دست داده و حالا با ساختن هتلی دور از انسانها سعی دارد جای امنی برای هیولاها و دخترش، میویس، به وجود آورد. اما حضور یک انسان در هتل و عشقی که میان او و میویس شکل میگیرد همهچیز را تغییر میدهد. پذیرش تفاوتها و نمایش بیهودهبودن دشمنی چندینسالهی هیولاها و انسانها یکی از موضوعات این اثر است و نمایش تصمیمات اشتباه دراکولا در مسیر محافظت از فرزندش و اختلافی که میان پدر و دختر رخ میدهد، موضوع مهم دیگری است که میتواند محور گفتوگوی شما و فرزندانتان قرار بگیرد. دربارهی رفتارهای اشتباهی که در اثر مشاهده میشود کودکان را توجیه کنید.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: خیلی کم
ترس: خیلی کم
ناهنجاری اجتماعی: کم
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشکنت دراکولا که همسرش را در حملهی انسانها از دست داده، سعی میکند دخترش، میویس را دور از انسانها بزرگ کند. او هتل ترانسیلوانیا را در جایی دور از دسترس انسانها میسازد تا هم از دخترش مراقبت کند و هم هیولاها جایی دور از انسانها برای رفتن به تعطیلات داشته باشند.
روزی که میویس 118 ساله میشود از پدرش اجازه میخواهد تا از هتل بیرون برود و انسانها را ببیند. کنت دراکولا مکانی نزدیک به هتل را شبیه به روستای انسانها میسازد و از زامبیها میخواهد که خودشان را شکل انسانها درآورند و میویس را بترسانند تا میویس از ملاقات با انسانها پشیمان شود.
درست زمانیکه با فریب دراکولا، میویس از انسانها میترسد، انسانی به نام جاناتان بهطور اتفاقی به هتل ترانسیلوانیا وارد میشود. کنت دراکولا اولین کسی است که او را میبیند. پس جاناتان را به شکل هیولا درمیآورد تا کسی متوجه حضور انسان در هتل هیولاها نشود. اما پیش از خارجکردن جاناتان از هتل، میویس او را ملاقات میکند و آنها عاشق هم میشوند.
بقیهی هیولاها هم بعد از ملاقات با جاناتان، از او خوششان میآید و او را برای جشن تولد نگه میدارند. حضور جاناتان و برنامههای مهیّج او باعث میشود همه از جشن لذّت بیشتری ببرند. اما در میان جشن یک موش تشخیص میدهد که جاناتان انسان است و همهی هیولاها میفهمند که کنت دراکولا به آنها دروغ گفته. آنها از جاناتان میترسند و میخواهند از هتل خارج شوند.
جاناتان که متوجه میشود حضورش در هتل باعث ناراحتی کنت دراکولا شده، تظاهر میکند میویس را دوست ندارد و از هتل میرود. پس از آن، کنت دراکولا ناراحتی میویس از این اتفاق را میبیند و متوجه میشود که عشق جاناتان و میویس حقیقی است و جاناتان برخلاف تصور او انسان خشنی نیست. او پیش هیولاها میرود، از دروغی که گفته عذرخواهی میکند و به آنها میگوید که دربارهی انسانها اشتباه میکرده و شاید انسانها دراین سالها عوض شدهاند.
کنت دراکولا و دوستانش برای بازگرداندن جاناتان پیش میویس، به شهر میروند و با انسانهایی روبهرو میشوند که بهجای ترس یا جنگ، به آنها کمک میکنند. هیولاها میفهمند دربارهی انسانها اشتباه میکردهاند. کنت دراکولا موفق میشود جاناتان را به هتل بازگرداند و از اینکه به میویس دروغ گفته معذرت میخواهد.
درباره این موارد گفتگو کنید
- چرا دراکولا به دخترش دروغ گفت؟ فریبکاری کنت دراکولا برای محافظت از دخترش چه پیامدهایی داشت؟ اگر دروغگفتن برای کارهای درست باشد، بازهم ایراد دارد؟ اگر از ابتدا دراکولا حقیقت را میگفت چه اتفاقی میافتاد؟ اگر با والدینمان اختلافنظر داشتیم چطور باید آن را حل کنیم؟ اگر متوجه شدیم والدین اشتباه کردهاند باید چه رفتاری انجام دهیم؟ آیا اجازه داریم پرخاشگرانه با آنها صحبت کنیم؟ چرا هیولاها از انسانها دوری میکردند؟ تفاوتداشتن موجودات دلیل درستی برای ترسیدن از آنهاست؟ خلاصه: اگر با والدین اختلافنظر داشته باشیم یا متوجه اشتباه آنها بشویم، باید چه رفتاری انجام بدهیم؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشانیمیشن هتل ترانسیلوانیا داستان پدری به نام کنت دراکولا است که سعی میکند از دخترش، میویس، محافظت کند اما دخترش به کارهایی علاقه دارد که از نظر او خطرناک است. بنابراین کنت دراکولا برای محافظت از میویس و منصرفکردن او از علاقههایی که دارد، به او دروغ میگوید. با برملاشدن دروغهایی که گفته، مشکلات بیشتری پیش میآید و کنت دراکولا متوجه میشود که لازم است آزادی بیشتری به دخترش بدهد و دست از محدودکردن او بردارد.
درنهایت مشخص میشود تمام آن چیزی که کنت دراکولا بابت آن نگران بوده، یک سوء تفاهم است و نیازی به نگرانی نیست. در این انیمیشن اشتباه از جانب پدر اتفاق میافتد و پدر به فرزندش دروغ میگوید. نمایش این داستان ممکن است باعث بیاعتمادی کودکان به والدین بشود. میتوانید دربارهی دلیل کار دراکولا و نگرانی و علاقهی او نسبت به دخترش به کودکان توضیح دهید.
نمایش رفتار گستاخانه میویس دربرابر اشتباهات پدرش ممکن است این تصور را در کودکان ایجاد کند که آنها حق دارند دربرابر مخالفتهای والدین با خواستههایشان، گستاخانه رفتار کنند. به کودکان یادآوری کنید که این رفتار میویس با پدرش نادرست است و راهحل اختلافات با والدین را به آنها توضیح دهید.
پیبردن دراکولا به قضاوت نادرستش دربارهی انسانها و ازبینرفتن یک دشمنی چندینساله میان هیولاها و انسانها، میتواند از پیامهایی باشد که موضوع گفتوگوی شما و فرزندانتان را شکل میدهد. قضاوتنکردن دیگران، پذیرش تفاوتها و این موضوع که تا کجا میتوان دشمنیها را کنار گذاشت میتواند محور صحبتهای شما باشد.
برخی صحنههای ابتدای انیمیشن از حضور زامبیها و ارواح ممکن است کودکان را بترساند اما ژانر کمدی اثر و نمایش پرتکرار شخصیت هیولاها باعث میشود کودکان به دیدن آنها عادت کنند و بر ترسشان غلبه کنند. درصورتیکه صحنههایی مانند ترس میویس از زامبیها در شکل آدم یا مرگ همسر دراکولا باعث ترس کودکان شد، ترس آنها را مسخره نکنید و با همدلی و ارائهی راهحل به کودکان، به آنها کمک کنید.
ممکن است دربارهی واقعیبودن شخصیتهای هیولا مانند دراکولا برای کودکان سوال ایجاد شود. دربارهی تخیلیبودن شخصیت هیولاها آنها را راهنمایی کنید. یکی از موضوعات اصلی داستان عشق میویس و جاناتان در عین مخالفت پدر میویس است و صحنههایی از روابط عاشقانهی آنها در انیمیشن نمایش داده میشود. همچنین صحنههایی از موسیقی و رقص در مهمانیهای هتل دیده میشود و در صحنهای که هیولاها مشغول بازی در استخر هستند، شخصیتها لباسهای نیمهبرهنه به تن دارند. لازم است برای انتخاب محتوا به وجود این صحنهها دقت کنید.
در برخی صحنهها، انجام کارهای ناپسند مانند آروغزدن، اشاره به اعضای بدن برای توهین به دیگران و بیروندادن باد معده دیده میشود که لازم است دربارهی ناپسندبودن این رفتارها به کودکان توضیح دهید تا طنزبودن صحنهها باعث تقلید کودکان از رفتارهای نادرست نشود.
خلاصه: دربارهی دروغگفتن دراکولا به دخترش که ممکن است باعث بیاعتمادی کودکان شود و رفتار گستاخانهی میویس با پدرش با کودک خود گفتوگو کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
اگرچه ایدهی اصلی فیلم بهتر از نحوهی اجراست، اما این فیلم برای والدین قابل تحمل است. بچههای کوچک که برای هیجانانگیز بودن خانه هیولا و پارانورمن خیلی کوچک هستند، به خصوص از بیآزار بودن هیولاها (به جز خشم گاهبهگاه دراکولا) و از شیرین بودن رابطهی دراکولا و دختر پدرش، ماویس لذت خواهند برد. گومز به خوبی در نقش دختر نوجوان سادهدلی ظاهر شده است که فقط فرصتی برای کشف دنیای فراتر از هتل میخواهد، و سمبرگ مانند یک ساندلر جوان است که در نقش انسانی دست و پا چلفتی اما شیرین ظاهر میشود که نه تنها دل ماویس را میرباید، بلکه با یک حلقه کامل از دوستان هیولا دوست میشود.این بدان معنا نیست که هتل ترانسیلوانیا بدون مشکل است؛ یک شاهکار پیکسار نیست. کلمه «زینگ» (به معنی جرقه عاشقانه بین زوجها) خیلی زود خستهکننده میشود، درست مثل بعضی از جوکهای تکراری درباره مدفوع توله گرگها و جوجههای عروس فرانکنشتاین (که صداپیشگی آن را فران درشر بر عهده دارد). اما با وجود این اشتباهات کوچک، بچهها — و آنها، در هر صورت، مخاطب اصلی فیلم هستند — با ماویس ارتباط برقرار میکنند، از دراکولا و دوستانش میخندند و کاملا در این هیاهوی هیولایی کمدی انیمیشنی غرق میشوند.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.