جاودانگان

یکی از کهن‌ترین موجودات کهکشان «سلستیال‌ها» هستند. آریشم، سلستیالِ نخستین اولین خورشید را ساخت و زندگی آغاز شد. آریشم برای محافظت از زمین در برابر موجودات فضایی یعنی «دیوینت‌ها»، گروهی از ده ابرقدرتِ انسان‌نما به‌نام «جاودانگان» را به زمین می‌فرستد تا از انسان‌ها محافظت کنند. جاودانگان به سرپرستی آیژاک، بشر غیرمتمدن را از دست دیوینت‌ها نجات می‌دهند و کم‌کم بعضی از جاودانگان راه‌های زندگی نوین را به انسان‌ها نشان می‌دهند. بعد از چندین سال دیوینت‌ها از بین می‌روند و جاودانگان در زمین پراکنده می‌شوند تا روزی دستور برگشت به سیاره‌ی خودشان را دریافت کنند. هزاران سال بعد باز هم سر و کله‌ی دیوینت‌ها پیدا می‌شود. آن‌ها آیژاک را کشته‌اند و قدرت «شفای خود» را از آیژاک به‌دست آورده‌اند. آیژاک قبل از مرگش سرسی را به عنوان جانشین خود انتخاب می‌کند. سرسی نیز بعد از آیژاک تلاش می‌کند جاودانگان را در سرتاسر زمین پیدا کند تا با دیوینت‌ها مبارزه کنند. در همین حین آریشم با سرسی ارتباط می‌گیرد و به او می‌گوید که لازم است نطفه‌ی آن را در سیاره‌های مختلفی مانند زمین کاشته شود تا از انرژی ناشی از افزایش جمعیت بشر سلیستال جدید متولد شود، اما بعد از به‌دنیا آمدن سلیستال‌ها زمین نابود خواهد شد. در این گفت‌وگو مشخص می‌شود که مأموریت اصلی جاودانگان مبارزه با دیوینت‌ها نبود، بلکه آماده‌سازی زمین برای ظهور سلسیتال‌ها بوده است.  سرسی که سال‌ها بر روی زمین زندگی کرده بود و به انسان‌ها علاقه‌مند شده بود، تصمیم می‌گیرد از به‌دنیا آمدن سلیستال در سیاره‌ی زمین جلوگیری کند و انسان‌ها را نجات دهد. او متوجه می‌شود ایکاریس، شوهر سابقش، سال‌هاست که از این راز باخبر است و برای اطاعت از دستورات، آیژاک را کشته تا ماموریت به خوبی انجام شود. بالاخره جاودانگان با متصل‌کردن قدرت‌هایشان به یکدیگر می‌توانند جلوی به‌دنیا آمدن سلیستال را بگیرند. گروه ایکاریس نیز با پرواز به سمت خورشید خودکشی می‌کند و در نهایت آریشم به زمین می‌آید و سرسی را با خود می‌برد تا در زمانی مناسب درباره‌ی صلاحیت انسان‌ها برای زندگی قضاوت کند.

• در مورد اقدام ایکاریس با فرزند خود صحبت کنید. زمانی که انسان‌ها در دوراهی‌های اخلاقی مهم بین قانون و اخلاق قرار می‌گیرند چه کاری می‌توانند انجام دهند؟ اگر ایکاریس به جای تحمل همه‌ی سختی‌ها، در زمان مناسب قدرت کمک خواستن از دیگران را داشت چه اتفاقی می‌افتاد؟ زمانی که موقعیت‌های زندگی برای انسان‌ها بسیار تنش‌زاست و فشار زیادی را متحمل می‌شوند چه اقداماتی می‌توانند انجام دهند؟ از فرزند خود بخواهید نظرش را بگوید و با او در مورد راه‌های مقابله با موقعیت‌های تنش‌زا صحبت کنید. در مورد آریشم با فرزند خود صحبت کنید. از او بپرسید به نظرش آریشم چگونه موجودی است؟ تبعیت بی‌چون و چرا از او می‌توانست چه عواقبی داشته باشد؟ آریشم چه تفاوت‌های اساسی با خداوند دارد؟ در مورد ویژگی‌های شخصیتی سرسی با فرزندتان صحبت کنید. به نظر شما چه چیزی باعث شد آیژاک سرسی را به عنوان رئیس بعدی انتخاب کند؟ در مورد هرکدام از شخصیت‌ها با فرزند خود صحبت کنید. هرکدام از آن‌ها چطور از قدرت خود استفاده کردند و چه نقص‌های شخصیتی‌ای دارند؟ خلاصه: درمورد نقاط قوت و ضعف شخصیت‌ها با فرزند خود گفت‌وگو کنید.

فیلم سنمایی «جاودانگان» محصول سال 2021، یکی دیگر از مجموعه فیلم‌های دنیای سینمایی مارول است که این‌بار از گروه متفاوتی از ابرقهرمانان رونمایی می‌کند. ابرقهرمانانی که سال‌هاست شاهد اتفاقات مختلفی مانند جنگ با تانوس در دنیای مارول بوده‌اند، اما تنها ماموریت آن‌ها مبارزه با دیوینت‌ها بوده است و فقط می‌توانستند در دیگر جنگ‌های انسان‌ها دخالت کنند. این فانتزی مجموعه‌ای از قدرت‌های ماوراءالطبیعه‌ی ابرقهرمانان را به نمایش می‌گذارد که خالقی قدرتمند به نام آریشم آن‌ها را به وجود آورده است. او به آن‌ها دستور می‌دهد و درواقع رسالت آن‌ها را در زندگی تعیین می‌کند. همچنین او در سکانسی در تیتراژ فیلم می‌گوید: «برای قضاوت نهایی درباره‌ی صلاحیت زندگی انسان‌ها در زمین بازمی‌گردد». امکان دارد که بیننده آریشم را با خداوند مقایسه کند. این شخصیت می‌تواند سوالاتی اساسی در زمینه‌ی خلقت برای نوجوان ایجاد کند؛ یا در گوشه‌ای از ذهن او نگاه سهل‌انگارانه یا قضاوت‌برانگیزی درباره‌ی فانتزی بودن این مفاهیم در دین شکل بگیرد. بنابراین لازم است که شما والد عزیز در تماشای این فیلم فرزند خود را همراهی کنید تا از دیدگاه او آگاه شوید و در صورت لزوم با ایجاد سوال‌هایی درباره‌ی این مفاهیم فرزندتان را به سمت مطالعه‌ی بیشتر هدایت کنید. در این فیلم، جاودانگان که خود ابرانسان‌ و منجی‌ انسان‌ها هستند، بااینکه شاهد ناپختگی‌هایی از بشر بوده‌اند، اما به آنها امیدوارند. برای مثال آنها انسان‌هایی را دیده‌اند که در وقایع زندگی تلاش کرده‌اند و برای حفظ خانواده دست به کارهای تحسین‌برانگیزی زده‌اند. یا در جنگ با تانوس ارزشمندی خود را نشان داده‌اند. این موضوع می‌تواند تاحدودی نگرش مخاطب را نسبت به منفعل‌بودن بشر در برابر ابرقهرمانان ماورایی تعدیل کند. نکته‌ی مهم دیگر شخصیت ایکاریس است. او بعد از اینکه تصمیم می‌گیرد اطاعت محض و بی‌چون و چرایی از آریشم داشته باشد تا مرحله‌ای پیش می‌رود که حتی جان دوست خود را در راه انجام وظیفه‌ فدا می‌کند. او مدام از ایمان‌داشتن به آریشم و برنامه‌ای که او برای دنیا دارد حرف می‌زند و نمی‌خواهد در برابر قدرت بزرگ‌تر از خودش نافرمانی کند. اما درنهایت در مقابل عشق سرسی مقاومت خود را از دست می‌دهد و متوجه می‌شود که می‌توانسته است از آریشم نافرمانی کند. او در آخر خود را فردی شکست‌خورده می‌یابد و از همین روی خودکشی می‌کند. زمان فیلم اجازه‌ی پرداختن به این اتفاق را نمی‌دهد و خیلی سرسری از کنار این موضوع رد می‌شود.  با توجه به اینکه ایکاریس با قدرت‌های سوپرمن‌گونه‌ی خود می‌تواند برای نوجوان بسیار محبوب باشد؛ لازم است با فرزند خود درباره‌ی «تبعیت بی چون و چرا» و فکرنکردن به عواقب چنین امری صحبت کنید. از او بپرسید که آیا در مرحله‌ای از زندگی خود درگیر چنین موقعیتی بوده است؟ یا در اطرافیان خود کسی را با چنین ویژگی‌ای می‌شناسد؟ ارزیابی او در حضور یا تماشای چنین موقعیتی چیست؟ خلاصه: این فیلم اتفاقات زیادی را در بر می‌گیرد و در عین حال از مفاهیمی مانند خلقت، آفرینندگی، تبعیت بی‌چون و چرا حرف می‌زند. شما می توانید در تماشای این فیلم درکنار فرزندتان باشید تا در مورد سوالاتی که برای او ایجاد می‌شود با یکدیگر گفت‌وگو کنید.

کارگردان برنده اسکار، کلویی ژائو، استعداد بی‌نظیری در کارگردانی دارد، اما این فیلم شلوغ و پرحرف مارول، علی‌رغم جلوه‌های بصری چشم‌گیر و بازیگران متنوع و عالی، به‌خوبی کنار هم قرار نگرفته است. دنیای سینمایی مارول هرگز از گروه‌های بزرگ و متنوع دوری نکرده است، به‌ویژه در فیلم‌های انتقام‌جویان یا نگهبانان کهکشان، اما دشوار است که درگیر تمام ۱۰ قوس شخصیتی ابدی‌ها شویم، وقتی که فیلمنامه بر سرسی، شخصیت همدلانه‌ای تمرکز می‌کند که روزی با ایکاریس ازدواج کرده بود، اما در یک مقطع زمانی رها شد و قرن‌ها بعد، اکنون با معشوقه جدیدش، معلم انسان، دِین (کیت هرینگتون) است. او و اسپرایت، که به‌طور غیرقابل توضیحی از همه جوان‌تر است (که برای همیشه نوجوان است، در حالی که بقیه ابدی‌ها بزرگسال هستند)، خواهرانه هستند و فیلم آن‌ها را - و ایکاریس، که شبیه به سوپرمن و کاپیتان آمریکا است - به عنوان ابدی‌های "اصلی" قرار می‌دهد. داستان فیلم نسبتاً ساده است، بنابراین تنش واقعی در پویایی روابط است، زیرا هر ابدی سطح متفاوتی از اعتقاد به ماموریت اصلی خود دارد. سرگرم‌کننده‌ترین بخش این فیلم جدی و پر از جزییات، جایی است که فیلم، کینگو را دوباره معرفی می‌کند، کسی که چهار نسل از سوپراستارهای بالیوود را در هند بازی کرده است. نانجانی، طنز خوش‌آمدگویی را به داستانی که به‌طور شگفت‌انگیزی غم‌انگیز است، می‌آورد. دینِ هرینگتون نیز سرگرم‌کننده است، به‌ویژه بعد از اینکه حقیقت را در مورد گذشته دوست‌دخترش کشف می‌کند (با آرامشی که منطقی است، با در نظر گرفتن این که این یک دنیایی است که از اسنپ تانوس جان سالم به در برده است).بحث در مورد بازیگران فیلم بدون اشاره به نکته‌ای آشکار برای هر کسی که سریال بازی تاج و تخت از شبکه اچ‌بی‌او را تماشا کرده یا با آن آشنا است، دشوار است: در فیلم ابدیون، برادران سابق استارک (مادن و هاریگتون) بار دیگر در صفحه نمایش با هم متحد می‌شوند و هر دو عاشق یک زن به نام سرسی هستند (بله، دقیقاً مثل سرسی صدا می‌کند). تماشای مردانی که پادشاه شمال و جان اسنو را بازی کرده‌اند و می‌گویند "دوستت دارم، سرسی" به اندازه کافی عجیب است که بینندگان را از لحظه خارج کند. یک کارگردان انتخاب بازیگر (یا خود ژائو) یا باهوش بود یا گمراه شده با این اتفاق. مخاطبان ممکن است با سؤالات بی‌پاسخ در مورد ماهیت برخی از روابط دیگر شخصیت‌ها نیز مواجه شوند. تنها ابدیونی که در حال حاضر زندگی سنتی رضایت‌بخشی دارد، فاستوس است، اولین قهرمان همجنسگرای آشکار مارول، که شوهر و پسرش یکی دیگر از نقاط اوج این درام پرحرف و حدیث هستند. قطعاً صحنه‌های اکشن و نبردهای جذاب وجود دارد، اما این فیلمی است که در درجه اول در مورد روابط است و علی‌رغم تمام بازیگران جذاب و با استعداد که سخنرانی‌های صمیمی برای یکدیگر می‌کنند، به هدف نمی‌رسد.