تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشفیلم فرانسوی، ادای احترام نوستالژیک وس اندرسون، نویسنده و کارگردان، به نویسندگان روزنامه و مجله و خبرنگاران خارجی قرن بیستم است. عنوان فیلم به ضمیمه مجله یک روزنامه تخیلی آمریکایی اشاره دارد: گزارش فرانسوی از آزادی، خورشید شامگاهی کانزاس. این فیلم، سردبیر نشریه، آرتور هاولیتزر جونیور (بیل موری) و گروه متنوع نویسندگان او را در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در شهر تخیلی انوئی-سور-بلاسه دنبال میکند. این فیلم چهار داستان متفاوت و نویسندگان مسئول آنها را به تصویر میکشد. یک قطعه رنگ محلی توسط عکاس خبری هربسنت سازراک (اوون ویلسون)؛ «شاهکار بتن»، یک پروفایل عمیق از هنرمند زندانی موسی روزنتالر (بنیسیو دل تورو) توسط نویسنده هنر و فرهنگ جی. کی. ال. برنسن (تیلدا سوئینتن)؛ و «اصلاحات در یک بیانیه»، یک ویژگی در مورد شورش جوانان در دهه ۱۹۶۰ در پاریس توسط لوسیندا کرمنت (فرانسس مک دورموند)، که تیموتی شالامه در آن به عنوان یکی از انقلابیون اصلی معترض بازی میکند. در یک داستان کوتاه دیگر، نویسنده الهام گرفته از جیمز بالدوین، روباک رایت (جفری رایت) از طریق یک برنامه گفتگو، یکی از هیجانانگیزترین داستانهایش را به یاد میآورد - «اتاق غذاخوری خصوصی کمیسر پلیس» - در مورد یک افسر اجرای قانون (ماتیو آمالریک) که پسرش ربوده شده است در حالی که روباک برای صرف شام آماده شده توسط یک سرآشپز مشهور از او دیدن میکرد.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد کدام یک از داستانهای مختلف در فیلم «دیسپچ فرانسوی» صحبت کنند و بگویند کدام یک برایشان جالبتر بوده است. چه چیزی در این داستان برایتان جذاب بود؟
- فیلم فرانسوی پر از کمدی است، اما خشونتآمیز هم هست. آیا خشونتهای نمایشی کمتر از خشونتهای واقعی تاثیرگذارند؟ صحنههای جنسی چطور به تصویر کشیده شدهاند؟ چه ارزشهایی در فیلم منتقل میشوند؟
- آیا فکر میکنید دانستن درباره روزنامهنگاران واقعی که فیلم به آنها ادای احترام میکند، مفید است؟ اگر با مراجع تاریخی آشنا نباشید، آیا فیلم هنوز هم موثر است؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که فیلم «فرنچ دیسپچ» یک کمدی در مورد کارکنان ضمیمه مجلهای روزنامهای آمریکایی در قرن بیستم است که در شهر خیالی انویی-سور-بلاسه در فرانسه مستقر است. این فیلم شامل کارگردانی هنری نمادین، طنز سیاه و تمهای ملانکولیک نویسنده و کارگردان وس اندرسون است. برخلاف برخی از فیلمهای اندرسون که برای مخاطبان جوانتر ساخته شدهاند، این فیلم شامل برهنهگرایی تمامقد (غیرجنسی)، چند صحنه عاشقانه (برهنهگرایی جزئی، اما چیزی فراتر از بوسیدن نشان داده نمیشود)، الفاظ زشت (f--k، c--ksucker، motherf----r و غیره)، سیگار کشیدن و نوشیدن الکل فراوان، و چند صحنه خشونت (تیراندازی، درگیری در زندان و موارد دیگر) است. این فیلم که ادای احترامی به همدلی اتاق خبر است، ستارگان بزرگی از بازیگران برنده جایزه را در خود جای داده است، برخی از آنها بازیگران همیشگی اندرسون هستند (اوون ویلسون، بیل موری، آدرین برودی، آنجلیکا هیوستون، جیسون شوارتزمن، تیلدا سوئینتون، سیرشا رونان، ویلم دافو و غیره) و برخی از آنها برای اولین بار با او همکاری میکنند (تیموتی شالامه، الیزابت ماس و غیره). برای اطلاع از فیلمهای مشابه بیشتر، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبت نام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
نظریه مؤلف در فیلم جدید اندرسون که با اجرای خوب و صحنهپردازی پیچیدهای ساخته شده، زنده است. این فیلم ادای احترامی است به زمانی که ویراستاران و روزنامهنگاران باورپذیر و محبوب بودند. اگرچه خواندن آرشیوهای نیویورکر برای لذت بردن از فیلم «فرانچ دیسپچ» ضروری نیست، اما آشنایی با بالدوین، لیلیان راس، مویس گلانت، جوزف میچل، والاس شاون و دیگر اعضای جامعه ادبی ایالات متحده در اواسط قرن بیستم، مفید است. همه بازیگران، چه آنهایی که مدتهاست عضو گروه اندرسون هستند و چه آنهایی که به تازگی به گروه او اضافه شدهاند، به نظر میرسد که از بازی در این فیلم لذت میبرند، اما نقشهای برجسته و سنگین بر عهده رایت، مکدورماند، شالامه (که ظاهراً این نقش بهطور خاص برای او نوشته شده است) و سوئینتون است. لئا سیدو در نقش بیکلام (و برهنه) به عنوان نگهبان زندان، معشوقه و الهامبخش دل تورو ظاهر میشود. ویلسون، برودی، موری و گروهشان بهطور طبیعی تماشایی هستند، اما فیلمهای اندرسون بیشتر درباره خود کارگردان است تا بازیگران.در اینجا است که اندرسون و گروهش درخشان میشوند: ساخت دکور پیچیده و طراحی هنری. هر جزئیات در فیلم فرانسوی، از گرافیتی خندهدار "بچهها بداخلاق هستند" تا قطعات گالری هنر زندان تا موها و لباسهای منظم، به نظر میرسد که با هدف و دقت مانند یک فیلم استاپموشن ساخته شده است. با این حال، بخشی از این سبک دقیق، هسته عاطفی فیلمهای اندرسون در درجه دوم اهمیت نسبت به زیبایی کلی قرار دارد. لازم نیست دانشجوی فیلم باشید تا ظاهر فیلمهای اندرسون را تشخیص دهید، اما احساسی که در مخاطبان ایجاد میکنند، داستان متفاوتی است. خنده، غم، و قدردانی از همه چیز وجود دارد، از نامهای بامزه شخصیتها و مکانها تا ابزورد بودن تونی روولوری و دل تورو در نقش یک شخصیت در مراحل مختلف زندگی بزرگسالیاش. اما در نهایت، فیلم از نظر احساسی در فاصلهای دور باقی میماند، و برای داستانی درباره روزنامهنگاران، این ممکن است مناسب باشد (به "بیطرفی روزنامهنگاری" حداقل چهار یا پنج بار اشاره میشود)، اما کمی ناامیدکننده هم هست. برای لمسهای نمادین اندرسون بروید، برای چند لحظه و صحنه قابل توجه بمانید، و خبرنگاران بزرگ خارجی گذشته را به یاد بیاورید، اما انتظار یک افشاگری بزرگ نداشته باشید.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.