گرینچ

برخلاف همه‌ی مردم شهر، پسری جوان به نام «گرینچ» هیچ‌علاقه‌ای به «جشن کریسمس» و شادی مردم در طی آن ندارد. عصبانیت او از کریسمس به حدی است که تصمیم می‌گیرد کریسمس و متعلقاتش را از مردم بدزدد تا دیگر خبری از این جشن نباشد. همزمان دختربچه‌ای به نام «سیندی‌لو»، برای رهایی مادرش از مشغله و کار زیاد تصمیم می‌گیرد از «بابانوئل» کمک بگیرد، بنابراین تلاش می‌کند تا بابانوئل را در شب کریسمس به دام بیندازد. گرینچ نیز خود را به شکل بابانوئل درمی‌آورد و تمام تزئینات و هدایای کریسمس را به سرقت می‌برد؛ اما گرفتار دام سیندی‌لو می‌شود. سیندی‌لو از گرینچ که تصور می‌کند بابانوئل است، کمک می‌خواهد تا مادرش زندگی بهتری داشته باشد. گرینچ در این لحظه دچار شوک شده و احساساتی می‌شود و قول می‌دهد که آرزوی سیندی‌لو را عملی کند. روز کریسمس اهالی شهر متوجه می‌شوند که هیچ نشانه‌ای از کریسمس در شهر نیست و بسیار ناراحت می‌شوند. مردم درهمین‌حال متوجه می‌شوند کریسمس و شادی تنها نیازمند وسایل و تزئینات نیست و عنصر مهم جشن، کنارهم‌بودن مردم است. بنابراین درکنار هم سرود جشن را هم‌خوانی می‌کنند. صدای این هم‌خوانی به گوش گرینچ می‌رسد و او متوجه می‌شود که اشتباه کرده است. بنابراین او هدایا و تزئینات را به اهالی شهر برمی‌گرداند. سیندی‌لو نیز که تنهایی گرینچ را می‌بیند، از او دعوت می‌کند مهمان آن‌ها در جشن شود. گرینچ در پایان از فردی منزوی، به فردی اجتماعی تبدیل می‌شود.

• نظر فرزندتان درباره‌ی کلیت اثر چیست؟ فرزند شما با کدام شخصیت بیشتر ارتباط برقرار کرده است؟ چرا گرینچ در ابتدای داستان علاقه‌ای به کریسمس نداشت؟ خلاصه: فرزند شما با کدام شخصیت بیشتر ارتباط برقرار کرده است؟

والدین باید بدانند این مجموعه درباره‌ی جوانی منزوی است که به مرور زمان به جامعه بازمی‌گردد. برخی صحنه‌ها هم‌چون سقوط و زمین‌خوردن، تنهاصحنه‌های خشن این اثر هستند که با توجه به فضای طنز و صدمه‌ندیدن گرینچ، شدت آن کاهش می‌یابد. صحنه‌ی ترسناک یا ناهنجار خاصی در این اثر دیده نمی‌شود. دوبله و زبان استفاده‌شده در اثر مناسب و عاری از مشکل است. داستان با شکلی ساده و زبان طنز روایت می‌شود تا کودکان به‌راحتی آن را متوجه شوند. لازم است والدین بدانند پیام اصلی سریال دوستی، مهربانی، محبت و علاقه و احترام به والدین است. گرینچ که فردی یتیم است، دچار انزوا و دوری از جامعه شده است که به‌ بهانه‌ی کریسمس دوباره به جامعه بازمی‌گردد. سیندی‌لو تلاش می‌کند مادرش را از مشغله و کارهای زیاد رها کند. گفت‌وگو درباره‌ی کلیت اثر می‌تواند منجر به فهم بهتر کودکان از پیام‌های مثبت این اثر شود. اگر از نظر والدین، شخصیت مناسبی در این اثر وجود دارد، می‌توانند در گفت‌وگو با فرزندشان به ویژگی‌های آن شخصیت بیشتر اشاره کنند و آن‌ها را شرح دهند. خلاصه: انیمیشنی مهیج و طنز با مفاهیم آموزنده و شخصیت‌های مثبت.

این اقتباس روشن، رنگارنگ و گاهی خنده‌دار است، اما به هیچ وجه به جذابیت و کوتاهی نسخه اصلی نمی‌رسد. اگرچه صدای کامبربچ به اندازه بوریس کارلاف غنی و رسا نیست، اما شخصیت گرینچ او به خوبی بداخلاقی، خشم و نارضایتی از جشن عظیم کریسمس در هوویل را به تصویر می‌کشد. سگ وفادار و دوست‌داشتنی گرینچ، مکس، او را کمی قابل‌همذات‌پنداری‌تر می‌کند، همان‌طور که داستان غم‌انگیز گذشته‌اش که دلیل نفرتش از این تعطیلات را توضیح می‌دهد، این کار را انجام می‌دهد.اما این فقط داستان گرینچ نیست، بلکه داستان سیندی لویی هم هست که سعی می‌کند بابانوئل را متقاعد کند تا آرزوی بی‌طرفانه او را برآورده کند. برای رسیدن به هدفش، یک زیرداستان درباره گروهی از دوستانش وجود دارد، یک ماجراجویی که توسط بچه‌ها هدایت می‌شود و باید برای مخاطبان جوان‌تر جذاب باشد. انتخاب جونز برای نقش مادر دلسوز و کنان تامپسون برای نقش یک ساکن شهر هوویل که اشتباها معتقد است گرینچ دوست اوست، انتخاب‌های خوبی بوده‌اند. با توجه به پیام‌های پایدار فیلم درباره نوع‌دوستی و عشق، سخت است که ایرادی به «گرینچ» بگیریم، اما بعید است که بتواند با ویژه‌برنامه انیمیشنی مشهور چاک جونز در فهرست «کلاسیک‌های تعطیلات» رقابت کند.