یک میلیون مایل آن طرف تر

خوزه و خانواده‌اش مجبور هستند برای امرار معاش، همیشه در سفر بوده و مهاجرت کنند. آن‌ها برای کار به مزارع ذرت در کالیفرنیا می‌روند و پس از پایان فصل برداشت به میچوآکان، شهر خود، باز می‌گردند. خوزه در کالیفرنیا به مدرسه می‌رود و معلمش، متوجه استعداد و پتانسیل بالای او می‌شود؛ به همین علت نگرانی خود را از این جابجایی دائمی خانواده و لطمه‌ای که به تحصیل خوزه وارد می‌شود، با خانواده‌اش در میان می‌گذارد. پدر خوزه ابتدا از ناچاری برای امرار معاش سخن می‌گوید اما پس از اینکه متوجه می‌شود دستمزدی که می‌گیرند غیرمنصفانه و اندک است، تصمیم می‌گیرد تا در کالیفرنیا بمانند. خوزه پس از پایان دوره تحصیلی، وارد دانشگاه شده و مهندس برق می‌شود. او در یک آزمایشگاه معتبر استخدام می‌شود و در مدت کوتاهی، پیشرفت قابل توجهی می‌کند. در همین سال‌ها او ازدواج کرده و صاحب 5 فرزند می‌شود اما آرزوی کودکی‌اش که همان فضانورد‌شدن است را فراموش نکرده و بارها و بارها برای ناسا درخواست می‌فرستد. همسرش که از این موضوع بی‌اطلاع بود، به طور اتفاقی از ماجرا باخبر می‌شود. او از خوزه می‌خواهد که هر کاری که برای ورود به ناسا لازم است را انجام دهد؛ در نتیجه خوزه تلاش بی‌وقفه و خستگی‌ناپذیری را آغاز می‌کند. او تمام آموزش‌های لازم را پشت سر می‌گذارد؛ از شنا گرفته تا دو و میدانی و یادگیری چند زبان زنده دنیا و خلاصه هر آنچه برای فضانوردشدن لازم است. بالاخره درخواست دوزادهم او برای ورود به ناسا پذیرفته می‌شود؛ اما این تازه آغاز ماجراست و تا سفر به فضا مسیر سخت و پرچالش دیگری در انتظار اوست. پس از چندین سال تلاش و تجربه‌های تلخ و شیرین بسیار، بالاخره او برای یک سفر فضایی انتخاب می‌شود و به آرزوی دیرینه‌اش می‌رسد.

• درباره داستان فیلم و پیام‌های آن با فرزندان خود گفتگو کنید و از آن‌ها سوال کنید: چه چیزی باعث موفقیت خوزه شد؟ چه کسانی در رسیدن او به هدفش نقش داشتند؟ تو چه آرزوهایی داری؟ برای رسیدن به این آرزوها چه اقداماتی انجام می‌دهی؟ درباره فضانوردشدن و رفتن به ناسا چقدر اطلاعات داری؟ چه ویژگی‌ای در خوزه توجه تو را جلب کرده؟ نقش امکانات و رفاه در زندگی برای رسیدن به آرزوها را تا چه اندازه مهم می‌دانی؟                                 خلاصه: درباره پیام‌های فیلم، نقش تلاش در رسیدن به هدف و ویژگی‌های شخصیتی خوزه با فرزندان خود گفتگو کنید.

این فیلم درامی بیوگرافی از زندگی اولین کشاورز مهاجری است که توانست به فضا سفر کند. خوزه هرناندز در خانواده‌ای مستمند زندگی می‌کرد که مجبور بودند برای امرار معاش به کارگری در مزارع ذرت مشغول شوند. آن‌ها که 4 فرزند بودند به همراه پدر و مادرشان، همگی در این مزارع کار می‌کردند. مزارعی که برای کارکردن در آن باید مهاجرت می‌کردند. خوزه که هوش و استعداد بالایی داشت توانست به دانشگاه رفته و پس از ازدواج، با وجود داشتن 5 فرزند، انواع دوره‌های آموزشی مختلف را برای کسب معیارهای لازمِ حضور در ناسا، پشت سر بگذارد. روند پذیرش او در ناسا و سپس آموزش‌هایی که در آنجا برای سفر به فضا برایشان در نظر گفته بودند، بسیار جالب و آموزنده است. این پیش‌نیازهای فضانورد شدن برای هر نوجوانی می‌تواند جالب توجه و منبع اطلاعات خوبی باشد و شاید آغازی باشد برای تلاش بیشتر در زندگی و پرهیز از رویاپردازی‌های بدون پشتوانه و تلاش. میلیون‌ها مایل دورتر، فیلمی خانواده‌محور است. در کودکیِ خوزه، اعضای خانواده او را می‌بینیم که همدلانه در کنار یکدیگر هستند و سپس بعد از ازدواج، همسرش را می‌بینیم که برای رسیدن خوزه به آرزویش، چگونه بار زندگی را تنها به دوش می‌کشد و 5 فرزندش را بزرگ می‌کند و همچنان و همیشه حامی و مشوق اوست. خوزه نیز ارزش محبت و سختی‌های او را می‌داند و در مقابلِ رییس ناسا، یکی از افتخاراتش را داشتن 5 فرزند و همسری شگفت‌انگیز می‌داند. چیزی که موجب تعجب اطرافیان می‌شود. یکی از نکات جالب توجه در زندگی خوزه، معلم اوست. او که خوزه را دارای استعداد و پتانسیل بالایی می‌دانست، از پدرش درخواست کرد که به خاطر خوزه و لطمه‌نخوردن به تحصیلش، در کالیفرنیا بمانند و دایم در مهاجرت و سفر نباشند. این درخواست دلسوزانه معلم، نقش مهمی در تصمیمات سالوادور (پدر خوزه) داشت و باعث شد تا او ساکن کالیفرنیا شود. او پس از سی سال، قبل از اولین سفر فضاییِ خوزه، به دیدارش رفت و گفت سال‌ها منتظر این لحظه بوده و نقاشی کودکی‌اش را به یادگار نگه داشته است. برای تماشای این فیلم از نسخه‌های پالایش‌شده استفاده کنید. خلاصه: زندگی خوزه هرناندز الگوی خوبی برای کسانی است که آرزوهایی بزرگ دارند. فیلم، فیلمی خانواده‌محور است و ارزش تعلیم و تربیت چه در محیط مدرسه با حضور معلمی دلسوز و متعهد و چه در خانه با وجود پدر و مادری آگاه و تلاشگر در آن به خوبی نمایان است.

از یک فیلمنامه منسجم و کارگردانی و بازیگری زیرکانه بهره می‌برد، این فیلم داستانی جذاب و غیرمنتظره از یک قهرمان شکست‌خورده را روایت می‌کند، در حالی که از اغراق‌های رمانتیک برخی فیلم‌های زندگی‌نامه‌ای اجتناب می‌کند. این فیلم که بر اساس خودزندگی‌نامه سوژه ساخته شده، به‌طور واضح ستایش‌گر سوژه خود است و با انتخاب گزینشی، فشرده‌سازی و نادیده گرفتن جزئیات زندگی، تصویری مثبت ارائه می‌دهد. اما موفق می‌شود از ایدئال‌سازی یا نوستالژی آشکار پرهیز کند. به عنوان مثال، وقتی جوانی هرناندز با یک بلال ذرت بازی می‌کند، آن را به شکل یک موشک درمی‌آورد، بنابراین ذرت نمادی از آینده‌ای است که از گذشته ساخته شده، نه رمانتیزه کردن کار مهاجران یا خانه‌ای مکزیکی. داستان به سرعت شخصیت‌ها را معرفی می‌کند تا ما را به بزرگسالی هرناندز برساند، که بر اساس "پنج عنصر موفقیت" پدرش، به بخش‌های مختلف تقسیم شده است. این ساختار ضروری نبود، اما - مانند ذرت و تمی جادویی در مورد پروانه‌های مهاجر - به لحن و معنای داستان اضافه می‌کند.پنیا آینده فضانورد را به عنوان یک فرد معمولی در نمایشی که حول فروتنی ساخته شده است، به تصویر می‌کشد. ظاهر کمی چاق و نرم او به این تصویر کمک می‌کند، اگرچه به نظر می‌رسد او باید در طول سال‌های آموزشش قوی‌تر و لاغرتر می‌شد. سالازار به عنوان همسر پنیا، آدلا، اجرای به یادماندنی و دوست‌داشتنی ارائه می‌دهد و رابطه آن‌ها در عین صمیمیت، واقعی به نظر می‌رسد. این روایت می‌خواهد بر این تمرکز کند که موفقیت منحصر به فرد هرناندز نه تنها بر پایداری خود او، بلکه بر فداکاری و حمایت اطرافیانش نیز بنا شده است. یک تم بصری مکرر، گروه‌هایی از اعضای خانواده‌های گسترده را نشان می‌دهد که در شادی یا غم، دور افراد جمع می‌شوند و حلقه‌های در آغوش کشیدن تشکیل می‌دهند. این عمل و تصویر مکرر، بیش از هر گفتگویی، اهمیت خانواده و جامعه را نشان می‌دهد.