تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: کم
پیام مثبت: کم
خلاصه فیلم
ویرایشدر فیلم نویز سفید، در دهه ۱۹۸۰، جک گلدنی (آدام درایور) استاد مطالعات هیتلر است، در حالی که همسرش، بابت (گرتا گرویگ)، کلاسهای ورزشی برای سالمندان برگزار میکند. هر دو در چهارمین ازدواج خود هستند و چندین فرزند دارند. زندگی آنها آشفته اما شاد است، بهخصوص وقتی به سوپرمارکت بزرگ و درخشان جدید شهرشان میروند. سپس، بعد از اینکه یک کامیون تحویل دهنده به قطار برخورد میکند و یک رویداد سمی هوایی را آزاد میکند، خانواده مجبور به تخلیه میشود، که منجر به یک سری ماجراهای شلوغ و همچنین احتمال مواجهه جک با مواد کشنده میشود. جک هنگام بازگشت به خانه، سعی میکند علت از دست دادن حافظه گاهوبیگاه بابت را کشف کند، که ممکن است به قرصهای مرموزی که او مخفیانه مصرف میکرده، مرتبط باشد.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد نمایش سیگار کشیدن و مصرف مواد مخدر در فیلم نویز سفید صحبت کنند. آیا این موارد در فیلم زیبا جلوه داده شدهاند؟ پیامدها چیست؟ چرا این موضوع مهم است؟
- نقش خشونت در این داستان چیست؟
- فیلم در مورد مصرفگرایی چه میگوید؟ به نظر شما فیلمسازان با نشان دادن این همه محصول برند در صفحه نمایش چه هدفی داشتند؟
- فیلم چگونه به موضوع تغییرات آب و هوایی میپردازد؟ آیا میشد از وقوع این حادثه سمی جلوگیری کرد؟ آیا شخصیتها از این اتفاق درس گرفتند؟
- چگونه این فیلم با رمان تفاوت دارد، اگر آن را خواندهاید؟ چگونه شباهت دارد؟ چگونه این داستان از دهه ۱۹۸۰ هنوز هم برای امروز ما مرتبط است؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که فیلم «صدای سفید» یک درام اقتباسی از رمان تحسینشده و «غیرقابل فیلمبرداری» دان دلیلو در سال ۱۹۸۵ است. این فیلم به موضوعات جدی بسیاری از جمله تغییرات آب و هوایی، مصرفگرایی، مصرف مواد مخدر و موارد دیگر میپردازد و با سبکی بسیار مصنوعی ارائه میشود. خشونت شامل اسلحه و تیراندازی، مقداری خون و تصادفات فراوان خودرو است. همچنین تصاویری ترسناک و شبیه به رؤیا و یک ابر سمی تهدیدآمیز وجود دارد. شخصیتها در مورد مسائل جنسی گفتگو میکنند و صحنههایی از بوسیدن و مجموعهای از رمانهای پورنوگرافی وجود دارد. در برخی موارد از کلمات «فاک»، «شیت» و «پیس» استفاده شده است. شخصیتها سیگار میکشند، یکی از آنها به نظر میرسد به قرصی ساختگی وابسته است و یک راننده کامیون به نظر میرسد مست است و در حال رانندگی به بطری ویسکی جک دنیلز دست میاندازد. بازیگران اصلی این فیلم آدام درایور و گرتا گرویگ هستند. برای اطلاع از فیلمهای مشابه بیشتر، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی «شب فیلم خانوادگی» ثبتنام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
اقتباسی از رمان دون دیلیلو در سال ۱۹۸۵ که توسط نوآ بامباک کارگردانی شده، فیلمی بزرگ، جاهطلبانه، عجیب، بسیار نامتوازن، گاه به گاه خندهدار و بهطور عجیبی دیدنی است. کسانی که با کتاب آشنا هستند (که مدتها غیرقابل فیلمبرداری در نظر گرفته میشد) ممکن است نسبت به دیگران برتری داشته باشند، بهویژه از آنجایی که فیلم حاوی بخشهای طولانی از دیالوگهای مصنوعی است که به هم میخورند و چشماندازی پر سر و صدا ایجاد میکنند. اما فیلم با سخنرانی موری سیسکایند (با بازی دان چیدل) درباره زیبایی تصادف اتومبیلها آغاز میشود که بهشدت خندهدار است. (در یکی از صحنههای فیلم، ادای احترام به ژان-لوک گدار و فیلم آخر هفته در سال ۱۹۶۷ داده میشود، با شات معروفی که از ترافیک متوقف و خراب پر است.)وایت نویز بین صحنههای پر دیالوگ و صحنههای پر جلوههای ویژه مثل تصادف قطار و تعقیض ماشین در رفت و آمد است. به نظر میرسد میخواهد حرفهای زیادی بزند، از بیفایده بودن سیستم آموزشی تا مسخره بودن مصرفگرایی و وابستگی بیش از حد ما به دارو، اما هیچکدام خیلی تاثیرگذار نیستند. و بمباخ تلاش میکند تا یک کارگردان «تصویری» باشد، با حرکات دوربین شاعرانه و شاتهای چرخان در اطراف یک اتاق. اما هر از گاهی، ترکیبی از چیزهای عجیب درست به نظر میرسد، چه مبادلهای بین شخصیتها باشد یا برش رضایتبخشی بین شاتها. با این حال، هیچ چیز به اندازه سکانس تیتراژ پایانی شگفتانگیز نیست: یک قطعه موسیقی در سوپرمارکت، با رنگهای پاستلی و آندره 3000 از گروه آوتکست که با یک جعبه بیسکویت میرقصد. این صحنه به تنهایی ارزش دیدن دوبار را دارد.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.