تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: خیلی کم
ترس: خیلی کم
ناهنجاری اجتماعی: کم
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشفیلم کریسمس اینهیریتنس دربارهی الی (الیزا تیلور) است، دختر جیم لنگفورد (نیل کرون) که یک شرکت هدیه چند میلیون دلاری به نام هوم اند هارت را تأسیس کرده است. بهترین دوست و همبنیانگذار او، زیک، در حالیکه جیم شرکت را از مقر آن در نیویورک اداره میکرد، در شهر کوچک شمالی محل زندگیشان مانده بود. سنت شرکت ایجاب میکند که جیم و زیک برای یکدیگر "نامههای کریسمس" بنویسند و در آنها همهی کارهایی که برای بهبود شرکت انجام دادهاند را توضیح دهند. در آغاز داستان، الی برای شرکت کار میکند و در برگزاری یک مراسم خیریهی کریسمس که شرکت آن را حمایت میکند، کمک میکند. یکی از اهداکنندگان در این مهمانی موافقت میکند که اگر الی استعداد ژیمناستیک خود را به نمایش بگذارد و از روی یک مانع در مهمانی بپرد، اهدای خود را چهار برابر کند. او که یک لباس قرمز بدون بند مهمانی به تن دارد، با موفقیت میپرد اما یک درخت کریسمس را سرنگون میکند و به دلیلی عجیب، تصویری از او و درخت سرنگونشده در صفحهی اول یک روزنامهی نیویورک منتشر میشود. پدرش بهجای اینکه از او به خاطر تلاش برای افزایش کمکها تحسین کند، ناامید میشود و احساس میکند که باید او را بهعنوان تنبیه برای تحویل نامهی کریسمس به زیک به شمال بفرستد. او هزینهی اقامت الی در مسافرخانهی زیک را میپردازد و به او اجازه میدهد که فقط صد دلار، یک بلیط اتوبوس و هوش خود را با خود ببرد. او نمیتواند از کارت اعتباری استفاده کند و نمیتواند به کسی در شهر بگوید که وارث شرکت است. در آنجا با مدیر مسافرخانه، جیک (جیک لسی) آشنا میشود که همسر خیانتکارش او را در مدت کوتاهی که در نیویورک زندگی میکرد، ترک کرده و اکنون به شهر خود بازگشته است. عمهی دبی (اندی مکداول) او که یک رستوران محلی دارد، زنی مهربان و دلسوز است که پتانسیل الی را برای درمان غمهای جیک میبیند. وقتی الی صد دلار خود را تمام کرد، جیک او را به کار نظافت مسافرخانه گمارد و این کار ظاهرا غریزهی کمک کردن الی را برانگیخت. دبی به الی یاد میدهد که چطور شیرینی بپزد و این کار انگیزهای برای الی میشود تا برای جشن خیریهی سالانهی کریسمس شهر پول جمع کند. گری (مایکل زاویر)، پسر دوستپسر پولدار و نیویورکنشین الی، ناگهان سر میرسد تا شاهد رابطهی بین الی و جیک باشد و از اهالی شهر که اکنون برای الی اهمیت پیدا کردهاند، ابراز انزجار میکند. الی حقیقت را میبیند، گری را ترک میکند و جیک را متقاعد میکند که او مرد زندگی اوست.
درباره این موارد گفتگو کنید
- آیا تفاوتی بین ارزشهای موسوم به "ارزشهای شهرهای کوچک" و "ارزشهای شهرهای بزرگ" وجود دارد؟ آیا فکر میکنید مردم شهرهای کوچک به صورت عینی بهتر از شهرنشینها زندگی میکنند؟ این قضاوتها بر چه اساسی انجام میشوند؟
- این فیلم نشان میدهد که نامزد الای خودخواه است و او را با جیک مقایسه میکند که فرد خیرخواهی است. آیا فیلم اینطور القا میکند که همه مردم شهرهای کوچک خیرخواه و خوب هستند و همه مردم شهرها خسیس و بد هستن؟ آیا این فرضیه به نظرتان درست میآید؟
- ارتباط بین ارزشهای خوب و مدیریت یک شرکت که کالا به مردم میفروشد چیست؟ آیا فیلم Christmas Inheritance این موضوع را توضیح میدهد؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که "میراث کریسمس" یک عنوان کلی کریسمس است که بر اهمیت ارتباطات انسانی، سنتها، دوستی و عشق تاکید دارد. ارزشهای شهری در مقابل ارزشهای زندگی در شهرهای کوچک به صورت منفی مقایسه میشوند. همچنین درباره مرگ عزیزان صحبت میشود. زنی با مردی که ابتدا از او متنفر بود، شروع به عاشق شدن میکند و همسر یک مرد او را برای مرد دیگری ترک کرده است. دو عاشق جوان به یکدیگر بوسه میزنند.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
این یک فیلم کلیشهای کریسمس است که از یک داستان قدیمی و تکراری پیروی میکند که احتمالاً در کتاب «طرحهای فیلمهای کریسمس» برای فیلمسازان فاقد ایدههای نو نوشته شده است. فیلم میراث کریسمس با یک پیشفرض بیاساس آغاز میشود: الی، وارث امپراتوری هدیهی خانه و هیزم، نیاز به درس گرفتن در مورد چیزی دارد که دقیقاً مشخص نیست چه چیزی است. وقتی او در یک مراسم خیریه که توسط شرکت پدرش حمایت مالی میشود، معرفی میشود، با حرکات چرخچرخی که در دوران ژیمناستیک خود یاد گرفته است، وارد میشود و این ورود مهمانان را متحیر میکند. یکی از آنها بسیار خوشحال است که به او چالش میدهد تا از یک نمایش کریسمس بپرد و در ازای آن، کمک مالی خود را چهار برابر کند. اگرچه او این «موانع» را پشت سر میگذارد و ظاهراً کمک مالی بزرگی برای موسسه خیریه خود به دست میآورد، اما فرودش درخت کریسمس را سرنگون میکند. پدرش بسیار نگران است و فکر میکند این کار نشان میدهد که الی بهطور ناشایستی برای تصدی منصب مدیرعامل شرکت پس از بازنشستگیاش آماده نیست. مگر چه؟ اگر در صحنههای آغازین فیلم به جای این صحنه، الی را در حال بدرفتاری با کارمندان، دزدیدن از صندوق شرکت، مصرف مواد مخدر یا رفتار گستاخانه با مهمانان یا پیشخدمتها نشان میداد، ممکن بود با نظر او موافق باشیم. بله، او با سفر اتوبوس آشنا نیست و انتظار سرویس اتاق را دارد، چون در ثروت بزرگ شده است، اما در غیر این صورت به نظر شخص خوبی میآید. بزرگترین گناه او این است که پرجنبوجوش است.فیلمسازان هیچ تلاشی برای ایجاد ضرورتی برای بهبود شخصیت الى انجام نمیدهند، به جز اینکه پدرش به او میگوید باید این کار را انجام دهد. پدر میخواهد او از مردم خوب شهر اسنو فالز، پایگاه شمالی که او و زیک شرکت را تأسیس کردند، «بیاموزد». این موضوع گیجکننده است. خانه و هیزمکده در خردهفروشی فعالیت دارد، نه مراقبت از بیخانمانها. او چه چیزی را یاد میگیرد؟ اینکه مردم آنجا مهربان هستند؟ ساکنان اسنو فالز به او میگویند که سنت، دوستی و عشق بهترین هدایا هستند. هیچ چیز در فیلم نشان نمیدهد که این موضوع برای الى تازگی دارد. و نقش زیک دقیقا چیست؟ آیا او شرکت را ترک کرد؟ اگر نه، چرا هنوز در اسنو فالز است در حالی که پدر شرکت را از مقر اصلی شهر نیویورک اداره میکند؟ هدف از نامههای کریسمس چیست؟ پدر میگوید آنها سالانه همه چیز مهمی را که او و زیک طی دههها برای بهتر کردن شرکت انجام دادهاند توصیف میکنند، اما وقتی نامهها را بلند میخوانند، هیچ چیز قابلتوجهی درباره اداره شرکت در آنها وجود ندارد. از نقاط قوت فیلم، زوج خوبی هستند که الیزا تیلور و جیک لسی ایجاد کردهاند، اگرچه با توجه به ریشههای روستایی جیک و حس و حال شهری الى، زندگی خوشبختانه تضمینشده به نظر نمیرسد.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.