الماس سیاه

تونی فیت (دی‌ام‌ایکس) پس از دزدیدن گنجینه‌ای از الماس‌های سیاه گران‌بها، متوجه می‌شود که دخترش توسط یک افسر سابق قانون به نام لینگ (مارک داکاسکوس) ربوده شده است که الماس‌های سیاه را به عنوان باجخواهی می‌کند. اما دلال تونی (تام آرنولد) مورد سرقت قرار گرفته و الماس‌ها ناپدید شده‌اند. برای پس گرفتن آنها و دخترش، تونی با سو (جت لی) که قبلاً همکار لینگ بوده، تیم تشکیل می‌دهد.

• خانواده‌ها می‌توانند در مورد این صحبت کنند که چگونه فیلمی مثل این ممکن است اکنون که جهان در آستانه جنگ به نظر می‌رسد، متفاوت از زمانی باشد که فیلمنامه نوشته شده بود.

والدین باید بدانند که این فیلم بسیار خشونت‌آمیز است و شامل صحنه‌های خطرناک شدید، مرگ‌های متعددی از شخصیت‌ها و زخم‌های گرافیکی می‌شود. دختربچه‌ای در خطر است و دست و پا بسته و دهان‌بند شده است. شخصیت‌ها از الفاظ بسیار بدی استفاده می‌کنند، از جمله توهین‌های نژادی، اما گروه آدم‌خوب‌ها از نژادهای مختلفی تشکیل شده است. شخصیت‌ها الکل می‌نوشند و سیگار می‌کشند. یکی از شخصیت‌ها برای منحرف کردن یک نگهبان امنیت همجنس‌گرا وانمود می‌کند که همجنس‌گراست، و برخی کلیشه‌های ملایم نیز وجود دارد.

فیلمی پر از آشفتگی و بی‌نظمی که به‌عنوان یک فیلم اکشن-ماجرایی، استعداد بازیگرانش را هدر داده و حتی در صحنه‌های مبارزه نیز آن‌قدر کند و کسل‌کننده می‌شود که نمی‌توان از دیدنشان لذت برد. برایم اهمیتی ندارد که داستان فیلم برایم قابل درک نیست، اما انتظار دارم برای بازیگران فیلم قابل فهم باشد. اما این اتفاق نمی‌افتد. DMX در فیلم قبلی این کارگردان، یعنی "خروج از مرگ" کاریزماتیک و امیدوارکننده ظاهر شد، اما در "از گهواره تا گور" عملکرد درخشانی ندارد. شخصیت او - یک دزد سوپراستار تکنولوژی بالا که در روز از افراد بدزدد و در شب به‌عنوان پدری دلسوز با دختر دوست‌داشتنی و سرزنده‌اش نماز بخواند - اصلاً قابل باور نیست. گابریل یونیون دلپذیر (ما را از ایوا رها کن) در نقش یک شیرین‌کاری که حتی مجبور می‌شود استریپ‌تیز کند تا حین جست‌وجوی اتاق فروشگاه بعدی توسط دوست پسرش، حواس دیگران را پرت کند، هدر رفته است. جت لی به نظر می‌رسد که ترجیح می‌دهد جای دیگری باشد. تام آرنولد و آنتونی آندرسون لحظاتی طنزآمیز خلق می‌کنند.فیلم‌نامه‌ی این فیلم نه‌تنها مبهم است که این قابل بخشش است، بلکه دستکاری‌کننده است که این امر قابل‌بخشش نیست. شرم‌آور است که دختربچه توسط آدم‌بدها ربوده می‌شود تا ما ببینیم که آنها واقعاً تا چه حد شیطان صفت هستند و ما را به نتیجه‌گیری داستان متعهد کنند. شرم‌آورتر اینکه الماس‌های سیاه منبع انرژی برای سلاح‌های فوق مخرب هستند. اما آنچه که واقعاً در این فیلم غیرقابل‌بخشش است، هدر دادن مهم‌ترین ویژگی فیلم، یعنی توانایی جت لی در مبارزه، است که صحنه‌ها به‌قدری بد فیلم‌برداری شده‌اند که ما واقعاً نمی‌توانیم مبارزه‌های او را به‌خوبی ببینیم.