درباره فیلم
قرمزِ کلاهدار؛ بیمزه و یکنواخت، اما کمی تفریح دارد.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: متوسط
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشدر مرکز فیلم هودوینکد، یک راز وجود دارد که در آن پلیس به دنبال یافتن دزدی است که به خانه مادربزرگ دستبرد زده است. این دزد، گودی باندیت نام دارد. مادربزرگ (با بازی گلن کلوز) نگران است که کتاب دستور پخت شیرینیهایش گم شده باشد، که یکی از سری دزدیهای مشابه در جنگل است. مظنونین توسط یک قورباغه کارآگاه به نام نیکی فلایپرز (با بازی دیوید اوگدن استایرس) مورد پرسش قرار میگیرند، که توسط کارآگاه بیل استورک (با بازی آنتونی اندرسون) و رئیس گریزلی (با بازی ایکسزیبیت) کمک میشود. هر کدام از داستانها در اتاق خواب به پایان میرسد: رد (با بازی آن هاتاوی) که در حال رساندن شیرینیهای پختهشده برای مادربزرگ است، متوجه حضور گرگ (با بازی پاتریک واربرتون) در رختخواب پیرزن و خود مادربزرگ را در کمد بسته شده پیدا میکند؛ گرگ فاش میکند که یک روزنامهنگار تحقیقی است که به دنبال دزد دستور پخت است؛ و چوببر (با بازی جیم بلوشی) یک بازیگر در حال تمرین برای یک نقش است که به طور اتفاقی از پنجره مادربزرگ سقوط کرده است.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند درباره روابط رد با دوستان و مادربزرگش صحبت کنند. چطور ممکن است که هر کسی رازهایی از نزدیکترین دوستانش پنهان کرده باشد؟
- چگونه جرم، جامعهای را در جستجوی هدفی مشترک، گرد هم میآورد؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشنسخهای دستوپاشکسته از داستان کلاهقرمزی است که با شوخیهایی کلامی و تصویری برای کودکان و بزرگسالان همراه است، هرچند که این شوخیها همیشه برای همه درک نمیشوند. داستان شامل سرقت، خشونت کارتونی (از جمله استفاده از انفجار، تبر، اسلحه و وسایل نقلیه) و یک نیمهپایانی اسنوبوردینگ است. برای آگاهی از فیلمهای مشابه میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی «شب فیلم خانوادگی» ثبتنام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
این داستانها در نقاط تکراریِ اقداماتشان به نوعی با هم تلاقی دارند، اما فیلم فاقد انسجام و ظرافت است: همه شوخیها به هم میخورند، مانند یک سری طرح بیشتر از هر نوع طرح داستانی. این بیدقتی در روایت با انیمیشن غیرقابلتأثیر بدتر میشود که شخصیتها را متورم و چهارگوش نشان میدهد، به جای اینکه جذاب باشند. روایت داستان بهطور فزایندهای خستهکننده میشود (همانطور که خرگوش پرتحرک اندی دیک، بوئینگو، خستهکننده میشود) و در نهایت به گرهگشایی میرسد که پر است از ترفندهای ورزشهای افراطی و شخصیتهای شرورِ خشن که همه بیشتر از اینکه سرگرمکننده باشند، مضطربکنندهاند.این فیلم ظاهراً از نظر مفهومی نیز مخاطبان خود را گیج میکند: بیشتر شوخیهای کلامی آن برای بزرگسالان است، در حالی که صحنههای کمدی و پرهیاهو ممکن است کودکان را خوشحال کند، اما این دو مسیر همچنان از هم جدا هستند. علاوه بر این، با توجه به اینکه تمام انرژی فیلم به سمت اکشنهای پرشور هدایت میشود، فیلم تمرکز ترسناک داستان اصلی را از دست میدهد، یعنی تعامل دختر کوچولو با هیولای پشمالویی که خود را به جای مادربزرگش جا زده است. در اینجا، مهارتهای رزمی رد به نوعی تهدید را تضعیف میکند و گرگ بدجنس و بقیه شخصیتها را در موقعیت ضعف قرار میدهد. فیلم «فریبخورده» در نهایت به جای اینکه جذاب و پرشور باشد، کسلکننده و بیروح از کار درآمده است.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.