درباره فیلم
«داستان اسباببازی» ماجراهای اسباببازیهای اندی است که در قسمت سوم سر از یک مهدکودک درمیآورند. آنها برای برگشتن پیش اندی، باید از دست یک اسباببازی بدجنس فرار کنند. ماجرای اسباببازیها کمدی و طنز است و دوستی همیشگی و کار تیمی اسباببازیها را نمایش میدهد. آنها در دوستی باهم و با صاحبشان اندی وفادار هستند و هرگز یکدیگر را تنها نمیگذارند. برخی صحنههای حساس از بهخطرافتادن شخصیتهای محبوب داستان (وودی و دوستانش) و صحنه ناراحت کنندهای از گم شدن عروسکها نمایش داده میشود که ممکن است کودکان حساس را اذیت کند اما پایان ماجرا خوش است.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: خیلی کم
ترس: خیلی کم
ناهنجاری اجتماعی: کم
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشبا بزرگشدن اندی، اسباببازیهای او فکر میکنند فراموش شدهاند و قرار است دور ریخته شوند. آنها وارد کارتون اهداء به مهدکودک میشوند تا بچههای جدیدی با آنها بازی کنند. وودی، اسباب بازی محبوب اندی، دنبال آنها میرود تا آنها را قانع کند که هنوز اسباببازیهای اندی هستند و اندی قصد ندارد آنها را دور بریزد. زمانیکه اسباببازیها وارد مهدکودک میشوند،
یک خرس به نام لاتسو به آنها اطمینان میدهد که هرروزِ هفته کودکان با آنها بازی میکنند و همیشه بچههای جدیدی وارد مهد کودک میشوند و نیازی نیست اسباببازیها از فراموش شدن یا دور ریخته شدن بترسند. اسباببازیها از شنیدن حرفهای لاتسو هیجانزده هستند و بدون توجه به حرفهای وودی، تصمیم میگیرند در مهدکودک بمانند. لاتسو به اسباببازیها میگوید که باید در کدام بخش باشند. وودی که میداند آنها هنوز به اندی تعلق دارند، بهتنهایی به سمت خانه برمیگردد اما در راه بازگشت به خانه، یکی از دختربچههای مهدکودک بهنام بانی، او را پیدا میکند و با خود به خانه میبرد. اندی از عروسکهای بانی میشنود که لاتسو خرس بدجنسی است که در گذشته صاحبش او را در خیابان گم کرده و حالا او در مهدکودک، اسباببازیها را حبس میکند و به آنها اجازه بیرون رفتن نمیدهد. وودی برای نجات دوستانش به مهد بازمیگردد. در مهد کودک، بخشی که اسباببازیهای اندی به آن فرستاده شدهاند برای بچههای خیلی کوچک است که اسباببازیها را خراب میکنند و رفتار خوبی با آنها ندارند. زمانی که باز لایتیر از لاتسو میخواهد که به بخش بچههای بزرگتر منتقل شوند، لاتسو مخالفت میکند و همه آنها را حبس میکند. با بازگشت وودی، اسباببازیها با همکاری هم سعی میکنند فرار کنند. آنها درکنار یکدیگر موفق میشوند از خطرات زیاد جان سالم بهدر ببرند و به خانه اندی بازگردند. اندی قصد دارد قبل از رفتن به دانشکده، اسباببازیهایش را به اتاق زیرشیروانی ببرد. وودی که یک روز را در خانه بانی بوده و میداند او دختربچهایست که از عروسکهایش مراقبت میکند، آدرس خانه بانی را روی کاغذی یادداشت میکند و روی جعبه اسباببازیها میگذارد. اندی همه اسباببازیهایش را به بانی هدیه میکند و از او میخواهد مراقب آنها باشد.
درباره این موارد گفتگو کنید
- آیا اسباببازیها در دنیای واقعی میتوانند حرف بزنند؟ چه ویژگیهایی در وودی و دوستانش باعث موفقیت آنها شد؟ آیا وودی و دوستانش بدون کمک همدیگر میتوانستند از دست لاتسو فرار کنند؟ اگر جای وودی بودی به لاتسو کمک میکردی؟ چه ویژگیهایی در وودی باعث شده اندی او را دوست داشته باشد؟ استفاده از الفاظ زشت برای خطابکردن دیگران چه تأثیر منفی بر آنان خواهد داشت؟ اگر کسی با ما بد رفتار کند، ما حق بدزبانی یا بدرفتاری با او را داریم؟ آیا رفتار لاتسو با اسباببازیها درست بود؟ چه ویژگیهایی در او باعث میشد اسباببازیها دوستش نداشته باشند؟ دوستان واقعی دربرابر یکدیگر چه مسئولیتهایی دارند؟ چرا اندی اسباببازیها را به بانی سپرد؟ تفاوت بازیکردن بانی و بچههای مدکودک در بازیکردن چه بود؟ خلاصه: چه ویژگیهایی باعث محبوبیت و موفقیت وودی و دوستانش شد و چه ویژگیهایی در لاتسو باعث شده بود بقیه عروسکها او را دوست نداشته باشند؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشانیمیشن داستان اسباببازی در قسمت سوم، ترس اسباببازیهای اندی از فراموششدن را نشان میدهد. آنها از خانهی اندی به یک مهدکودک میروند تا هرگز فراموش نشوند و همیشه بچههایی را داشته باشند که با آنها بازی کنند. اما بچههای مهدکودک خیلی کوچک هستند و اسباببازیها را خراب میکنند. درادامه آنها متوجه میشوند اندی فراموششان نکرده و پیش او بازمیگردند.
اندی که حالا باید به دانشکده برود آنها را به دختربچهای هدیه میدهد که از اسباببازیها بهخوبی مراقبت میکند. این قسمت از انیمیشن داستان اسباببازی مانند تمام قسمتهای قبل، روابط دوستانهی اسباببازیها، باهمبودن و کار تیمی آنها در رهایی از مشکلات را نشان میدهد.
ازخودگذشتگی و کمک به نجات دوستان بهخوبی در شخصیت وودی نمایش داده میشود که میتواند در روابط دوستانه کودکان مؤثر باشد. بهویژه در سنین پایینتر که کودکان دوستی را تنها در بازیکردن و تقسیم وسایل میدانند، با توجه به این انیمیشن میتوانید مفهوم کاملتری از دوستی را به کودک خود آموزش دهید. مراقبت از اسباببازیها و اهداکردن عروسک به بقیهی کودکان از دیگر آموزشهای مثبت این انیمیشن است.
ژانر فانتزی اثر باعث شده صحنههای ترسناکی در فیلم وجود نداشته باشد، بااینحال بهخطرافتادن وودی و دوستانش که احتمالاً برای کودکان محبوب هستند، ممکن است برای آنها ترسناک باشد. همچنین صحنهی حساس و عاطفی از گمشدن عروسکها در خیابان دیده میشود.
در صورت ترس و ناراحتی کودکان، با آنها همدلی کنید و به آنها راهحل ارائه دهید. لازم است دربارهی نادرستبودن برخی رفتارها که در انیمیشن دیده میشود (بدزبانی، آزار دیگران و...) به کودکان توضیح دهید بهویژه اگر در سنینی هستند که تقلیدپذیری بالاتری دارند. ممکن است کودکان در سنین کمتر، بهخاطر قوّهی خیال خود، اتفاقات دنیای اسباببازیها و حرفزدن آنها را باور کنند. میتوانید به آنها از دنیایی بگویید که فقط در انیمیشن وجود دارد.
برای انتخاب این محتوا لازم است به صحنههایی از روابط عاشقانهی اسباببازیها در نسخهی اصلی انیمیشن توجه کنید.
خلاصه: نمایش مفهوم کاملی از دوستی، کار تیمی و ازخودگذشتگی، دقت به صحنههایی از رفتارهای نادرست و روابط عاشقانه
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
اگر هر «فیلم کودکان» میتوانست به این خوبی ساخته و مورد علاقه باشد، چه خوب میشد. ثبات گویندگان (حتی اندی که اکنون در دهه بیست سالگی خود است، توسط همان بازیگر ایفا شده است)، انیمیشن درخشان و شوخیهای متعدد از جمله دلایلی است که باعث شده این مجموعه هنوز کهنه نشده است. و شوخیهای جدید بامزهای مانند وقتی که باز «ریست» میشود و به حالت اسپانیایی تنظیم میشود و اظهارات عاشقانهای برای جسی، سنوریتای خود، میکند، از نقاط اوج فیلم هستند. شخصیتهای منفی فیلم، به رهبری لوتسو فریبنده و دوستداشتنی بیاتی، دلیل قابل باوری برای رفتار خودخواهانه خود دارند و کن کیتون با لباسهایش دیوانه شده است (و حساس است که به او «اسباببازی دخترانه» گفته شود). در نهایت، هر شخصیت میدرخشد (باربی، بیگانگان، آقای سیبزمینی خودفدا که بسیار خلاق است) و هر اسباببازی «خوشبخت برای همیشه» را که شایسته آن هستند، دریافت میکند.دیزنی پیکسار احتمالا تنها استودیویی در تاریخ هالیوود است که توانسته است چنین رکوردی را ثبت کند. اگرچه برخی از فیلمهای آنها ممکن است برای بزرگسالان جذابتر باشند (احتمالا فیلمهایی مانند راتاتویی و وال-ای در خانههای بسیاری از کودکان به اندازه فیلم در جستجوی نمو یا شرکت هیولاها دیده نمیشوند)، اما فیلمهای پیکسار همیشه فراتر از انتظارات هستند. بنابراین اصلا تعجبآور نیست که سومین قسمت از سری فیلمهای داستان اسباببازی این استودیو نیز برنده دیگری است. اکنون ما این اسباببازیها را دوست داریم و برای آنها در مبارزاتشان با سید، همسایه نوجوان سادیست، بیگ ال حریص و استینکی پیت خودخواه، هورا میکشیم. بنابراین وقتی اندی این اسباببازیها را در یک کیسه زباله میاندازد، قلبمان به تپش میافتد و وقتی آن کیسه به جای دستگاه فشردهسازی زباله، در جعبه اهدایی قرار میگیرد، با آسودگی خاطر نفس راحتی میکشیم. و وقتی در یک صحنه به نظر میرسد که قهرمانان محبوب ما واقعا به پایان رسیدهاند، ما مضطرب میشویم یا در مورد کودکان نوپا در سالن سینما، اشک میریزند. (و اگر آن لحظه شما را تحت تأثیر قرار نداد، صحنهای که مادر اندی اطراف اتاق خالی او را نگاه میکند و به او خداحافظی میکند، قطعا اشکتان را در میآورد.)
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.