مرد عنکبوتی:در میان دنیای عنکبوتی

این انیمیشن روایت اسپایدرمن‌هایی را نشان می‌دهد که باهم در یک دنیای دیگر زندگی می‌کنند و قصد دارند مردم را از خطرها نجات دهند. مایلز به‌طور اتفاقی توسط عنکبوت رادیواکتیوی تبدیل به یک اسپایدرمن می‌شود و طی اتفاقی یک انسان را که اسمش اسپت است تبدیل به موجودی می‌کند که چهره ندارد. اسپت برای انتقام تلاش می‌کند پدر مایلز را بکشد. مایلز هم تمام تلاشش را می‌کند تا مانع کشتن پدرش شود.

• 1- از فرزندتان بپرسید دوست داشت جای کدام‌یک از شخصیت‌های انیمیشن باشد. علت را از او جویا شوید. ببینید به کدام صفت شخصیت، تأکید می‌کند. 2-از فرزندتان بپرسید اگر نیروی ماورایی داشت دوست داشت چه‌کارهایی انجام دهد. 3-اگر در دنیای دیگر به‌طور موازی وجود داشت دوست داشت چه شخصیتی داشته باشد. خلاصه: بابیان سؤالات بالا به شخصیت نوجوانان بیشتر پی می‌برید.

این انیمیشن در عین اینکه خشونت و ترس زیادی دارد اما بابیان دیالوگ‌هایی فضا به سمت طنز تغییر می‌کند. مایلز اعتقاد داشت که پدر و مادرش او  را دوست ندارند از طرفی هم والدینش این حس را به نسبت به او داشتند. این حس ممکن است برای همه پدر و مادرها و فرزندان به وجود بیاید درحالی‌که این حس‌ها اصلاً وجود ندارند و زاییده تفکر خود است. بهتر است در برخورد با نوجوانان به‌جای نصیحت کردن‌های طولانی و مکرر با او دوست باشید و دنیا را از نگاه او ببینید. گاهی به او جرئت خطر کردن دهید. اگر با فرزندتان مشکلی دارید حتماً از یک مشاور کمک بگیرید. سعی کنید فیلم‌ها و انیمیشن‌های موردعلاقه فرزندتان را با او ببینید. با او دوست شوید تا به شما اعتماد کنند و بتوانند رازهای خود را بگوید. همیشه لازم نیست نکات اخلاقی به او بگویید گاهی نشستن در کنار فرزندتان و دعوت کردن او به کافه‌ای می‌تواند رابطه شما را با فرزندتان بهتر کند. در این انیمیشن رابطه بین مایلز و دوست‌دخترش نمایش داده می‌شود. اگر با فرزندتان دوست باشید او قطعاً اگر رابطه‌ای با جنس مخالف داشته باشد به شما می‌گوید و همین امر مانع بروز مشکلات بعدی می‌شود. سعی کنید بابیان صحبت‌هایی رابطه آن‌ها را اصلاح کنید. خلاصه: سعی کنید با نوجوانتان دوست و صمیمی باشید تا بتواند رازهای خود را به شما بگوید.

این دنباله تخیلی و پرهیجان با داستان چندلایه و تاثیرگذار خود که دشواری‌های زندگی به عنوان یک "اسپایدر-پرسن" تنها بدون کسی که حقیقت را بداند را به تصویر می‌کشد، مخاطبان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. مانند فیلم اول، این قسمت نیز تماشایی و لذت‌بخش خواهد بود و تماشای مکرر آن تقریبا ضروری به نظر می‌رسد تا بینندگان بتوانند (تلاش کنند) تا تمام تخم‌مرغ‌های پنهان، شوخی‌های درونی و ارجاعات فیلم به تکه‌های مختلف افسانه اسپایدرمن را درک کنند. اگرچه شخصیت منفی جاه‌طلب فیلم به نام "اسپات" در ابتدا به اندازه سایر ابرقهرمانان ترسناک نیست (در ابتدا بامزه و دست و پا چلفتی است)، اما تمرکز تک‌بعدی او بر نابودی مایلز و همه چیزهایی که دوست دارد، واقعا ترسناک است. سپس "میگل" وجود دارد، یک رهبر اسپایدرمنی که نماینده همه کسانی است که تقید صارم به کنونیکال را در فن‌دوم خود طلب می‌کنند. او به عنوان یک آدم خوب به نظر می‌رسد، اما پایبندی سختگیرانه‌اش به "کنون" باعث می‌شود که احساس محافظت‌گری او به نوعی تفرقه‌افکنی مخرب تبدیل شود که تهدیدی مشابه اسپات برای پیتر است.استاینفلد در نقش گوئن ظاهر می‌شود که در این فیلم حتی بیش از فیلم اول نقش پررنگ‌تری دارد. او و مایلز ارتباط عمیقی با هم دارند، اما به دلیل شرایط، هنوز به عنوان یک رابطه رمانتیک تعریف نشده است، چرا که گوئن‌ها در بیشتر چندجهانی‌ها جذب پیتر پارکرهای خود می‌شوند که عواقب فاجعه‌باری دارد. جلوه‌های ویژه فیلم بسیار چشمگیر هستند و شخصیت‌های زنده، تصاویر ویدیویی و موارد دیگر را با اشکال مختلف انیمیشن ترکیب می‌کنند. برخی از شخصیت‌های مورد علاقه طرفداران از فیلم اول در این فیلم حضور ندارند، اما شخصیت‌های جدید بسیار جذاب هستند، به‌ویژه جس درو (با بازی ایسا رِی) که تا حدودی مربی گوئن است، و هابی براون، معروف به اسپایدر-پانک، یک آنارشیست سیاه‌پوست با لهجه کاکنی که دنیل کالویا به‌درستی آن را صداپیشگی کرده است. او ترکیبی از باسکیت و جیمی هندریکس است و آنقدر خنک است که مایلز هم تحت تاثیر و هم حسود اوست. پایان فیلم قطعا بحث‌برانگیز خواهد بود، اما کارگردانان خوآکیم دوس سانتوس، کمپ پاورز و جاستین ک. تامپسون حس ششم اسپایدری را به اندازه کافی به بیننده منتقل کرده‌اند تا بینندگان را برای تماشای یک فیلم دیگر مشتاق کنند.