درباره فیلم
آنتونی پیرمردی در آستانهی زوال حافظه است که در برابر پذیرش این موضوع مقاومت میکند. او تحت حمایت و سرپرستی دختر بزرگش آنه زندگی میکند و با قبول پرستار از جانب آنه مخالفت میکند. آنه نیز مجبور است به خاطر ازدواج و زندگی جدیدش لندن را ترک کرده و به پاریس نقل مکان کند. این فیلم بر اساس حافظهی رو به زوال آنتونی ساخته شده است. یعنی مخاطب با صحنههای منقطع و کوتاه از حافظهی آنتونی مثل گم کردن زمان، از یاد بردن اشخاص و یا دیدن چهرهی دختر از دست رفتهاش «لوسی» در چهرهی یک پرستار جوان و بازگشت ذهن به زندگی آنه با همسر سابقش رو به رو میشود. آنه نیز در برابر این حالات پدر علیرغم میل باطنی خود پدر را به خانهی سالمندان منتقل میکند. آنتونی در خانهی سالمندان هر روز با بحران نشناختن خود و دیگران مواجه میشود که با دلداریها و داروهایی که پرستارش لورا به او میدهد روزهای سخت پیری را سپری میکند.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: کم
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: خیلی کم
الگوی مثبت: زیاد
پیام مثبت: زیاد
خلاصه فیلم
ویرایشداستان این فیلم دربارهی پیرمردی به نام آنتونی است که همسر و دختر کوچک خود را از دست داده است و حالا تحت نظر و حمایتهای دختر بزرگش آنه زندگی میکند. حافظهی آنتونی روز به روز درحال تقلیل رفتن است و آنه نیز به تازگی با مردی آشنا شده است که برای ازدواج و زندگی با او باید لندن را ترک کرده و پاریس را برای زندگی انتخاب کند. آنتونی که با پرستارها سازشی ندارد و میخواهد به آنه بقبولاند که خودش از پس کارهایش برمیآید، مانع بزرگی برای آنه به حساب میآید.
فیلم بر اساس حافظهی آنتونی پیش میرود. منقطع و با سکانسهایی کوتاه از گمکردن شب و روز توسط آنتونی، بازگشت ذهن به گذشته و دیدن آنه با همسر سابقش، دیدن اشخاص دیگر مثل لوسی (دختر کوچک آنتونی که فوت کرده است) در چهرهی یک پرستار. همهی این جریانات باعث میشود که آنه علیرغم میل باطنی خود آنتونی را در خانهی سالمندان، تحت نظارت و سرپرستی پرستار مهربانی به نام لورا بگذارد و خود به پاریس عزیمت کند. او فقط آخر هفتهها به آنتونی سر میزند. در خانهی سالمندان نیز هربار که آنتونی از خواب بیدار میشود با بحران نشناختن خود و اطرافیانش مواجه میشود و مانند کودکی نابالغ به مادرش پناه میبرد. اما لورا با داروها و دلداریهای خود از راه میرسد و آنتونی را برای گذراندن یک روز دیگر آماده میکند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- آیا آنه میتوانست گزینهی دیگری را جایگزین خانهی سالمندان بکند؟ آنه چطور میتوانست به آنتونی در پذیرش وضعیتش کمک بکند؟ آیا آنه دختری بیعاطفه است؟ لورا چگونه از پس آرام کردن آنتونی برآمد؟ آنتونی به چه چیزی احتیاج داشت؟ ترحم با محبت کردن چه تفاوتی دارد؟ اگر جای آنه بودی چه میکردی؟ چه کسی در زندگیات میتواند مانند آنتونی شود؟ تو در برابر او چه وظیفهای داری؟ خلاصه: آیا آنتونی با کمبودی مواجه بود؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشاین فیلم به زندگی و شرایط روحی پیرمردی میپردازد که درآستانهی زوال حافظه ایستاده است. اگرچه مضمونی غمانگیز دارد، اما میتواند به مخاطبان در هر شرایط سنی قدرت درک متقابل بدهد و آنها را دعوت به دیدن دنیا از چشم چنین سالمندانی بکند و اگر در زندگی خود با چنین موضوعی دست و پنجه نرم میکنند، این اثر میتواند آنها را برای گرفتن تصمیمات بهتری به فکر فرو ببرد. مخاطب نوجوان میتواند به موازت تماشای آنتونی، شخصیت پدربزرگش را جایگزین او کند؛ و یا خود را جای آنه که چنین پدری دارد قرار دهد. این فیلم فارغ از ماهیت توصیفی روزگار کهنسالی و مسائلش، میتواند در مقام انذار باشد. چنین سرنوشتی میتواند برای هرکسی رخ دهد. حتماً نوجوان با تماشای محصول حاضر، آیندهی والدین خود را در روزگار پیری تصور میکند. در این زمینه با او صحبت کنید. گاهی باید به واقعیتها هم فکر کرد...از طرفی هم نباید نگران آیندهی نامعلوم شد.
صحنههایی که حاوی خشونت روانی است مثل، خفه کردن آنتونی توسط آنه و نیز سیلی خوردن آنتونی از پائول، در خیالات آنتونی اتفاق میافتد اما میتواند برای مخاطبین در سن پایین، بسیار تاثیرگذار باشد.
خلاصه:
این فیلم شرایط روحی و حالات روانی یک پیرمرد رو به زوال را به بهترین شکل برای مخاطبان به نمایش میگذارد و میتواند به آنها قدرت درک متقابل از وضعیت چنین سالمندانی را بدهد.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
برنده جایزه اسکار هاپکینز یکی از بهترین نقشآفرینیهای دوران بازیگری خود را به عنوان مردی ارائه میدهد که به تدریج در حال از دست دادن ارتباط با واقعیت است و تمام احساسات مرتبط با آن را تجربه میکند. در برخی صحنههای فیلم «پدر»، او مردی زنده، جذاب و با فرهنگ از گذشتهای نه چندان دور است. اما در صحنههای دیگر، عصبانی و سرکش است و در لحظهای دیگر ترسیده و کودکوار به آرامش نیاز دارد. برنده دیگر جایزه آکادمی، کالمن، درد و ناراحتی ناشی از مدیریت این وضعیت را به زیبایی به تصویر میکشد، جایی که کمکها به طور مداوم رد میشود و انگیزههای او اغلب زیر سؤال میرود. او خود بین چاپلوسی، اصلاح و از دست دادن کنترل خشمش در نوسان است.«نبوغ این فیلم واقعاً در ساختار و انتخاب بازیگران آن نهفته است. فلوریان زلر در اولین فیلم بلند خود بهعنوان کارگردان، نمایشنامهای از خودش را برای پردهی سینما اقتباس میکند و انتخابهای هوشمندانهای دارد که مخاطب را بهاندازهی شخصیت آنتونی گیج میکند. یکی از این انتخابها استفاده از بازیگران مختلف برای یک نقش است، بهگونهای که وقتی آنتونی دخترش را نمیشناسد، مخاطب نیز همین احساس بیگانگی را تجربه میکند. حتی در آپارتمان آنتونی، مبلمان بهآرامی تغییر میکند، زمانبندیها جابجا میشوند و غریبههایی ظاهر میشوند که انگار از هیچجا نیامدهاند—برخی از غمانگیزترین لحظات زمانی است که او از ترس اینکه نتواند توضیح دهد، واکنش نشان نمیدهد. در برخی مواقع، تماشای این فیلم بسیار دشوار است، اما بازی هاپکینز آن را به تجربهای صمیمی و جذاب تبدیل میکند که نمیتوان از آن چشم برداشت.»
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.