شنل قرمزی (علیه شیطان)

در انیمیشن «شنل‌قرمزی دو»، شنل‌قرمزی و مادربزرگ به همراه «گرگ»، مأموران مؤسسه‌ی «خوبی و خوشی» هستند. شنل‌قرمزی برای مسابقه‌ی آشپزی به سفر رفته است و گرگ و مادربزرگ درگیر نجات دو کودک به نام «هانسل» و «گرتل» هستند که توسط زنی با نقاب «جادوگر» به گروگان گرفته شده‌اند. در گیرودار این عملیات مادربزرگ نیز توسط جادوگر گروگان گرفته می‌شود. گرگ و شنل‌قرمزی به همراه «سنجاب» برای نجات مادربزرگ بسیج می‌شوند و این درحالی است که ماجرای گروگان‌گیری تنها یک نقشه برای دزدیدن مادربزرگ بوده است تا بتوانند دستور پخت «کیک جادویی» را از مادربزرگ بگیرند و با خوردن کیک قوی بشوند. پس شنل‌قرمزی علاوه بر نجات مادربزرگ، باید هانسل و گرتل را هم دستگیر کند. شنل‌قرمزی با کمک گرگ، مادربزرگ را نجات می‌دهد و هانسل و گرتل را دستگیر می‌کند.

• از کودکتان بخواهید یک‌بار دیگر موضوع فیلم را برای شما شرح دهد. از کودکتان بخواهید خود را به‌جای شنل‌قرمزی بگذارد، برای موفق‌شدن علیه هانسل و گرتل چه کاری می‌کرد؟ از کودکتان بپرسید اگر بهترین‌دوستش در مسابقه‌ای رتبه اول را به‌دست آورد و او دوم شود، چه می‌کند؟ از کودکتان بپرسید شنل‌قرمزی و گرگ چگونه مادربزرگ را نجات دادند؟ از کودکتان درباره‌ی تصمیمات اشتباه شنل‌قرمزی و گرگ سؤال کنید و بپرسید باید چه‌کار می‌کردند که زودتر موفق شوند؟ از کودکتان درباره‌ی درس‌هایی که شنل‌قرمزی در این داستان گرفت، سؤال کنید. خلاصه: درباره‌ی پیام داستان و رفتارهایی که منجر به پشیمانیِ شخصیت‌ها می‌شود، با کودکتان صحبت کنید.

این داستان دنباله انیمیشن شنل‌قرمزی و مادربزرگ است. اکنون شنل‌قرمزی، مادربزرگ و گرگ، مأموران مخفی شده‌اند که باید با افراد شرور مبارزه کنند. اهمیت تلاش، شجاعت و کار گروهی از پیام‌های قوی این اثر است که می‌تواند برای کودکان مؤثر باشد. قهرمان داستان، شنل‌قرمزی، شجاع است که احتمالاً برای کودکان مورد الگو قرار می‌گیرد. پس بهتر است والدین درباره‌ی رفتارهای درست و نادرست او با کودکان صحبت کنند و نقاط ضعفی را که در انتها بر او غلبه می‌کند، برای کودکان قابل فهم کنند؛ مانند عدم موفقیت در کار تیمی یا خشمگین‌شدن تحت تأثیر حرف‌های دیگران. در سایر شخصیت‌های داستان نیز رفتارهایی وجود دارد که می‌تواند برای کودکان آموزنده باشد؛ مانند پشیمانی فاروشکا از رقابت منفی که همیشه با مادربزرگِ شنل‌قرمزی داشته است و جبران اشتباهاتش یا اشاره به عاقبت زیاده‌روی هانسل و گرتل در خوردن کیک. در این انیمیشن فضای کارآگاهی، حضور شخصیتی به شکل جادوگر، نمایش چهره‌ی پلید دو کودک که در ابتدا مظلوم و قابل اعتماد به‌نظر می‌رسند، می‌تواند کودکان خردسال را نگران کند. هرچند فضای کمدی و فانتزی داستان از شدت ترسناک‌بودن اثر کاملاً کم می‌کند، با این‌حال درصورت ترس کودک خود، با او همدلی کنید و نشان دهید که احساساتش را درک می‌کنید. این داستان بسیاری از خشونت‌ها را فانتزی جلوه می‌دهد؛ اما قهرمان داستان (شنل‌قرمزی) دست به مبارزه می‌زند و چون شخصیت اصلی است، امکان تقلید از او بالا می‌رود. خلاصه: خشونت در شخصیت اصلی داستان؛ یعنی شنل‌قرمزی، همچنین منفی‌شدن نقش هانسل و گرتل ممکن است موجب نگرانی کودکان شود. انیمیشن به مفاهیمی همچون بخشش، مسئولیت‌پذیری کار گروهی و ... می‌پردازد.

شکی نیست که گروه گویندگانی که برای این دنبالهٔ نسبتاً غیرضروری جمع‌آوری شده‌اند، بااستعداد هستند. برندهٔ اسکار کلوز، فارغ‌التحصیلان شنبه شب زنده هدر و پوهلر، و کهنه‌سربازان فیلم‌های پویانمایی کوساک و واربرتون. اما همهٔ شوخی‌های درگوشی فیلم و ارجاعات آن به دنباله‌ها و هالیوود و شرک و سوپرانوس (فقط برای نام بردن از چند مورد) احساس پیچیدگی یا خوب نوشته شدن، مانند زمانی که اولین فیلم شرک و پیکサー منتشر شدند، نمی‌کنند. دست‌کاری بیش از حد در طنز خنده‌دار نیست؛ بلکه به‌طور متناوب تقلیدی است و گاهی اوقات آزاردهنده است (اُگر "با دست صحبت کن"، مافیایی غول‌پیکر و غیره).قطعاً در این فیلم چند صحنه خنده‌دار وجود دارد (برای مثال، بز کوهی که بانجو می‌نوازد و مدام ظاهر می‌شود و ترانه‌هایی را روایت می‌کند و بعد به شیوه‌های خنده‌داری آسیب می‌بیند)، اما تعداد این صحنه‌ها بسیار کمتر از چیزی است که از یک کمدی خانوادگی انتظار دارید. بسیاری از شوخی‌ها به‌گونه‌ای سطحی نوشته شده‌اند که حتی اگر زمان تولید فیلم‌های انیمیشن بیشتر از فیلم‌های رئال باشد، باز هم نمی‌تواند توجیه‌گر پایان‌بندی‌هایی باشد که در سال ۲۰۰۶، یعنی سال اکران نسخه اصلی فیلم، قدیمی و تکراری به نظر می‌رسیدند. در چنین مواقعی احتمالاً بیشتر به این فکر می‌کنید که «واقعاً؟» تا اینکه بخندید. با وجود فیلم‌های کودکانه بسیار بهتر در بازار، این فیلم قطعاً جزو فیلم‌هایی که حتماً باید ببینید، نیست.