سه آرزو برای سیندرلا

سیندرلا بعد از مرگ مادر و پدرش، حالا باید در خدمت نامادری نامهربان و بدجنس خود باشد. نامادری به دلیل حسادتش به سیندرلا، سعی دارد او را در حاشیه نگه دارد و نگذارد سیندرلا در در معرض دید دیگران باشد. تا آنکه پادشاه و ملکه تصمیم می‌گیرند برای پسرشان همسری مناسب انتخاب کنند. آن‌ها خانواده‌های متمول و اشراف‌زاده‌ی کشور را دعوت می‌کنند تا دختران خود را معرفی کنند. نامادری سیندرلا نیز دختر خود را آماده می‌کند تا به مراسم جشن بروند. در همین حین سیندرلا توسط یکی از دوستانش صاحب سه بلوط جادویی می‌شود و خیلی زود متوجه می‌گردد که هر بلوط می‌تواند یک آرزو را برای او برآورده کند. سیندرلا که طی یک دیدار اتفاقی دلباخته‌ی شاهزاده شده است، تصمیم می‌گیرد هرجور که هست خود را به مراسم برساند. او آرزو می‌کند که بتواند لباسی مناسب مراسم داشته باشد که بلوط‌های جادویی به این آرزوی او رنگ می‌بخشند. سیندرلا با لباس رویایی خود وارد قصر می‌شود و می‌تواند توجه شاهزاده را جلب کند. اما پس از آنکه نامادری خود را در آنجا می‌بیند، فرار می‌کند اما کفش خود را روی پله‌ها جا می‌گذارد. در پی پیدا کردن سیندرلا شاهزاده تمام شهر را می‌گردد و در نهایت سیندرلا را از دست نامادری‌اش نجات می‌دهد.

• به نظرت سیندرلا راه درستی انتخاب کرد که خود را به شاهزاده برساند؟ آیا در زندگی واقعی اینگونه انتخاب همسر کار درستی است؟ تو رفتار پدر و مادر شاهزاده را در مورد ازدواج پسرشان چگونه ارزیابی می‌کنی؟ آیا سیندرلا تلاشی برای رسیدن به هدفش کرد؟ نقش جادو در دنیای سیندرلا چه بود؟ آیا زیبایی به داشتن ظاهری خاص است یا می‌توان آن را نسبی دانست؟ خلاصه: در کل چگونه می‌توان با تلاش و بدون کمک گرفتن از جادو، از راه درست به هدف رسید؟

داستان سیندرلا را بارها و بارها شنیده‌ایم و می‌دانیم اساسا داستان‌های پرنسسی حاوی نکاتی هستند که باید به آن‌ها توجه کرد. دنیای پرنسس‌ها، دنیای زنان زیبا و دلفریب است که مهربانی اصلی‌ترین هنر آن‌هاست. دنیای پرنسس‌ها بسیار ظریف و دلخواه است. موسیقی، رنگبندی و زیبایی اغراق‌آمیز آن‌ها بیننده را برای لحظاتی مسحور و غرق در یک جهان فانتزی دل‌انگیز می‌کند. جادو در این آثار حرف اول را می‌زند نه تلاش و کوشش. جادو مانند یک قالیچه، شخصیت اول فیلم را از روی زمین برمی‌دارد و او را جای دلخواهش می‌گذارد. مخاطب نوجوان باید بداند که در جهان واقعی پیرامونش، جادو وجود ندارد. باید برای رسیدن به خواسته‌ها تلاش کند. حتی گاهی ممکن است به خواسته‌اش نرسد و موفق نشود. در حاشیه‌ی فیلم شما به شکل محسوسی شاهد هم‌جنسگرایی بین دو محافظ شاهزاده خواهید بود. آ‌ها با هم می‌رقصند و در نهایت یکدیگر را می‌بوسند. ارتباط سیندرلا و شاهزاده خارج از قصر خلاف رویه‌ی عرف و شرع است. عشق زیبایی که بین آن‌ها جاری می‌شود نباید موید این امر باشد. این عمل شاهزاده و سیندرلا را تقبیح کنید. به طور کلی تاکید بر کلیشه‌های جنسیتی اغلب در آثار پرنسسی دیده می‌شود. خیاط لباس، زیبایی را در سفیدی پوست توصیف می‌کند. او سعی دارد رنگ پوست خواهر ناتنی سیندرلا را با آرایش تغییر دهد تا به قولی«اشرافی شود!». در اینگونه مواقع به فرزند خود بگویید زیبایی خوب است و آدم باید به آراستگی‌اش اهمیت بدهد اما زیبایی یک مسئله‌ی نسبی است. خلاصه: این اثر یک فیلم پرنسسی است که هنگام تماشای آن باید به کلیشه‌های جنسیتی، روابط خارج از خانواده‌ی شاهزاده و سیندرلا و هم‌جنسگرایی مشهود توجه داشته باشید.

این نسخه به‌روز شده و زیبا از سیندرلا، سیندرلایی را به تصویر می‌کشد که بودن در طبیعت را به داخل خانه ترجیح می‌دهد. سیندرلای این فیلم، در سه آرزوی سیندرلا، سوارکاری ماهر و کمانداری شگفت‌انگیز است که این مهارت‌ها را از پدرش که درگذشته است، آموخته است. در این فیلم، سیندرلا نه پری‌مادری دارد، نه کالسکه کدو حلوایی جادویی، نه موش‌های سخنگو و نه کفش شیشه‌ای. در عوض، بلوط‌های جادویی آرزوها را برآورده می‌کنند، سیندرلا با اسب خودش به مهمانی می‌رود و کفش‌هایش شیشه‌ای نیستند (اما بسیار درخشان هستند). این تغییرات در داستان اصلی چارلز پرو، نویسنده افسانه‌ها و قصه‌های پریان، بسیار خوشایند و تازه به نظر می‌رسند (حتی اگر نسخه سینمایی اصلی در سال ۱۹۷۳ نیز همین تغییرات را داشت) و تقریباً ضروری هستند تا بازگویی یک داستان قدیمی و منسوخ دربارهٔ حق انتخاب یک مرد در مورد هر زنی که بخواهد را توجیه کنند. (چه اهمیتی دارد که زن چه فکری می‌کند، چون چرا زنان باید فکر کنند؟ او یک شاهزاده است! هر زنی باید بلافاصله بخواهد با یک شاهزاده ازدواج کند!)برخی از بینندگان، بسته به موارد فوق، برداشت‌های متفاوتی خواهند داشت. در حالی که این نمایش از سیندرلا اندکی پیشرو است، اما او بلافاصله مجذوب شاهزاده می‌شود، و دلیلی واضح فراتر از عشق او به طبیعت وجود ندارد. وقتی موضوع مهمانی رقص پیش می‌آید، علاقه سیندرلا به چنین چیزی خارج از شخصیت او به نظر می‌رسد، با توجه به آنچه تا آن زمان از او نشان داده شده است. قبل از این، او شاد و خوشحال به عنوان یک جوان مرد (با سبیل) نشان داده شده است، تنها و با اسب خود، و به عنوان مدافع و محافظ جنگل. بنابراین، دوباره، برداشت‌ها متفاوت خواهد بود، زیرا برای برخی از بینندگان، این صرفاً روایت ساده و تمیزی از یک داستان جذاب است. با این حال، برای دیگران، داستان سیندرلا داستانی است از طرد شدن، تبعیض جنسی و سوءاستفاده. (این داستان به وضوح شامل و ترویج همدستی جمعی در سیستم "شاهزاده زیباترین زن را انتخاب می‌کند" است (هیچکس مشکلی با آن ندارد) و تقویت شخصیت ناپسند و منسوخ نامادری (که عجیب است، زیرا داستان اصلی سیندرلا احتمالاً در ابتدا تا حد زیادی به ایجاد این کلیشه کمک کرده است).