تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: کم
الگوی مثبت: زیاد
پیام مثبت: زیاد
خلاصه فیلم
ویرایشدر آغاز فیلم «اولد یِلر»، در تگزاس سال ۱۸۶۹، جیم کوتز (فِس پارکر) خانوادهاش را برای سه ماه ترک میکند تا گاوهایشان را بفروشد و به پسر بزرگش، تراویس (تامی کرک) میگوید از مادرش، کیتی (دوروتی مکگایر) و برادر کوچکترش، آرلیس (کوین کورکورَن) مراقبت کند. وقتی یک سگ ولگرد به مزرعهشان میآید، آرلیس آن را «ادعا» میکند، با وجود مخالفتهای تراویس. اما اولد یِلر در نهایت به سگ و یار فوقالعادهای برای تراویس تبدیل میشود. وقتی اولد یِلر مادر تراویس را از گرگی هار نجات میدهد، تراویس با دشوارترین تصمیم زندگی جوانش روبرو میشود.
درباره این موارد گفتگو کنید
- «خانوادهها میتوانند در مورد نحوه زندگی خانواده کیتس در فیلم "اولد یلر" صحبت کنند. آنها چگونه غذا تهیه میکنند، صحبت میکنند و رفتارهایشان چگونه با خانوادههای امروزی متفاوت و یا مشابه است؟»
- «به نظر شما پیام نهایی این فیلم چیست؟»
- «چگونه نگرش تراویس نسبت به سگ پیر در طول فیلم تغییر میکند؟»
- «چگونه شخصیتهای داستان "پیر زرد" همدلی و صداقت را نشان میدهند؟ چرا این ویژگیهای اخلاقی مهم هستند؟»
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که «اولد یِلِر» یک فیلم کلاسیک و احساسی از دهه ۱۹۵۰ است که درباره عشق و از دست دادن در خانوادهای در مرزهای دور و سگ آنهاست. در این فیلم، شخصیتها با تفنگ شکار میکنند و نبردهای شدیدی بین «اولد یِلِر» و حیوانات وحشی وجود دارد که ممکن است برای بینندگان جوان بسیار شدید و تکاندهنده باشد. و البته، اوج داستان فیلم که اکنون به افسانه تبدیل شده است، میتواند برای کودکانی که هنوز با مفهوم زندگی و مرگ حیوانات خانگی و انسانها کنار نیامدهاند، دشوار باشد. با این حال، این فیلم داستانی کلاسیک درباره از دست دادن است و روش بسیار خوبی برای آغاز بحث در مورد این موضوعات است. برای اطلاع از فیلمهای مشابه، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی «شب فیلم خانوادگی» ثبتنام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
«این فیلم خانوادگی کلاسیک، داستانی احساسی و تاثیرگذار است. صحنهای که جیم بازمیگردد، در حالی که تراویس و دوستش لیزبت در حال دفن یلر پیر هستند، بسیار معنادار است. جیم به او میگوید که از دست دادن یلر چیزی نیست که بتوان فراموش کرد. شاید چیزی نباشد که بخواهی فراموش کنی. ... گاهی اوقات، بدون هیچ دلیل مشخصی، زندگی انسان را به زمین میزند. ... یک ترفند به تو میگویم که گاهی کمک بزرگی است. شروع کن به جستجو برای چیزهای خوب که جای چیزهای بد را بگیرند.»صحبت جیم با تراویس نمونهای از درایت، درک و صبر والدین است. او احساسات تراویس را بهطور کامل میپذیرد و تأیید میکند و سعی نمیکند آنها را کماهمیت جلوه دهد یا او را از آنها منصرف کند. (این در تضاد با لیزبت است که سعی میکند با تشویق تراویس به «دوست داشتن توله سگ» او را دلداری دهد.) به جای اینکه به او بگوید چه کاری انجام دهد، میگوید: «یک ترفند به تو میگویم که گاهی کمک بزرگی است»، و به او اجازه میدهد که خودش تصمیم بگیرد که آیا این توصیه را بپذیرد یا خیر. تراویس در ابتدا فقط نسبت به پذیرفتن سگ پیر یلر اکراه نداشت، بلکه به دلیل از دست دادن سگ اولش، بل، کاملاً خصمانه رفتار میکرد. اینکه در پایان فیلم، او میتواند به راحتی سگ جوان یلر را بپذیرد، نشاندهندهی رشد و بلوغ اوست.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.