درباره فیلم
کپر" سرگرمکننده است اما اسلحه، نازیها و برخی کلیشهها را شامل میشود.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشلپن سوم: اولین در آلمان دهه 1940 و با قتل پروفسور برسون، باستانشناس مشهور جهانی، آغاز میشود. پیش از مرگش، او دو کلید دفترچه رمزآلود طلایی خود را پنهان میکند. گروه پروپاگاندای هیملر، آننربه، نقشه میکشد تا دفترچه را بدزدد. در نهایت، دفترچه راهی یک موزه در پاریس مدرن میشود، جایی که به عنوان یک نمایشگاه جدید رونمایی میشود، دزد حرفهای، آرسن لوپن سوم (با صدای تونی الیور) ظاهر میشود و به پلیس از قصد خود برای دزدیدن دفترچه میگوید. اما لتیشا (لوری هایمز)، قهرمان این داستان، نیز دفترچه را میخواهد و آن را برای پدربزرگ نازی خود، پروفسور لمبرت (جی دیوید بریمر) و رئیسش، جرالد (پل گویت) میدزدد. لمبرت فاش میکند که فقط به خاطر داشتن کلید استعاری برای باز کردن دفترچه پدربزرگ بیولوژیکیاش (پروفسور برسون) از لاتیشیا مراقبت کرده است. احساس خیانتشدگی میکند و حالا که متوجه شده پدربزرگ واقعیاش کیست، لمبرت را سرزنش میکند. آیا لوپن، دوستانش و لتیشیا میتوانند مانع نازیها شوند و قبل از اینکه دیر شود، این سلاح را نابود کنند؟ آیا انسانیت همیشه برای چنین قدرتی آماده نیست؟
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد سبکهای انیمیشن و تفاوت بین انیمیشن رایانهای (CG) و انیمیشن سنتی صحبت کنند. آیا صحنههای اکشن در لوپن سوم: اولین را به دلیل گرافیک رایانهای دوست داشتید؟ یا بیان احساسات چهره شخصیتها چطور؟ آیا ترجیح میدادید از تکنیکهای انیمیشن قدیمیتری استفاده شود؟
- چگونه لوپن به عنوان یک قهرمان ظاهر شد؟ آیا او علیرغم شغلش دوستداشتنی است؟ آیا او را الگوی خود میدانید؟ چرا یا چرا نه؟
- آیا خشونت موجود در فیلم و مرگ نابهنگام برخی از شخصیتها، فیلم را تقویت یا تضعیف کرد؟ آیا تا به حال برای قهرمانان داستان ترسیدید؟
- چگونه فیلمسازان میتوانستند شخصیتهای زن را واقعگرایانهتر و دور از کلیشهها به تصویر بکشند؟ اگر شما بودید چه تغییراتی ایجاد میکردید و این تغییرات چه تأثیری بر داستان میگذاشت؟
- این جفتوجور کردن با هیاو میازاکی (از استودیو جیبلی معروف) لوپن سوم: قلعه کاگلیوسترو، چگونه نمایشهای لوپن با هم تفاوت دارند؟ زمان چگونه ممکن است درک شخصیتی مثل لوپن را تغییر داده باشد؟ دوستانش چطور؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که لوپن سوم: اولین یک انیمیشن ماجراجویی کامپیوتری درباره شخصیت نمادین/دزد حرفهای آرسن لوپن سوم (با صدای تونی الیور) است. این فیلم که ترکیبی از داستان تاریخی و کارتونی است، لحنی سبک و شاد دارد. اگرچه لحظاتی از خشونت ناگهانی وجود دارد، اما همه صحنههای خشونت کارتونی هستند. انتظار میرود که مبارزه زیادی (نبردهای تنبهتن، بیهوش شدن)، تعقیب و گریز/سانحه خودرو، بستن شخصیتها، تهدید به شکنجه و پرت کردن افراد از هواپیما وجود داشته باشد. شخصیتها همچنین به راحتی از مسلسل، تپانچه و شمشیر استفاده میکنند و تعداد کمی مرگ وجود دارد، از جمله نازیهایی که در پنج دقیقه اول فیلم یک پیرمرد را میکشند. همچنین تصویری از هیتلر پیر و جعلی نشان داده میشود. یکی از شخصیتها گاهی سیگاری بدون آتش در دهان دارد. استفاده از کلمات ناشایست در فیلم بسیار کم است و دقیقاً یک "احمق" و یک "لعنتی" شنیده میشود. یکی از شخصیتها اظهار نظر جنسی نامناسبی میکند («شاید بتوانم با بدن خودم جبران کنم») و یک مورد از فریب یک نگهبان توسط زنی که دست بسته است، برای بیهوش کردنش وجود دارد، و همچنین لحظهای از برهنگی تلویحی دیده میشود.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
این برداشت مدرن از لوپن سوم سرگرمکننده است (ترکیبی از ایندیانا جونز و شرلوک هولمز را تصور کنید) اما گروهی کلیشهای از افراد نامتعارف را به تصویر میکشد که هنجارهای جنسیتی را تقویت میکنند. البته بیشتر این شخصیتها دههها پیش خلق شدهاند، اما بازطراحی شخصیتها میتوانست این انیمه را به سطح بالاتری برساند. لوپن سوم اصلی در سری مانگای سال ۱۹۶۷ اثر مانکی پانچ (نام مستعار کازوهیکو کاتو) ظاهر شد. در دهههای بعد، نسخههای مختلفی از لوپن سوم در قالب کتابهای چاپی، سریالهای تلویزیونی و فیلمهای انیمیشن، طرفداران زیادی را سرگرم کردهاند. لوپن سوم: اولین، اولین تجربه این برند در زمینه پویانمایی کامپیوتری است که اکشن و طراحی شخصیتهای جدید را با سبک بصری خاصی ارائه میدهد. استفاده از پویانمایی کامپیوتری باعث شده است که لوپن، شخصیتها و فضای اروپا بیشتر کارتونی و غیرواقعی به نظر برسند. اگرچه داستان فیلم کلیشهای است، اما با شور و شوق و سرعت روایت میشود. نازیهایی وجود دارند که باید با آنها مبارزه کرد، برنامهای برای تسلط بر جهان که باید متوقف شود و فناوری ناشناخته قدرتمندی که باید نابود شود، اما اصلیترین درام فیلم شامل کشف این موضوع توسط لتیسیا است که خانواده «واقعی» او چه کسانی هستند. فیلم خانواده بیولوژیکی را بر خانواده پذیرا ترجیح میدهد و پدربزرگ پذیرای لتیسیا را شرور و پدربزرگ بیولوژیکیاش را خوب نشان میدهد. بنابراین، خانواده «واقعی» او هویت واقعی او را تشکیل میدهند که این یک هنجار رایج است که بسیاری از خانوادههای پذیرا با آن مواجه هستند و باید راههایی برای آشتی یا توضیح آن بیابند.در این برداشت، لوپن ظاهری صافتر، جوانتر و بدون سیگار یا نوشیدنی الکلی همیشگیاش دارد. دوستان لوپن، با این حال، نقشهای شناختهشده خود را بر عهده دارند، اگرچه آنها نیز کمی یکنواخت به نظر میرسند. معرفی یا توضیح مناسبی درباره آنها ارائه نمیشود، به راحتی زمانی که لوپن در تنگنا قرار دارد ظاهر میشوند و به همان راحتی زمانی که لوپن نیاز دارد داستان پیش برود، ناپدید میشوند. آنها به طور کامل در طرح داستان گنجانده نشدهاند. برخی از طرفداران این فرنچایز ممکن است از این عدم توضیح درباره این دوستان شناختهشده ناراحت شوند. اما برای بینندگان جدید، آنها ممکن است به عنوان شواهدی بر این که لوپن یک احمق خودخواه نیست (که اولین تصوری است که از او داده میشود) و در واقع دوستانی دارد که به او اهمیت میدهند، باشد. لوپن ممکن است در ابتدا خودخواه و کنایهآمیز به نظر برسد، اما در میانه داستان، خوبی و شیطنت او بیشتر احساس راحتی میدهد و شجاعت او کمتر گستاخانه به نظر میرسد. او ترکیبی از رابین هود و اسپایک از کابوی بیباپ (حتی اگر دومی بعد از مانگای اصلی لوپن سوم منتشر شده باشد) به نظر میرسد.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.