مینیون ها : ظهور گرو

گرو که آرزویش تبدیل شدن به بزرگ‌ترین شرور دنیاست، درخواستی برای پیوستن به گروه ابرشرور داده است. آن‌ها نیز او را برای مصاحبه‌ی کاری دعوت می‌کنند. اما در روز مصاحبه، او را بچه‌ای خطاب کرده که باید به مدرسه برود و درس بخواند. گرو برای اینکه ثابت کند که قابلیت پیوستن به گروه آن‌ها را دارد، سنگ زودیاک را دزدیده و فرار می‌کند. اما آتو (یکی از مینیون‌ها) سنگ را گم می‌کند. گرو که  به دنبال پیدا کردن سنگ است، توسط وحشی بندانگشتی، دزدیده می‌شود. از آن طرف گروه ابرشرور نیز به دنبال یافتن سنگ و دستگیری گرو است. آتو برای پیدا کردن سنگ در تلاش است و سه مینیون دیگر نیز برای نجات گرو، راهی سانفرانسیسکو می‌شوند. آن‌ها در آنجا تحت تعلیمات یک معلم کونگ‌فو قرار می‌گیرند. بندانگشتی که بار دیگر تنها شده است و خانه‌اش نیز توسط ابرشرورها، تخریب شده، ناامید از همه جا، گرو را رها می‌کند. گرو در اثر یک اتفاق، آتو را می‌بیند و سنگ زودیاک را به دست می‌آورد. در اینجا گروه ابرشرور، سه مینیون و پلیس در یک جا جمع شده و با یکدیگر رو به رو می‌شوند. گروه ابرشرور، سنگ را از گرو گرفته و تبدیل به حیوانات عظیم‌الجثه و ترسناک می‌شوند. اعضای پلیس فرار می‌کنند، اما مینیون‌ها، از تعلیمات کونگ‌فوی خود استفاده کرده و با آن‌ها مقابله می‌کنند. در نهایت، با استفاده از سنگ زودیاک، آن‌ها تبدیل به چند موش کوچک می‌شوند! گرو و مینیون‌ها نجات می‌یابند و می‌روند تا آرزوی شرور شدن خود را محقق کنند.

• درباره‌ی شخصیت‌های داستان با فرزندانتان صحبت کنید و از آن‌ها بپرسید: به نظر تو چرا گرو سعی می‌کرد تا به یک شرور بزرگ تبدیل شود؟ آیا شرورها در دنیای جدید جذاب شده‌اند؟ علت این تغییر رویه در دوست داشتن انسان‌های شرور چیست؟ معلم گرو و مادرش چه نقشی در شکل‌گیری شخصیت او داشتند؟ عاقبت شرارت و مردم‌آزاری چیست؟ چه قهرمان‌های دیگری میشناسی؟ ویژگی آن‌ها چیست؟ چطور می‌توان به یک قهرمان دوست داشتنی تبدیل شد؟ کدام قهرمانان از گذشته تا کنون در ذهن‌ها و قلب‌ها، جاویدان شده‌اند؟ آیا همیشه با خشونت و دعوا می‌توان به هدف رسید؟ خلاصه: درباره‌ی شخصیت‌های قهرمان و ابرشرور داستان، با فرزندانتان گفت‌وگو کنید و نظرشان را راجع به رفتار آن‌ها جویا شوید.

بهتر است بدانید، این بار با انیمیشنی روبرو هستیم که یک ضد قهرمان را تبدیل به قهرمان می‌کند! گرو، که فقط 11 سال دارد، با ویژگی شرارتی که دارد موفق می‌شود تا گروه ابرشرور را شکست داده و خود به یک ابرشرور بالقوه و بالفعل در آینده تبدیل شود. هرچقدر که داستان پیش می‌رود، مخاطب منتظر است که ببینید بالاخره گرو پشیمان شده و عاقبت کارش را می‌بیند یا نه! اما خبری نمی‌شود. گرو حتی با دیدن دستگیری اعضای گروه ابرشرور و بلایی که سرشان می‌آید، باز هم درس عبرت نمی‌گیرد و به مسیرش برای تبدیل شدن به ابرشرور بزرگ دنیا ادامه می‌دهد! و این برای مخاطب کودک و یا حتی نوجوان ممکن است خطرناک باشد. باید بسیار به این موضوع دقت کنیم و با حساسیت تمام، در کنار فرزندانمان باشیم و آن‌ها را در نتیجه‌گیری پایانی راهنمایی و همراهی کنیم. سعی کنیم با گفت‌وگو و همدلی متوجه شویم که پس ذهن فرزندمان، پس از تماشای این انیمیشن، چه می‌گذرد. آیا آن‌ها صرفا به عنوان یک سرگرمی به داستان اثر و خود آن توجه دارند یا پیامش را نیز می‌پذیرند؟! زمانی از روز خود را به آن‌ها اختصاص دهیم تا همیشه مانند یک دوست، بتوانیم همراهیشان کنیم. مسئله‌ی مهم دیگر، حضور مینیون‌ها در کنار گرو است. مینیون‌ها، شخصیت‌های دوست داشتنی بچه‌ها هستند. در این داستان نیز، صادقانه، خالصانه و با سادگی تمام، که بخش کمدی اثر را در بر می‌گیرد، تلاش می‌کنند تا به گرو کمک کنند تا به شرارت‌هایش ادامه دهد! باید توجه داشت که علاقه‌ی بچه‌ها به شخصیت‌های کارتونی باعث می‌شود تا از آن‌ها تقلید کنند. در نتیجه بهتر است مراقب الگوبرداری غلط آن‌ها باشیم. برایشان توضیح دهیم که سادگی، صمیمیت و صداقت، ممکن است گاهی اوقات به ما آسیب هم برساند! این اثر خشونت بالایی دارد که در روح داستان و در سکانس‌های مختلف دیده می‌شود. بهتر است بدانید، تماشای مداوم، فیلم و انیمیشن‌های خشن، باعث آسیب به روح و روان فرزندان و از طرف دیگر موجد خشونت است و باعث تقلید آن‌ها می‌شود.   خلاصه: توجه به شخصیت ضد قهرمانی داستان و شخصیت ساده‌ی مینیون‌ها در کمک به او و الگوبرداری بچه‌ها از این شخصیت‌ها، همدلی و همراهی با فرزندان و گفت‌وگو با آن‌ها، از نکاتی است که بهتر است والدین به آن اهتمام داشته باشند.

گروی نوجوان به همراه مینیون‌های بی‌زمان و بامزه‌اش، این داستان اصلی که در دهه ۱۹۷۰ رخ می‌دهد را به یک ماجراجویی کوتاه و شیرین برای خانواده‌ها و طرفداران این فرنچایز تبدیل کرده‌اند. تماشای گروی تنها که یک گروه را می‌پرستد (او حتی عروسک‌های اکشن آنها را دارد) جهانی است، حتی اگر این گروه از شروران شامل بل باتم (تاراجی پی. هنسون)، استرونگ‌هولد (دنی ترخو)، ژان-کلود (ژان-کلود ون دم)، اسونجنس (دولف لاندگرن) و نان-چاک (لوسی لاولس) باشد. این گروه سوپرگروهی از ابرانسان‌ها به نظر می‌رسد که نمی‌توان آنها را متوقف کرد، بنابراین طبیعی است که موقتاً توسط یک کودک مغلوب شوند و ماجراجویی بعدی برای گروی و شجاع‌ترین مینیون‌هایش تعادل خوبی بین کمدی اسلپ‌استیک، شوخی‌های بصری و شیطنت‌های کلی و صحنه‌های مبارزه جدی‌تر برقرار می‌کند. فیلمنامه متئو فوگل و برایان لینچ برای مخاطبان جوان آسان است که دنبال کنند، اما همچنین دارای ارجاع به داستان اصلی است و با ارائه نگاهی به شخصیت‌ها و گجت‌هایی که در فیلم‌های من نفرت‌انگیز ظاهر می‌شوند، یک عید پاک را یادآوری می‌کند.بازیگران همه بسیار خوب انتخاب شده‌اند. برنده اسکار، یئو، به عنوان یک متخصص طب سوزنی که می‌تواند هر مخالف که توسط Vicious 6 فرستاده می‌شود را شکست دهد، برجسته است. آرکین یک Wild Knuckles ایده‌آل است که یک قوس شخصیت ظریف و غافلگیرکننده را برای یک شرور تجربه می‌کند. Henson و Nun-Chuck شروران بسیار جذابی هستند، اگرچه پیش‌زمینه‌های فردی گروه کاوش نشده باقی مانده‌اند. انیمیشن آشنا است و ترکیبی جسورانه از جزئیات دارد که دهه 1970 را به تصویر می‌کشد. و یک بار دیگر، این فرنچایز یک موسیقی متن جذاب با کاورها و نسخه‌های اصلی از آهنگ‌های رقص بزرگ مانند "Funkytown" (که به طور واقعی به عنوان یک دستگاه شکنجه استفاده می‌شود)، "خداحافظ عشق" و نسخه‌های مینیونی "Cecilia" و "شما همیشه نمی‌توانید آنچه را که می‌خواهید به دست آورید" ارائه می‌دهد. در نهایت، ظهور گرو کامل نیست - به طور خاص، تصویر آن از فرهنگ چینی یک‌بعدی و کلیشه‌ای به نظر می‌رسد - اما به اصل خود وفادار است و مینیون‌ها همچنان بسیار جذاب هستند.