فشار پنج پوندی
5lbs of Pressure
آدم که در پی شروع زندگی دوباره است، در بازگشت به محله قدیمیاش به دنبال رستگاری است تا با دیوون خود کنار بیاید، در حالی که برادر مردی که او کشته به دنبال انتقام است.
تیراندازی با اسلحه و شلیک گلوله که گاهی کشنده است. زخمهای عمیق و خونین، لکههای خون و پاشیدن خون. تهدیدهای خشونتآمیز. یکی از شخصیتها کتک میخورد و تهدید میشود که با تیغ موکتبری چشمهایش را در میآورند؛ یکی از چشمها بریده میشود و خون زیادی میریزد، اما این صحنه از دید مخفی میشود. شخصیت داستان مشت میخورد، لگدهای متعدد، و با بطری آبجو به سرش کوبیده میشود. شخصیتی دیگر به کاپوت ماشین کوبیده میشود. عمو به شیوهای آزاردهنده و قلدرمآبانه، به برادرزادهاش سیلی میزند و او را تهدید میکند. شخصیتی دیگر با اسلحه ضربه میبیند. سیلی زدن به صورت. فحاشی و دعوا در زمین بسکتبال. شخصیتی در یک سایت ساختمانی عصبانی میشود و با چکش و سپس با مشت دیواری را خراب میکند. سرقتهای مسلحانه. دیالوگی در مورد رویدادهای خشونتبار گذشته که شامل دعوا، اسلحه و کشتن است.
شخصیتهای اصلی این داستان فروشندگان مواد مخدر هستند که کیسههایی از ماریجوآنا و کوکائین را میفروشند. به هروئین نیز اشاره شده است؛ یکی از فروشندگان مواد مخدر از فروش آن خودداری میکند زیرا مادرش بر اثر مصرف بیش از حد این ماده درگذشته است. شخصیتها کوکائین مصرف میکنند و ماریجوآنا و سیگار میکشند. نوشیدن الکل به صورت تفننی نیز در داستان وجود دارد. یکی از شخصیتها در یک جلسه شرکت میکند و میگوید: "من یک معتاد هستم... پنج سال است که پاک هستم." همچنین به ماده مخدر "مولی" نیز اشاره شده است.زوج جوانی در حال آماده شدن برای رابطه جنسی دیده میشوند؛ زنی بر روی مردی نشسته است—زن کاملاً پوشیده است، در حالی که مرد بدون پیراهن است. آنها یکدیگر را میبوسند. صحنههایی در باشگاههای استریپ تیز نیز وجود دارد. در پسزمینه، زنانی دیده میشوند که بدون بالاتنه هستند و تصاویر آنها محو است. زنان دیگر لباسهای کوچک و تنگ به تن دارند. یکی از شخصیتها رابطه پنهانی با دوستدختر دوستش دارد. یکی از شخصیتها در یک بار با دیگری flirt میکند، او را بهطور مختصر میبوسد و سعی میکند او را راضی کند که او را به خانهاش برساند.فحشهای بسیار شدید و مداوم: "فحشهای بسیار شدید و مداوم: "فاحشه"، "گه"، "مادر فاحشه"، "احمق"، "پیسو"، "کون"، "زهرمار"، "لعنتی"، "بیضه"، "پیسی"، "بلو می"، "احمق"، "ابله". استفاده از نام "عیسی" و "مسیح" به عنوان فحش. حرکت نشان دادن انگشت میانی.
آدم تنها کسی است که میتوان او را مثبتگرا توصیف کرد. او اشتباهی مرتکب شده (کسی را کشته)، اما دوران محکومیتش را گذرانده و اکنون تلاش میکند تا زندگی خود را دوباره سر و سامان دهد. او با خشم و کینه دست و پنجه نرم میکند، اما همه چیز را به دوش میکشد. او همچنین یک معتاد بهبودیافته است که در طول این مسیر، هوشیاری خود را حفظ کرده است.
این فیلم عمدتا درباره ماهیت مخرب خشونت است که منجر به بروز خشونت بیشتر میشود. شخصیتها به دنبال بخشش و شروع زندگی جدید هستند، اما انتقام و همچنین شرارت محض، سرهای زشت خود را برمیدارند و منجر به از دست دادن دردناک میشوند.
خلاصه فیلم
ویرایشآدم که در پی شروع زندگی دوباره است، در بازگشت به محله قدیمیاش به دنبال رستگاری است تا با دیوون خود کنار بیاید، در حالی که برادر مردی که او کشته به دنبال انتقام است.