کفش قرمزی و هفت کوتوله

شاهزاده‌ای به‌نام «سفیدبرفی» با کمی اضافه وزن و یک چهرۀ معمولی در سرزمین پریان زندگی می‌کند. او به‌دنبال هفت پرنس قهرمان می‌گردد تا نامادری جادوگرش را شکست دهند و پدرش را پیدا کنند. روزی سفیدبرفی وارد قصر نامادری می‌شود و کفش‌های قرمز جادویی او را می‌پوشد. کفش‌ها او را تبدیل به دختر بسیار زیبایی می‌کنند. اتفاقا هفت پرنس قهرمان به‌خاطر یک طلسم تبدیل به هفت کوتوله شده‌اند که فقط با بوسۀ زیباترین دختر سرزمین می‌توانند طلسم را بشکنند. آن‌ها که از جادوی کفش‌های قرمز خبر ندارند، تصور می‌کنند سفیدبرفی زیباترین دختر سرزمین است و برای جلب نظر او، کمک می‌کنند تا پدرش را پیدا کند. طی این مدت، سفیدبرفی خوش قلب، بدون درنظر گرفتن ظاهر زشت هفت کوتوله، عاشق یکی از آن‌ها به‌نام مرلین می‌شود. زمانی که مرلین چهرۀ واقعی سفیدبرفی را بدون کفش‌های جادویی می‌بیند، ابتدا از زیبا نبودن سفیدبرفی ناراحت می‌شود اما طی یک عمل فداکارانه، برای نجات سفیدبرفی، خودش را به خطر می اندازد و نامادری را نابود می‌کند. حالا که به‌نظر می‌رسد مرلین زیبایی درونی سفیدبرفی را دریافته و او را با همان چهرۀ معمولی‌اش، زیباترین دختر سرزمین می‌داند، بوسۀ عاشقانۀ آن دو، طلسم را از بین می‌برد و درنهایت، آن دو با یکدیگر ازدواج می‌کنند.

• چرا هفت کوتوله سعی می‌کردند به سفیدبرفی کمک کنند؟ اگر سفیدبرفی زیبا نبود باز هم به او کمک می‌کردند؟ اگر تو جای هفت کوتوله بودی، به‌خاطر ظاهر دیگران به آن‌ها کمک می‌کردی؟ مرلین در پایان چگونه توانست طلسم جادوگر را بشکند؟ او از این ماجرا چه نتیجه‌ای گرفت؟ چه ویژگی‌هایی در سفیدبرفی باعث شد در انتها مرلین جانش را برای او به خطر بیندازد؟ اگرجای سفیدبرفی بودی، می توانستی هفت کوتوله را با وجود زشت بودن دوست داشته باشی؟ برای دوست داشتن دیگران یا کمک به آن‌ها، به چه ویژگی‌هایی باید توجه کرد؟ خلاصه: با یک پرسش و پاسخ ساده، کودکان را در دریافت پیام اثر راهنمایی کنید.

انیمیشن «کفش قرمز و هفت کوتوله» سعی دارد ظاهربینی را تقبیح کند و توجه به زیبایی درونی و خوش‌قلبی را مطرح کند. ممکن است کودکان با دیدن انیمیشن، متوجه پشیمانی شخصیت مرلین از ظاهربینی نشوند و بیشتر تحت تأثیر صحنه‌هایی قرار بگیرند که مردم به دلیل زیبایی ظاهری کفش قرمز، به او محبت و کمک می‌کنند. می‌توانید دربارۀ این پیام انیمیشن، کودکان را راهنمایی کنید. این پیام، به‌ویژه برای کودکانی که روابط اجتماعی‌شان درحال گسترش یافتن است، می‌تواند مؤثر باشد و به آن‌ها در انتخاب دوست براساس ویژگی‌هایی مهمتر از زیبایی کمک کند. می‌توانید دربارۀ تجربه‌های شخصی کودکتان در این باره، با او صحبت کنید. شخصیت جادوگر و برخی صحنه‌ها مانند طلسم شدن سفیدبرفی یا به خطر افتادن مرلین، ممکن است  باعث ترس کودکان شود. در صورت ترسیدن کودکان، با آن‌ها همدلی کنید و به آن‌ها راه حل ارائه دهید. می‌توانید به شجاعت شخصیت‌ها اشاره کنید و کودکان را تشویق کنید تا پایان خوش داستان را دنبال کنند. همچنین صحنه‌های اکشن از درگیری هفت پرنس قهرمان با دشمنان سفیدبرفی دیده می‌شود که از طرفی فانتزی و جهت دفاع از خود صورت می‌گیرد، اما از طرف دیگر به‌دلیل انجام شدن آن از جانب شخصیت‌های محبوب، ممکن است کودکان به سمت تقلید از رفتارهای خشونت‌آمیز تشویق شوند؛ پس بهتر است دربارۀ خشونت اثر با کودکان گفت‌وگو کرده و علاوه بر آثار مخرب خشونت در دنیای واقعی، از راه حل‌هایی که می‌تواند جایگزین این رفتارها باشد بگویید. این انیمیشن یک داستان عاشقانه دارد و برخی صحنه‌های عاشقانه در نسخۀ اصلی انیمیشن به نمایش درمی‌آید که لازم است والدین برای انتخاب محتوا به آن دقت کنند. خلاصه: کودکان را برای فهم پشیمانی شخصیت اصلی و دریافت پیام مثبت اثر راهنمایی کنید. برای انتخاب محتوا به وجود داستان عاشقانۀ آن دقت کنید.

این کمدی خانوادگی جذاب و شاد، داستان هویت‌های اشتباه است که کلیشه‌ها را به چالش می‌کشد و به ما یادآوری می‌کند که متفاوت بودن اشکالی ندارد. در فیلم کفش‌های قرمز و هفت کوتوله، لحظات واقعا خنده‌دار و طنزهای بامزه‌ای وجود دارد که نوجوانان و والدین را سرگرم می‌کند و همچنین برای بچه‌های کوچک‌تر، لحظات خنده‌دار زیادی دارد. داستان هوشمندانه و پرهیجان است و بازیگران قدرتمندی دارد. کفش‌های قرمز گرم و سرزنده است، مرلین خودشیفته و بامزه است، و شاهزاده متوسط، نفرت‌انگیز و متظاهر، یک شخصیت کارتونی کلاسیک شرور است. در همین حال، پاتریک واربرتون، که در نقش لمونی اسنیکت در مجموعه تلویزیونی فوق‌العاده اتفاقات ناگوار حضور دارد، به‌عنوان آینه جادویی شرور اما بی‌دست‌وپا، بسیار سرگرم‌کننده است.گاهی ممکن است در مورد وضوح پیام تردید کنید - آیا برجسته کردن ظاهر فیزیکی یک شخصیت، کلیشه‌ها را رد می‌کند یا تقویت می‌کند؟ اما در نهایت، این یک برداشت هوشمندانه از سفید برفی است که سرشار از احساس و شوخ‌طبعی است. و در پایان، کاملاً واضح است که زیبایی واقعاً از درون سرچشمه می‌گیرد.