درباره فیلم
این فیلم سهگانه که توسط کوین اسمیت کارگردانی شده است، دارای صحنههای بسیار قوی و تاثیرگذار است.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: خیلی زیاد
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشدر قسمت سوم فیلم فروشندهها، دانته (با بازی برایان اوهالوران) و راندال (با بازی جف اندرسون) حالا بیش از 40 سال سن دارند و مغازهی کوییک استاپ را دوباره راهاندازی کردهاند و حالا هممالک و هم فروشنده هستند. مغازهی اجارهی فیلم کنار مغازهی آنها حالا تبدیل به یک فروشگاه ماریجوانا شده که توسط جی (با بازی جیسون مویز) و سایلنت باب (با بازی کوین اسمیت) اداره میشود. دانته از مرگ عشق واقعیاش بکی (با بازی روساریو داوسون) ناراحت است، درحالیکه راندال از اذیت کردن الیاس (با بازی ترور فرمن)، کارمند جدیدشان و همکار سابقشان در موبی، لذت میبرد. در خلال یک مشاجره، الیاس از خدا میخواهد راندال را مجازات کند و ناگهان راندال دچار حمله قلبی میشود. بعد از بهبودی معجزهآسای راندال، او تصمیم میگیرد بالاخره کاری با زندگیاش بکند و دست به ساخت فیلمی دربارهی کوییک استاپ میزند. اما در حین تولید فیلم، اختلافات و درگیریها بالا میگیرد و در نهایت همهچیز به اوج خود میرسد.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد نمایش روابط جنسی در فیلم Clerks III صحبت کنند. چه ارزشهایی در این فیلم به تصویر کشیده شده است؟ چرا شخصیتها در گفتگوهایشان به طور مکرر به روابط جنسی اشاره میکنند؟ آنها سعی در بیان چه چیزی دارند؟
- فیلم با مرگ چگونه برخورد میکند؟ آیا حس تجربهای واقعی را به همراه احساسات واقعی القا میکند؟ چرا، یا چرا نه؟
- چگونه مواد مخدر و الکل به تصویر کشیده میشوند؟ آیا پیامدهایی وجود دارد؟ چرا این موضوع مهم است؟
- فیلم چگونه در مقایسه با دو قسمت قبلی این مجموعه است؟ شخصیتها در طول سالها چگونه رشد کردهاند یا تغییر کردهاند؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که فیلم فروشندهها ۳ دنباله فیلمهای کوین اسمیت در سالهای ۱۹۹۴ و ۲۰۰۶ است. شخصیتهای اصلی اکنون به ۵۰ سالگی نزدیک میشوند و با مرگ روبرو هستند؛ بعد از یک حمله قلبی، یکی از آنها تصمیم میگیرد فیلمی درباره کار در فروشگاه بسازد. این فیلم فقط گاهی خندهدار است، اما هنوز هم واقعی به نظر میرسد. زبان یک مسئله بزرگ است، با استفاده مداوم از تقریبا هر کلمهای در دنیا (f--k، s--t، t-ts، a--hole و بسیاری دیگر)، به علاوه گفتگوهای قوی و مکرر مرتبط با مسائل جنسی و تلمیحات جنسی. صحنهها همچنین حرکات جنسی، اسباببازی جنسی و زوجی را نشان میدهند که در ماشین در حال رابطه جنسی هستند (ماشین به عقب و جلو تکان میخورد، اما چیز دیگری دیده نمیشود). شخصیتها مرگ و سوگواری را تجربه میکنند و حمله قلبی میگیرند، و فریاد و بحث وجود دارد. یکی از شخصیتها مست و لایعقل میشود، برخی از آنها یک جوینت بزرگ کمیک میکشند، مواد مخدر فروخته میشود و اشارهای به مرگ کسی به دلیل راننده مست وجود دارد. برخی تصاویر احمقانه و بهطور بالقوه توهینآمیز مذهبی (مانند Christ Kites) به نمایش گذاشته میشوند. برای آگاهی از فیلمهای بیشتر مانند این، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبتنام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
نویسنده و کارگردان اسمیت با جدیّت و قدردانی بیشتر به شخصیتهای امضایی خود بازگشته است و اگرچه حساسیت لزج نقطه قوت او نیست، اما گرمی و لبخند به ارمغان میآورد. قسمت سوم «کلرکس» فرامتنی میشود و برخی از صحنههای مشهور قسمت اصلی در سال ۱۹۹۴ را بازسازی میکند، در حالی که باب ساکت به عنوان مدیر فیلمبرداری عمل میکند و توضیح میدهد که چرا فیلم باید سیاه و سفید فیلمبرداری شود. این کار نیاز به تعلیق جدی باور دارد، زیرا هیچ راهی وجود ندارد که بازیگران (همه حدود ۵۰ ساله در زندگی واقعی) با نسخههای ۲۰ ساله خود اشتباه گرفته شوند. همچنین نیاز به حداقل دانشی از قسمت دوم کلرکس (۲۰۰۶) دارد، که در مقایسه با این قسمت، سبکتر بود و بکی و الیاس را معرفی کرد.لحظات احساسی مثل صحنههای بیمارستان و بازدید از قبرستان کمی خارج از تخصص اسمیت است، همانطور که در فیلم معروف «دختر جرسی» او دیده میشود، و این صحنهها در فیلم کمی تخت و کسلکننده هستند، در حالی که فیلم میخواهد طنز بیشتری داشته باشد. اما با وجود اینکه لحظات خندهدار فیلم کمتر و با فاصله بیشتری نسبت به فیلمهای قبلی اسمیت اتفاق میافتند، «کارمندان فروشگاه ۳» به نظر یک اثر صادقانه از اسمیت است، نه فقط یک دنباله برای کسب درآمد. صدای او تا به حال بسیار آشنا شده است و در اینجا لحن قدردانی دارد. او واقعاً از این شخصیتها قدردانی میکند و درک میکند که چگونه آنها به زندگیاش کمک کردهاند. این فیلم نامه عشق او به این شخصیتها و طرفدارانی است که آنها را به آیکون تبدیل کردند. وقتی صدای او را در پایان فیلم و روی تیتراژ پایانی میشنویم (انتخابی جسورانه)، به نوعی احساس میکنیم که این دقیقاً همان کاری است که باید انجام میشد.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.