تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: کم
ترس: کم
ناهنجاری اجتماعی: متوسط
الگوی مثبت: زیاد
پیام مثبت: زیاد
خلاصه فیلم
ویرایشدر آرزوی یک اسب شاخدار، اما (سامر فونتانا) و خواهر کوچکترش میا (رایان کیرا آرمسترانگ) اخیرا مادرشان را از دست دادهاند. برای بدتر شدن اوضاع، پدر (جاناتان لاجوا) شغلش را در شیکاگو از دست داده است. آنها به خانه روستایی مادربزرگشان رز (کلویی وب) نقل مکان کردهاند. حضور مادرانه، احمقانه و شاداب رز، فضای آرزوی یک اسب شاخدار را شکل میدهد، جایی که جنگل پناهگاه جادویی موجودات جادویی است و کسانی که باور دارند میتوانند واقعیت را ببینند. میا به سرعت یک کره اسب شاخدار را میبیند، او را روکو نام میگذارد و خوش شانسیای که به همراه دارد را کشف میکند. وقتی اما شروع به باور میکند، او هم میتواند روکو را ببیند و این دو روکو را به مدرسه میبرند تا با قلدرها مبارزه کنند و به طور کلی تجربه مدرسه را بهبود ببخشند. وقتی مرد محلی، ویلی (کوین جی. اوکانر) از حضور روکو باخبر میشود، کمپین شرورانه خود را برای ربودن حیوان شدت میبخشد، با هدف نوشیدن خون او و به دست آوردن جوانی و زندگی ابدی. آیا دخترها و مادربزرگشان میتوانند روکو را نجات دهند؟
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد اهمیت حمایت از اعضای خانواده و اهداف فردی آنها صحبت کنند. چرا میا اصرار دارد که حتی اگر خواهر و پدرش به اسبهای تکشاخ اعتقاد ندارند، باید سعی کنند به او و آرزوها و رویاهایش اعتقاد داشته باشند؟
- مادر بزرگ رز در کتاب آرزوی روی یک تکشاخ میگوید که وقتی قطعات بدنش از کار افتاد، بدون انجام اقدامات فوقالعاده، آماده رفتن است. نظر شما در مورد این نگرش نسبت به مرگ چیست؟
- آیا فکر میکنید باور به موجودات افسانهای با قدرتهای جادویی تسکیندهنده است؟ آیا باور به چیزهایی که به نظر غیرممکن میرسند، ارزشمند است؟ چرا یا چرا نه؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که آرزوی یک تکشاخ فیلمی کمدی-فانتزی با محوریت کودکان است که برای جلب توجه کودکانی ساخته شده که ممکن است در مورد بابانوئل و خرگوش عید شکاک باشند، اما همچنان میخواهند از دنیای فانتزی لذت ببرند و به آن باور داشته باشند. توجه داشته باشید که این داستان خانوادگی بر پایه تراژدی بنا شده است: دو دختر جوان پس از مرگ مادرشان، به همراه پدرشان از شیکاگو به یک منطقه روستایی نقل مکان میکنند. لحظاتی اندک ترسناک وجود دارد که در آن یک آدمربای تکشاخ تلاش میکند تا این موجود افسانهای را قربانی کند و خونش را بنوشد تا جوانی ابدی به دست آورد. کودکانی که هنوز قدشان به پدال گاز نمیرسد، یک کامیون را از جاده منحرف میکنند. کسی آسیب نمیبیند. قلدری در مدرسه. کلماتی مانند «جهنم»، «خرت و پرت» و «مکیدن صورت» در فیلم به کار رفته است و دو نوجوان یکدیگر را میبوسند. مادربزرگ رز در حالی که زیر پتویی نشسته، در حال بوسیدن دوستپسرش باد دیده میشود. دختران جوان از بازی «بوتل اسپین» صحبت میکنند. برای اطلاع از فیلمهای مشابه، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی «شب فیلم خانوادگی» ثبتنام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
این فیلم شیرین و کاملاً مطابق با سلیقه مخاطبانش ساخته شده است: بچههایی که به دنبال چیزی خوب و شایسته برای باور کردن هستند. دیالوگها اغلب بامزه و هوشمندانه هستند. میا متوجه میشود که هیچکدام از بچههای مدرسه به تکشاخ توجه نمیکنند چون همه به صفحههای نمایش خیره شدهاند. او میگوید: «برای این نسل گریه میکنم.»اگر آرزوی روی یک تکشاخ کمی از منطق فاصله بگیرد، کسی که از این لذت میبرد، اذیت نمیشود. کلویی وب در نقش مادربزرگ رز جذاب است. وقتی او بیمار میشود و به بیمارستان میرود و در مورد آماده بودن برای مرگ صحبت میکند، کمی بعید به نظر میرسد که او بتواند لولهها را بیرون بکشد و به داخل لباس کارش بپرد و به دخترها در نجات تکشاخ کمک کند. اما انرژی خوشبینانه وب آن را باورپذیر میکند. آنها از دست آدمربای تکشاخ، ویلی، فرار میکنند و کره اسب را به مادرش برمیگردانند، در این نقطه همه به نظر میرسد از این نتیجه راضی هستند، اما مشخص نیست که چگونه این کار راکو را از خطرات آینده دور نگه خواهد داشت. مهم نیست. فقط با ارتعاشات خوب برو.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.