درباره فیلم
دومین ساخته وحید جلیلوند، روایت یک تصادف است. تصادفی که پسربچهای 8 ساله را به کام مرگ میکشاند؛ اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود. مشخص نیست که علت مرگ این پسر تصادف بوده یا مسمویت غذاییِ ناشی از مصرف گوشت فاسدی که پدر خانواده، به علت فقر، ناآگاهانه به خرید آن رو آورده بود. فضای فیلم تاریک است و غمی عمیق بر آن سایه افکنده که حتی با وجود فداکاری دکتر نریمان، هیچ روزنه امیدی در آن دیده نمیشود.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: کم
ترس: خیلی کم
ناهنجاری اجتماعی: خیلی کم
الگوی مثبت: کم
پیام مثبت: کم
خلاصه فیلم
ویرایشدر جریان برخوردِ خودروی دکتر نریمان با موتوری که در کنار خیابان توقف کرده، پسربچهی 8 سالهای کشته میشود؛ اما مرگ او مشکوک بوده و علت دقیق آن، مشخص نیست. پزشکی قانونی علت مرگ را مسمویت غذایی یا بوتولیسم اعلام میکند. مسمویتی که با خوردن گوشت لاشه مرغ برای امیرعلی به وجود آمده است. موسی، پدر امیرعلی که خود را مقصر مرگ او میداند، به سراغ فروشنده لاشه مرغ رفته و با او درگیر میشود. در این درگیری، او مرتکب قتل غیر عمد شده و راهی زندان میشود. دکتر نریمان که از علت اصلی مرگ مطمئن نیست، تقاضای نبش قبر کرده و خودش به تشریح جسد، اقدام میکند. او با حضور در دادگاه، اعلام میکند که علت اصلی مرگ، ناشی از ضربه تصادف بوده اما گویا حقیقت چیز دیگری است و او این کار را تنها برای کمک مادی و معنوی به خانواده خانرودی انجام داده است.
درباره این موارد گفتگو کنید
- از فرزندان خود سوال کنید: آیا تصمیم دکتر نریمان برای عدم تماس با پلیس، صحیح بود؟ علت مرگ امیرعلی را در چه میدانی؟ آیا فقر مالی پدر، باعث مرگ او شد؟ نظر تو درباره شخصیت دکتر نریمان چیست؟ آیا او را فردی ترسو میدانی یا شجاع و مسئولیتپذیر؟ اگر تو به جای دکتر نریمان بودی، چه تصمیمی میگرفتی؟ نظر تو درباره رفتار موسی چیست؟ آیا حق داشت با حبیب گلاویز شود؟ به نظر تو علت فقر در جامعه چیست؟ ریشه آن را در چه میبینی؟ خلاصه: درباره شخصیتهای فیلم و تصمیماتشان با فرزندان خود گفتگو کنید.
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشداستان فیلم غمی عمیق و دردآور را بر بیننده تحمیل میکند. موسی، مردی که در حاشیه شهر زندگی میکند و نمیتواند از پس تامین مخارج خانواده برآید با خرید لاشه مرغ به قیمتی بسیار پایین از فردی سودجو، سعی دارد غذایی را برای همسر و فرزندانش تهیه کند، غافل از اینکه این مرغهای ذبحنشده، حاوی سم مهلکی هستند که خطر مرگ را برای پسر 8 سالهاش به ارمغان خواهند آورد. در این میان، مشکلی دیگر بر مشکلات او افزوده میشود. او به همراه خانواده با موتور قرضیاش کنار جاده توقف کرده که دکتر نریمان با خودرو با آنان برخورد میکند. با ضربهای که به سر امیرعلی وارد میشود، دکتر نریمان سعی میکند، موسی را راضی کند تا او را به درمانگاه ببرند اما موسی به جای بردن امیرعلی به درمانگاه، با پولی که از نریمان گرفته، خانواده را به رستوران میبرد تا شاید یک شب بتواند آنها را خوشحال کند اما این سهلانگاری او، دردسری بزرگ را موجب میشود. وقتی روی داستان متمرکز میشویم، علت تمام گرفتاریهای موسی و مرگ امیرعلی را فقر مالیشان میبینیم. این موضوع مخاطب را بسیار رنجیدهخاطر میکند. از طرفی قتل غیر عمدی که توسط موسی رخ میدهد و سرنوشت نامعلومی که در انتظار اوست، داستان را پیچیدهتر میکند. شخصیتها در گردابی گرفتار شدهاند که هیچ راه نجاتی از آن ندارند و مستاصل و درمانده هستند. گویی زندگی اصلا اینگونه است! زندگی در این فیلم، سرشار از ناامیدی و بنبست است. شبیه افتادن در مردابی که هر چه بیشتر دست و پا بزنی، بیشتر فرو میروی! این فضای تاریک و غمناک فیلم میتواند بر روحیه نوجوانان، تاثیر منفی بگذارد. در این باره بهتر است با آنها گفتگو کنیم و توضیح دهیم که این فیلم صرفا بخشی از زندگی خیالی دو شخصیت است و زندگی به واقع اینقدر تلخ و سیاه نیست!
خلاصه: این فیلم فضای تاریک و تلخی دارد که ممکن است بر روحیه نوجوانان، تاثیری منفی داشته باشد. بهتر است در این باره با آنان گفتگو کنیم.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.