صفر ۲۱

021 داستان زندگی دو باجناق و همکار به نام­های «جلال سیف» و «مازیار راسخ» است. این دو نفر که دوست­‌های قدیمی هستند؛ بعد از ازدواج، باجناق همدیگر می­‌شوند و برای به‌دست‌آوردن مقام­‌های بالاتر در اداره و جلب توجه همسرانشان در حال تخریب و ضایع کردن همدیگر هستند.  جلال سیف بعد از چند سال خدمت در اداره، در انتظار پست مدیریت است و مازیار راسخ هم به خاطر تخریب ناگهانی ساختمان منزلش به دنبال خانه است و مجبور می­‌شود مستاجر باجناقش، جلال بشود. در این میان باباغفور، پدرزن این دو باجناق، رابطه‌ی خوبی با پسرش، تورج ندارد و او را به علت سوءاستفاده از اعتبار و ثروتش به زندان می‌­اندازد. تورج هم بعد از آزادی از زندان برای لجبازی و تلافی از پدرش، با به‌وجود آوردن شایعه‌ی ازدواج باباغفور و تقسیم ثروت، از دو خواهرش، شعله و مرجان و همسرانشان استفاده می­‌کند و دردسر­های زیادی را برای آن­ها به وجود می‌­آورند.

• دلیل بحث و دعواهای تورج با پدرش چیست؟ آیا لجبازی تورج با پدرش کار خوبی است؟ آیا دروغ گفتن و ضایع‌کردن جلال و مازیار توسط همدیگر کار درستی است؟ به جای تمسخر و ضایع کردن چه راه‌­های جایگزینی برای کسب مقام بالاتر در اداره و جلب توجه همسرانشان وجود دارد؟ خلاصه: آیا دروغ گفتن و ضایع کردن جلال و مازیار توسط همدیگر کار درستی است؟

در سریال 021 برخی ناهنجاری­‌های اجتماعی مانند دروغ گفتن، ضایع کردن افراد در قالب کمدی و طنز نمایش داده می‌­شود و قبح آن را می‌­شکند. لازم است که بعد از تماشای سریال درباره بد بودن رفتار­ شخصیت­‌ها و راه‌­های جایگزین برای رسیدن به اهدافشان با فرزندتان گفتگو کنید. تورج با پدر خود دشمنی می‌کند. این رفتار تورج از آن جهت که در خانواده اتفاق می‌افتد، می‌تواند اثر مخرب بیشتری داشته باشد. لازم است درباره‌ی اهمیت احترام گذاشتن به والدین با فرزند خود صحبت کنید. این گفتگو بهتر است یک‌جانبه نباشد و از فرزند خود بخواهید درباره معایب این رفتار تورج فکر کند و بعد نظرات خود را بیان کند.   خلاصه:درباره علت رفتار­های شخصیت­ها و راه­های جایگزین برای رسیدن به اهدافشان با فرزندتان گفتگو کنید.