تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: متوسط
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: زیاد
خلاصه فیلم
ویرایشالی روزنبرگ (مورگان آولد) از بروکلین نیویورک به مدرسه پزشکی مهاری در نشویل میآید و یکی از تنها دو دانشجوی سفیدپوست در این مدرسه عمدتا سیاهپوست است. دانشجویان سیاهپوست از همان ابتدا نسبت به او بدبین هستند. یکی از آنها با توضیح اینکه الی جای یک دانشجوی سیاهپوست را اشغال کرده، نفرت خود را توجیه میکند. الی شروع به درک چیزی در مورد امتیازات نژادی خود به عنوان یک سفیدپوست میکند، حتی در حالی که با یهودستیزی مواجه میشود و میفهمد که چقدر خوششانس است که در موقعیتی قرار دارد تا به دیگران کمک کند، اگر بتواند از خودخواهی خود عبور کند. دانشجویان سیاهپوست از جمله مایکل دوبوا (کریستوفر لیوینگستون) و گاریسون (لئوپولد منسول) که به نظر شرور میآید، بلافاصله میزبانی خصمانهای از خود نشان میدهند، نه به این دلیل که از سفیدپوستان متنفرند، بلکه به این دلیل که میفهمند سفیدپوستان تا چه حد نسبت به ترسهای واقعی تعصب نژادی در جنوب عمیق بیاطلاع هستند. الی در ابتدا پیچیدگیهای این وضعیت را درک نمیکند و به نوعی باور دارد که در تنسی سال 1967، قوانین جداسازی نژادی، تعصبات و خشونتهای عمیقا ریشهدار را از بین بردهاند. تا زمانی که الی و دوست دختر سیاهپوستش در یک رستوران ایتالیایی از سوی مدیریت تحقیر میشوند و زمانی که او فقط به زندان انداخته میشود در حالی که مردان سیاهپوست برای همان تخلف مورد ضرب و شتم قرار میگیرند، چشمانش شروع به باز شدن به روی واقعیت زندگی سیاهپوستان در جنوب میکند. در حالی که مایکل تلاش میکند تا از پدرش که قدرشناس نیست و سلطهگر است رها شود و الی سعی میکند هدفی در زندگی پیدا کند، هر دو شروع به قدردانی از یکدیگر و همکاری هماهنگ با هم میکنند. یک نظافتچی به یک دانشجوی پزشکی که در حال دست و پا زدن است، پیشنهاد میکند که خود را در اتاق اورژانس مفید کند. وقتی این دانشجو برای ویزیت بیمار به یک محله سیاهپوست فقیر فرستاده میشود، میبیند که چقدر به خدمات او نیاز است. او شروع به دیدن خودخواهی خود میکند. تا زمانی که یک استاد سفیدپوست سعی میکند به او تقلب یاد بدهد، او به اندازه کافی رشد کرده است که تصمیم بگیرد تقلب نکند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد این موضوع بحث کنند که اگر کتاب «خدمت به انسان» بر چالشهای یک دانشآموز سیاهپوست تمرکز میکرد، به جای چالشهای یک دانشآموز سفیدپوست، چگونه میتوانست به شکل متفاوتی روایت شود.
- چرا فکر میکنید استادان و رئیس دانشگاه بر ضرورت خدمت به دیگران تأکید میکنند؟ اولویت دادن به نیازهای دیگران نسبت به نیازهای خودتان چه معنایی دارد؟
- آیا فکر میکنید مواجهه با افرادی متفاوت از خودمان به ما کمک میکند تا درک کنیم که چقدر انسانها به هم شبیه هستند؟ آیا این مواجهه ترس ما را از دیگران کمتر میکند؟ چرا؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که فیلم سرویس به انسان بر اساس داستان واقعی دانشجوی سفیدپوستی است که در دهه ۱۹۶۰ در جنوب آمریکا به یک دانشکده پزشکی عمدتا سیاهپوست میرود. دانشجویان سیاهپوست و سفیدپوست با هم درگیر میشوند و بر اساس پیشداوریهای خود عمل میکنند. پلیس با سیاهپوستان ناعادلانه رفتار میکند و نژادپرستی به طور آشکار به نمایش گذاشته میشود. در فیلم از کلمات فحش و ناسزا استفاده شده است. بزرگسالان الکل مینوشند و سیگار میکشند. به نظر میرسد دو دانشجو مست هستند. مردی سفیدپوست در ملاء عام قصد بوسیدن زنی سیاهپوست را دارد و او از او میپرسد که آیا میخواهد هر دو را به زندان بیندازند. دانشجویان پزشکی در صندوق عقب یک ماشین به زایمان دختری ۱۴ ساله کمک میکنند. برای آگاهی از فیلمهای مشابه بیشتر، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبت نام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
این فیلم به خوبی داستان مهمی را روایت میکند، حتی اگر یادآور فیلمهای مشابه دیگری درباره تعصب و نژادپرستی باشد. میتوان آن را ترکیبی از فیلمهای «فیگورهای پنهان» و «پیوندهای مدرسهای» دانست. «خدمت به انسان» سناریوی معمول تبعیض نژادی را برعکس میکند. به جای تمرکز بر دانشجوی سیاهپوستی که در دهه ۱۹۶۰ در یک دانشکده پزشکی عمدتا سفیدپوست رنج میکشد، داستان بر مردی سفیدپوست و یهودی از نیویورک تمرکز دارد که با میزبانی خصمانه دانشجویان و اساتید در یک دانشکده پزشکی عمدتا سیاهپوست در جنوب آمریکا مواجه است. اما این ایده هوشمندانه، برابری دروغینی را القا میکند که ستم سیستماتیک و گستردهای را که آمریکا برای قرنها بر مردم رنگینپوست روا داشته، کوچک میشمارد. احساس مرد سفیدپوستی که در یک مدرسه سیاهپوست احساس اقلیت میکند، در مقایسه با ستمهای دیگر، ناچیز و بیاهمیت به نظر میرسد. او هر زمان که بخواهد میتواند به دنیای سفیدپوستان برود و از این درگیری دور شود، کاری که دانشجویان سیاهپوست نمیتوانند انجام دهند. گویی خشونت و نژادپرستی علیه سیاهپوستان فقط در صورتی مهم است که آگاهی مردی یهودی از نیویورک را که قبلا ناآگاهانه در خوشبختی به سر میبرده، بالا ببرد. فیلمی بسیار جالبتر میتوانست درباره مبارزه دانشجویان سیاهپوست در این دانشکده پزشکی ساخته شود، کسانی که نه تنها تلاش میکنند تا مدرک پزشکی بگیرند، بلکه سعی دارند به نیازمندان کمک کنند و در برابر نژادپرستی بایستند.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.