درباره فیلم
نمایش ترسناک با صحنههای خطرناک نوجوانانه، وحشت جسمی، مصرف مواد مخدر و فحاشی همراه است.
تصاویر فیلم




پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: زیاد
ترس: زیاد
ناهنجاری اجتماعی: زیاد
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشبر اساس کتاب سال 1994 با همین نام نوشته کریستوفر پایک، نویسنده ژانر وحشت نوجوان، سریال THE MIDNIGHT CLUB داستان ایلونکا (ایمان بنسون) را روایت میکند که درست در آستانه فارغالتحصیلی از دبیرستان، به سرطان تیروئید مبتلا میشود. ماهها بعد، پس از اتمام دوره درمان، ایلونکا با تشخیص بیماری لاعلاج خود کنار میآید و به آسایشگاه برایتکلیف نقل مکان میکند، جایی که طبق گفتههای بروشور برایتکلیف، نوجوانان میتوانند با شرایط خودشان به زندگی ادامه دهند. در آنجا، ایلونکا با بنیانگذار برایتکلیف، دکتر جرجینا استنتون (هتر لنگنکمپ) و همکلاسیهایش کوین (ایگبی ریگنی)، آنیا (رث کود)، اسپنس (کریس سامپتر) و دیگران ملاقات میکند و متوجه میشود که همکلاسیهایش هر شب مخفیانه به کتابخانه میروند تا داستانهای ترسناکی را تعریف کنند و منتظر اتفاق بعدی باشند.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند دربارهی جنبههای ترسناک سریال «باشگاه نیمهشب» صحبت کنند، اما بدون صحنههای خشن و خونین زیاد، بهخصوص در مقایسه با فیلمهای ترسناک امروزی. چطور این سریال بدون تصاویر گرافیکی، اینقدر ترسناک به نظر میرسد؟ سازندگان از چه روشهایی برای ایجاد این فضا استفاده کردهاند؟
- چرا سریالها و فیلمهای ترسناک درباره ارواح و خانههای تسخیر شده تا این حد محبوب و پرطرفدار هستند؟ چه چیزی در ترساندن مخاطبان جذاب است؟
- آیا نوجوانان ساکن برایت کلیف قابل درک و ارتباط هستند؟ آیا کسی را با بیماری جدی در زندگی واقعی میشناسید؟ چگونه ترس واقعی از مرگ و بیماری بر ترس نظری از اتفاقات ماوراءالطبیعه تأثیر میگذارد؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که «میدنایت کلاب» مجموعهای است بر اساس کتابی به همین نام نوشته کریستوفر پایک در سال ۱۹۹۴ و ساخته مایک فلانگان (سازنده مجموعه خانهای در تاریکی) و لیا فونگ (سازنده مجموعه ارباب بلی مانور). داستان درباره گروهی از نوجوانان مبتلا به بیماریهای لاعلاج است که در یک آسایشگاه مرموز دور هم جمع میشوند و داستانهای ترسناک تعریف میکنند. حال و هوای ترسناک مجموعه با روابط بین شخصیتهای نوجوان کمی تلطیف میشود، اما همچنان لحظات ترسناک زیادی در آن وجود دارد. این لحظات شامل تصاویر وحشتناک مربوط به بیماریهای جدی (خون، زخم، اجساد، روشهای درمانی، خودزنی، تختهای بیمارستان و غیره) و تصاویر ماوراءالطبیعه (اشباح، موجودات شبیه انسان با حفرههای خالی چشم و غیره) است. در طول مجموعه، شخصیتهایی خواهند مرد. داستانهای عاشقانه نقش کوچکی در مجموعه دارند و شامل معاشقه و بوسیدن میشوند. فحشهای زشت و رکیکی مثل «مادرف-کر»، «ف-ک»، «س-ت»، «بیچ»، «هل»، «دامن»، «اس» و غیره در مجموعه به کار رفتهاند. نوجوانان در مجموعه شراب و نوشیدنیهای دیگر مینوشند و صریحاً درباره مصرف مورفین برای تسکین درد صحبت میکنند. یکی از شخصیتها به هروئین معتاد است و بینندگان او را در حال تزریق هروئین، نوشیدن مشروبات الکلی و کشیدن ماریجوانا میبینند. با این حال، این مجموعه پیامهای مثبتی هم دارد، از جمله ارزش پذیرفتن چیزهایی که نمیتوان تغییرشان داد، اهمیت دوستیهای حمایتی و تمرکز بر شباهتها به جای تفاوتها.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
این درام منحصر به فرد با ترکیب ترس وجودی بیماری لاعلاج و وحشت از مراقبان غیرقابل اعتماد در خانهای تسخیر شده، نتیجهای رضایتبخش به دست میدهد. در یک سطح، ساکنان برایتکلیف فقط وقتکشی میکنند تا اینکه تشخیصهای مختلف، زندگیشان را به پایان برساند؛ در سطح دیگر، آنها در حال عبور از یک قبرستان استعاری هستند و با گفتن و گوش دادن به داستانهای ترسناک در کنار هم، ترسهایشان را در فضایی حمایتی مواجه میکنند. اما برایتکلیف فقط یک آسایشگاه معمولی برای نوجوانان در حال مرگ نیست، با توجه به تاریخچه مرموز آن که شامل زنی جوان است که سرطان او ناگهان درمان شد و مکانی که قبلاً خانه یک گروه مذهبی غیرمعمول بود که برخی معتقدند در واقع یک فرقه بود. و هرچه بیشتر ایلونکا از بافت ظاهراً شاد برایتکلیف سرنخهایی به دست میآورد، کنجکاوتر میشود.طبیعتا، بینندگانی با سن و سال خاص درک میکنند که حضور هتر لنکمپ، قهرمان زن نمادین فیلم حتی نمادینتر کابوس در خیابان الم، در نقش دکتر استنتون، مدیر مهربان اما محتاط و رازآلود برایتکلیف، نشانهای است از اینکه در پشت صحنه این «مدرسه شبانهروزی» اتفاقاتی در جریان است که در نگاه اول به آن پی نمیبریم. اگر این بینندگان از طرفداران داستانهای ترسناک نوجوانانه کریستوفر پایک در دهه ۸۰ هم بودند، احتمالا از بازسازیهای هوشمندانه باشگاه نیمهشب از بهترین آثار پایک هم به وجد خواهند آمد: داستانهایی که اعضای باشگاه تعریف میکنند، تا حد زیادی از داستانهای دیگر پایک الهام گرفته شدهاند. اما حتی کسانی که خیلی جوانترند و پایک اصلی را تجربه نکردهاند، با اتفاقات عجیب و غریب، هم فراطبیعی و هم طراحیشده توسط انسان، که فلانگان خالق سریال بهخوبی آنها را به تصویر کشیده، مجذوب خواهند شد. همه اینها در کنار هم یک نوشیدنی مستکننده میسازد که بهطور شگفتانگیزی برای سریالی که در یک آسایشگاه با یک عالمه بچه بیمار اتفاق میافتد، سرگرمکننده است، و داستانی اعتیادآور که مطمئنا حس لرزیدن را به شما منتقل میکند.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.