دفترچه خاطرات یک بچه چلمن : قوانین رودریک

گرگ و دوستش رولی قرار است وارد دبیرستان شوند. گرگ فکر می‌کند دیگر باید رفتارهای کودکانه را کنار بگذارند وگرنه بچه‌های دبیرستان آن‌ها را مسخره و اذیت می‌کنند. از قضا رولی رفتار بسیار کودکانه و شادی دارد و این موضوع برای گرِگ نگران‌کننده است. برادر بزرگتر گرِگ از یک نفرین پنیری در دبیرستان می‌گوید که بسیار وحشتناک است و باید از آن دوری کند، هر بچه‌ای با نفرین پنیری برخورد کند از طرف دیگران طرد می‌شود (نفرین پنیری، یک تکه پنیر فاسد است که مدت‌ زیادی روی زمین مانده و هیچکس آن را تمیز نمی‌کند). گرگ و رولی وارد دبیرستان می‌شوند اما بچه‌ها زیاد رفتار خوبی با آن دو ندارند به‌طوری‌که حتی یک میز خالی برای خوردن نهار پیدا نمی‌کنند. در این بین سر محبوبیت در مدرسه اتفاقاتی می‌افتد که باعث شکرآب شدن رابطه این دو رفیق می‌شود. یک روز چند سال بالایی این دو نفر را گیر می‌آورند و شروع می‌کنند به اذیت کردنشان. آن‌ها رولی را مجبور می‌کنند که از آن پنیر فاسد چسبیده روی زمین بخورد، رولی نیز بالاجبار تن به این کار می‌دهد، آن‌ها این بار از گرگ می‌خواهند همین کار را انجام دهد که توسط مربی ورزشگاه نجات پیدا می‌کند. وقتی بچه‌های مدرسه سر می‌رسند گرگ فداکاری می‌کند و به همه اعلام می‌کند او پنیر را خورده و باعث می‌شود همه با ترس از او فرار کنند. بعد از این اتفاق، رولی و گرِگ دوستی خود را از سر می‌گیرند. از نظر گرگ این نفرین پنیری این قدرها هم بد نیست، باعث می‌شود بچه‌ها از او فرار کنند و فضای بیشتری به او بدهند، او حالا دیگر نگران پیدا کردن میز خالی برای خوردن نهار نیست!

• می‌توان در مورد رویدادهای داستان با کودکان گفت‌وگو کرد؛ چرا گرِگ می‌خواست در مدرسه به محبوبیت برسد؟ به نظرت رفتار دانش آموزان مدرسه با گرِگ چطور بود؟ چرا رابطه‌ی گرگ و رولی در اواسط داستان به هم خورد؟ اشتباهات آن‌ها چه بود؟ چرا گرِگ به بچه‌ها گفت که او پنیر را خورده؟ خلاصه: می‌توان در مورد دوستی بین دو شخصیت اصلی و فداکاری گرِگ برای دوستش با فرزندان صحبت کرد.

«خاطرات یک بی‌عرضه» بر اساس مجموعه کتاب‌هایی با همین نام به نویسندگی «جف کینی» ساخته شده، تاکنون چندین فیلم با این فیلم‌نامه منتشر شده و این محصول اولین انیمیشن بر اساس این مجموعه است. «گرِگ» شخصیت اصلی داستان در آستانه ورود به دوره اول متوسطه است، این مسئله او را از نظر روانی تحت فشار قرار می‌دهد. او تلاش می‌کند هر طور شده در چشم دانش‌آموزان مدرسه باحال و دوست‌داشتنی به نظر رسد، به نظر گرِگ، او و دوستش باید رفتارهای دوران ابتدایی را کنار بگذارند وگرنه این موضوع دستاویزی برای اذیت شدن توسط بچه‌های دبیرستان می‌شود. والدین باید بدانند محتوای این محصول حاوی صحنه‌های زیادی از خشونت مدرسه‌ای است و پایان نسبتا غم‌انگیزی دارد. ممکن است برای کودکانی که در آستانه ورود به مدرسه هستند، نگرش ناخوشایندی را از مدرسه در ذهن آن‌ها شکل دهد. تاثیر این مسئله با توجه به روحیه کودکان می‌تواند متفاوت باشد. از طرف دیگر شخصیت اصلی به خاطر دروغ‌گویی‌هایش الگوی چندان مناسبی برای مخاطب کودک نیست، مگر در پایان داستان که دروغ‌گفتن او به خاطر حفظ آبروی دوستش است. خلاصه: داستان این انیمیشن در مورد چالش‌های یک نوجوان 12 ساله دبیرستانی است، صحنه‌های زیادی از خشونت مدرسه‌ای نشان داده می‌شود، شخصیت اصلی چندین بار دست به دروغ‌گویی می‌زند و حتی دوستش را نیز به این کار تشویق می‌کند. نیاز است والدین در انتخاب این محصول سن و روحیه کودک را در نظر بگیرند.

این قسمت از مجموعه با وجود طرح‌های اولیه برای شخصیت‌ها، از نظر سبک و محتوا وفاداری خود را به کامیک محبوب و اصلی حفظ کرده است، اما کمی از احساس و صمیمیت آن کاسته شده است. در پایان شیطنت‌های "دفترچه خاطرات یک بچه بی‌عرضه: قوانین رادریک"، گرگ و رادریک اعتراف می‌کنند که همیشه پشتیبان یکدیگر خواهند بود. پدربزرگ هفلی (با صدای اد اسنر، که فیلم به یاد او تقدیم شده) نیز با افتخار به پسرش می‌گوید که نوه‌هایش را خوب تربیت کرده است. با این حال، رادریک بیش از اندازه شیطان و بی‌احترام است و گرگ قبل از اینکه لو بروند، از او تقلید می‌کند. در نهایت، آنها همچنان برخی از قوانین والدین خود را نادیده می‌گیرند، اما به نام اتحاد برادرانه.