اللهیار و افسانه مارخور

«اللهیار» پسر «پاکستانی» است و با پدرش که مسئول حفاظت محیط‌ زیست است، زندگی می‌کند. شبی دو شکارچی به نام‌های «مانی» و «بابلو» که به‌دنبال بچه‌ی ‌«مارخور» که نوعی بز کوهی است، به خانه‌ی اللهیار و پدرش کشیده می‌شوند. آن‌ها پدر اللهیار را می‌زنند و مارخور و اللهیار را اسیر می‌کنند و داخل یک کیسه می‌اندازند. اللهیار سعی می‌کند با مارخور فرار کند، مانی و بابلو سعی می‌کنند جلوی آن‌ها را ‌بگیرند؛ اما موفق نمی‌شوند. اللهیار و مارخور باهم به راه می‌افتند و در مسیر با «بچه‌‌پلنگی» آشنا می‌شوند که مانی پدر و مادرش را کشته بود، به‌همین دلیل هرسه برای کشتن مانی به راه می‌افتند. آن‌ها سختی‌های زیادی متحمل می‌شوند و درنهایت به «سیاه‌کوه» که محل تجمع مارخورهاست، می‌رسند. مانی هم سر می‌رسد و قصد کشتن آن‌ها را می‌کند که ناگهان سردسته‌ی مارخورها به همراه تمامی مارخورها از راه می‌رسند و مانی را مجبور به تسلیم می‌کنند. پدر اللهیار هم از راه می‌رسد و او را در آغوش می‌کشد و با خود به دهکده می‌برد.

• ) خلاصه و سیر داستان را از فرزندتان بخواهید. با این کار قوه‌ی خیال و بیانش تقویت می‌شود. 2) از فرزندتان بخواهید پیام اصلی انیمیشن را بگوید. اگر برایش سخت است به او کمک کنید و صحنه‌هایی را که اتفاق افتاده است، روایت کنید تا خودش پیام را بیان کند. 3) از او بپرسید آیا کار اللهیار درباره‌ی معلم بداخلاقش درست بود یا نه؟ به نظر او کار درست چیست؟ 4) درباره‌ی قضاوت زودهنگام اللهیار و پشیمانی که از کارش داشت، بپرسید آیا تاکنون درباره‌ی کسی قضاوت کرده است که بعداً پشیمان شود؟ 5) نظرش را درباره‌ی محیط‌ زیست و شکارچیان بپرسید. با این کار متوجه می‌شوید که فرزندتان فهمیده است کار شکارچیان درست بوده است یا خیر. فرزندتان باید بیاموزد مراقب حیوانات باشد؛ زیرا آن‌ها نماد کشور هستند. 6) تاکنون بر کدام ترس خود غلبه کرده است و چگونه؟ 7) نظرش را درباره‌ی اتحاد و همدلی بپرسید. به او بگویید اگر همه‌ی مارخورها باهم یکی نمی‌شدند، آیا مانی بازهم نمی‌توانست اللهیار و مهرو را بکشد؟ 8) با دیدن صحنه‌ی افتادن پدر اللهیار روی زمین، شاید فرزندتان درباره‌ی مردن و مرگ از شما سؤال بپرسد. به او دروغ نگویید که سفر رفته است. اگر کودک کمی بزرگ‌تر است، می‌توانید بگویید کسی که مرده است، دیگر قلبش کار نمی‌کند، دیگر زنده نمی‌شود و برنمی‌گردد. برای ملموس‌ترشدن توضیحتان از مثال استفاده کنید؛ مثلاً درباره‌ی ماهی‌کوچولو که در تنگ نگهداری می‌کردید و حالا مرده است، صحبت کنید. خلاصه: نظرش را درباره‌ی همدلی و تلاش برای رسیدن به اهداف بپرسید.

در این انیمیشن، اللهیار قهرمان کوچک داستان است که برای نجات حیوانات و مبارزه با شکارچی پلیدی تلاش می‌کند. اللهیار تمام تلاش خود را می‌کند تا بر ترس خود غلبه کند و به هدفش برسد. او خود را قهرمان می‌پندارد و طبق گفته‌ی پدر، قهرمانان تسلیم نمی‌شوند و همیشه به‌دنبال راه‌حلی می‌گردند تا به اهداف خود برسند. اللهیار می‌تواند الگوی مناسبی برای کودکان شما باشد، به‌ویژه برای کودکان سنین دبستان که ممکن است با پی‌بردن به ضعف‌هایشان دچار کاهش اعتمادبه‌نفس شده باشند. یکی از نکات مهم این انیمیشن رفتار پدر اللهیار با اوست. او در مقابل کار بد فرزندش جبهه نگرفت و او را به عذرخواهی از معلمش دعوت کرد. همان‌گونه که پدر اللهیار با او صمیمی بود، شما هم سعی کنید با فرزندتان رابطه‌ی گرم و صمیمانه‌ای داشته باشید تا آینده‌ی درخشانی در انتظار فرزندتان باشد. شما می‌توانید درباره‌ی وطن و عِرق ملی با او صحبت کنید. بچه‌ها باید درباره‌ی حیوانات کشور و لزوم حفاظت از محیط‌زیست بیش‌تر آشنا شوند و هرکدام از حیوانات را نماد کشور خود بدانند و باعث اذیتشان نشوند. نکاتی هم درضمن تماشای فیلم مهم است؛ مثل رفتار اللهیار با معلمش. اللهیار کار ناپسندی در جواب معلم خود کرد، باید درباره‌ی این صحنه به فرزند خود بگویید که کار او بسیار اشتباه است و در چنین مواقعی بهتر است موضوع را به پدر یا مادر خود بگویند و خودشان مجری قانون نشوند. زودقضاوت‌کردن هم نباید سرلوحه کار انسان باشد، همان‌طور که اللهیار از اینکه درباره‌ی معلمش بد قضاوت کرده بود، بعداً پشیمان شد. در این هنگام پشیمانی اللهیار را به فرزندتان بگویید؛ زیرا ممکن است بچه‌ها در سنین پایین متوجه این قسمت نشوند و فقط مجازات معلم را ببینند. نکته‌ی دیگری که در این انیمیشن به چشم می‌خورد، صحنه‌ای ا‌ست که اللهیار برای فرار از دست شکارچی خودش را به دره می‌اندازد. حتماً ضمن تماشای این صحنه به فرزندتان بگویید که این کار خطرناک بسیار اشتباه است و انسان نباید زود ناامید شود. دیدن این صحنه شاید فرزندتان را آزرده‌خاطر کند، سعی کنید با او صحبت کنید و به او امیدواری بدهید و بگویید که اللهیار زنده ماند تا در روحیه‌اش اثر بد نگذارد. هم‌چنین درصحنه‌ای که شکارچی پدر اللهیار را می‌زند و اللهیار فکر می‌کند که او مرده است، شاید در این لحظه فرزندتان درباره‌ی مرگ و کشته‌شدن سؤالی کند، به او توضیح مختصری دهید و با او همیاری کنید تا در روحیه‌اش اثر سوء نگذارد. هم‌چنین ممکن است به‌خاطر کار بابلو فرزندتان دچار حس بی‌اعتمادی نسبت به اطرافیان شود؛ زیرا اللهیار به بابلو اعتماد داشت و تصور نمی‌کرد او را بدزدد. به فرزندتان ضمن تماشای این صحنه از فیلم بگویید که همه این‌گونه نیستند، هرچند که انسان باید همیشه مراقب باشد؛ ولی نباید ذهنیتش را نسبت به اطرافیان بد کند که منجر به بدبینی شود. خلاصه: اللهیار قهرمان کوچک داستان و الگوی مناسبی از تلاش و غلبه بر ترس است. درباره‌ی قضاوت‌های زودهنگام و تلاش برای رسیدن به اهداف با فرزندتان صحبت کنید.