دختری از پلین ویل

در سال ۲۰۱۴، خانواده و دوستان کانراد روی سوم، نوجوان اهل ماتاپویزت، ماساچوست، از شنیدن خبر خودکشی او شوکه شدند و وحشت آنها زمانی بیشتر شد که معلوم شد دوست دخترش، میشل کارتر، او را به انجام این کار وحشتناک تشویق کرده بود. در این فیلم، ال فانینگ در نقش کارتر، کالتون رایان در نقش روی و کلویی سوینی در نقش مادر روی، لین روی، بازی می‌کنند و به بررسی تعاملات بین کارتر و روی می‌پردازد که به مرگ تراژیک روی منجر شد.

• چه چیزهایی در مورد داستان واقعی پشت سریال دختر پلینویل باید بدانید؟ آیا این سریال بدون دانستن داستان میشل کارتر جذاب است؟ این سریال تلویزیونی چه تغییراتی در داستان واقعی ایجاد کرده است؟ این تغییرات تا چه حد در جذاب‌تر کردن داستان موفق بوده‌اند؟
• داستان میشل کارتر از چه نظر جالب یا قابل توجه است؟ چرا ساختن یک مجموعه تلویزیونی بر اساس آن ارزشمند است؟ چگونه با فرهنگ معاصر مرتبط است؟ این داستان چه تأثیری بر جهان داشته است؟ آیا این نمایش می‌تواند این تأثیر را بیشتر کند؟
• فیلم‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی درباره افراد واقعی اغلب تلاش می‌کنند تا بازیگران را از نظر لباس و ظاهر شبیه به شخصیت‌هایی که ایفا می‌کنند، جلوه دهند. آیا سریال دخترِ پلینویل هم از این روش پیروی کرده است؟ تا چه حد موفق بوده است؟ آیا این شباهت به روایت داستان کمک می‌کند یا از آن می‌کاهد؟

والدین باید بدانند که سریال دختر از پلینویل درباره پرونده واقعی نوجوانی است که به جرم قتل غیرعمد محکوم شد، بعد از اینکه دادگاه تصمیم گرفت پیامک‌هایش به دوست‌پسرش او را به خودکشی متقاعد کرده است. صحنه خودکشی در سریال بازسازی می‌شود: ما می‌بینیم که یک افسر پلیس به سمت یک ماشین می‌رود، درها را باز می‌کند و سپس پزشک قانونی را خبر می‌کند. ما یک ژنراتور در صندلی عقب ماشین می‌بینیم و به‌طور مختصر بدن کنراد را می‌بینیم، هرچند که او به نظر خواب است. صحبت از خودکشی مکرر است؛ نوجوانان اشتیاق عمیقی به مرگ نشان می‌دهند و درباره روش‌هایی که می‌توانند با آن خودکشی کنند، و همچنین دفعاتی که قبلا تلاش کرده‌اند خود را بکشند، صحبت می‌کنند. شخصیت‌ها به خود آسیب می‌رسانند؛ ما برش‌هایی روی بدن یکی از شخصیت‌ها می‌بینیم و دیگری درباره محدود کردن مصرف غذایش صحبت می‌کند. یکی از شخصیت‌ها دیگری را در صحنه‌های دراماتیک و طولانی به کشتن خودش تشویق می‌کند، درحالی‌که شخصیت‌ها درحال ارسال پیامک به نظر می‌رسد که با هم روی صفحه صحبت می‌کنند. صحبت از عشق، قرار ملاقات و دوست‌پسر و دوست‌دختر مکرر است: ما می‌بینیم که شخصیت‌ها دست هم را عاشقانه می‌گیرند و به‌طور مختصر همدیگر را می‌بوسند؛ دو شخصیت با حرکات ریتمیک و ناله با هم رابطه جنسی برقرار می‌کنند اما کاملا با لباس پوشیده باقی می‌مانند. فحش‌هایی مثل فاک، فاکینگ، شیت، جهنم و لعنتی در سریال وجود دارد. با اینکه حقایق این پرونده جنجالی است، اما این سریال حساس و تاثیرگذار است.

ال فانینگ، کالتون رایان و کلویی سوینی داستانی را به تصویر می‌کشند که در تیترهای رسانه‌های اجتماعی به نظر ارزان و مبتذل می‌رسد، اما در اینجا به عنوان پرتره‌ای حساس از دو نوجوان ظاهر می‌شود که بدترین امیال یکدیگر را تشویق می‌کنند. در صفحه نمایش، همانند زندگی، میشل و کنراد پس از ایجاد جاذبه‌ای سریع در تعطیلات خانوادگی جداگانه در فلوریدا، تنها چند بار حضوری ملاقات می‌کنند. اما در صحنه‌هایی که با هم هستند، این دو شیمی شدیدی دارند و ما می‌توانیم احساس راحتی و تسکین هر دو را در یافتن فردی هم‌فکر در نهایت ببینیم و احساس کنیم، فردی که خیلی عجیب است تا با بچه‌های مدرسه جور در بیاید اما آرزوی ارتباط دارد؛ فردی، هر کسی، که مراقبت کند.رابطه این زوج عمدتا از طریق پیام متنی بود که می‌تواند دشوار باشد. دختر از پلینویل به درستی بینشی از میشل را به تصویر می‌کشد که هرجا که کانراد باشد ظاهر می‌شود در حالی که هر دو در حال پیام دادن هستند، اغلب با تی شرت گشاد صورتی که یکی از معدود دفعاتی بود که او را دید، پوشیده شده بود، در حال صحبت‌های عمیق درباره زندگی، عشق و نحوه ناامیدی دیگران از آنها. این صحنه‌ها با لحظاتی از زندگی میشل و کانراد و با خط زمانی اتفاقات بعد از مرگ کانراد در هم آمیخته است، زمانی که میشل به طور عجیبی خود را در غم و اندوه خانواده روی وارد می‌کند، حتی زمانی که کارآگاهان شواهدی از نقش او در خودکشی را جمع‌آوری می‌کنند. همه اینها به عنوان تأثیرگذار ظاهر می‌شوند، حتی زمانی که خود پرونده حیرت‌انگیز است - نگاهی ظریف به تراژدی به شدت عمومی.