قدیس ایکس

آلیسون توماس (وست دوچونی) دانشجوی سال اول کالج بود که به همراه خانواده‌اش به یک اقامتگاه در بهشت کارائیب سنت ایکس سفر کرد. او هرگز به خانه بازنگشت. مرگ او خانواده‌اش را ویران کرد و توجهات را به جزیره‌ای جلب کرد که در آن جان خود را از دست داد؛ در نهایت دو کارمندی که متهم به قتل او بودند، گوگو ریچاردسون (جاش بونزی) و ادوین (جیدن الیجا)، در میان شک و تردیدها آزاد شدند. دو دهه بعد، ملاقات تصادفی گوگو و خواهر کوچک‌تر آلیسون، امیلی (الیشیا دبنم-کری)، که اکنون بزرگسال است، امیلی را به جستجوی حقیقتی می‌کشاند که نشان می‌دهد مرگ آلیسون چگونه بر زندگی بسیاری تأثیر گذاشته است.

• خانواده‌ها می‌توانند در مورد اقامتگاهی که مرکز این درام است صحبت کنند. چه چیزی هر یک از این افراد را به آنجا کشانده است؟ از کارکنان چه انتظاری می‌رود که در برابر آنها رفتار کنند؟ رفتار گردشگران چگونه با رفتار کارکنان متفاوت است؟
• در قسمت اول سریال چه رازی معرفی می‌شود؟ این راز چگونه حال و هوای سریال را تغییر می‌دهد؟ فکر می‌کنید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا سریال سرنخی در مورد نحوه‌ی پیشبرد داستان به ما می‌دهد؟
• به نظر شما سنت ایکس در مورد امتیاز و جرم چه نکاتی را مطرح می‌کند؟ شخصیت اصلی این درام کیست؟ آیا انتظار می‌رود با همه شخصیت‌ها همدردی کنیم، یا فقط با برخی از آنها؟ چگونه می‌توان فهمید؟

والدین باید بدانند که سینت ایکس یک درام در مورد مرگ یک زن جوان در حین تعطیلات در یک اقامتگاه کارائیبی است و اینکه چگونه این مرگ بر خانواده او و کارکنان اقامتگاه تأثیر می‌گذارد. مرگ خشونت‌آمیز مرکزیت روایت را تشکیل می‌دهد و ما می‌بینیم که جسد از آب بیرون کشیده می‌شود و روی آب شناور است. همچنین می‌بینیم که چگونه خانواده او در طول زمان عزاداری می‌کنند و چگونه این مرگ بخشی از داستان جنایت واقعی می‌شود. محتوای جنسی شامل دلبری و بوسیدن است؛ همچنین متوجه می‌شویم که یکی از شخصیت‌ها در مواقع نیاز به پول، کار جنسی انجام می‌دهد و اینکه چگونه این موضوع بر زندگی او و زندگی کسانی که به او نزدیک هستند، تأثیر می‌گذارد. نوشیدن الکل زیاد است، مهمانان اقامتگاه کوکتل سفارش می‌دهند و شخصیت‌ها در بارها نوشیدنی می‌خورند؛ می‌بینیم که آنها تا حد مستی الکل می‌نوشند و اینکه الکل چگونه در مرگ خشونت‌آمیز نقش دارد. فحش‌های رکیک شامل اف، اس، آش و اصطلاحات عامیانه کارائیبی زشت است. مصرف آشکار، بخش دیگری از روایت است، تفاوت بین مهمانان و کارکنان اقامتگاه با خانه‌ها، ماشین‌ها، لباس‌ها و تصاویر دیگر تأکید شده است. شخصیت‌های رنگین‌پوست نقش‌های قوی و مرکزی دارند، اما به اندازه شخصیت‌های ثروتمند سفیدپوست در مرکز درام قرار ندارند.

این درام بر اساس داستانی آشنا ساخته شده است، اما به دلیل ریتم کند و شخصیت‌های سطحی، به آرامی پیش می‌رود و هرگز واقعاً شعله‌ور نمی‌شود. در این داستان، توجه زیادی به مرگ یا ناپدید شدن مرموز زنان جوان و مرفه سفیدپوست می‌شود، در حالی که به نظر می‌رسد جهان کمتر به ناپدید شدن زنان رنگین‌پوست اهمیت می‌دهد، یا در این مورد خاص، کارمندان سیاه‌پوست اقامتگاه که متهم به قتل آلیسون هستند. اما شخصیت‌پردازی در "سنت ایکس" به اندازه کافی ظریف نیست تا ما به شخصیت‌ها علاقمند شویم و فقط ایده‌هایی که آنها نمایندگی می‌کنند، اهمیت پیدا می‌کند. بله، آلیسون دانشجوی جوان و آتشینی است که از والدینش انتقاد می‌کند که از امتیازاتشان در یک کشور کارائیبی سوءاستفاده می‌کنند؛ اما به طور گیج‌کننده‌ای به نظر می‌رسد که او فوراً در همان امتیازاتی که در اقامتگاه به او داده می‌شود، راحت می‌شود، جایی که با سرنوشت ناگوارش روبرو می‌شود. از طرف دیگر، خواهر کوچک‌تر او زنی بالغ، آسیب‌دیده و متفکر است، اما به نظر می‌رسد در دنیایی پر از شخصیت‌های کارتونی زندگی می‌کند که فقط برای بازتاب (یا مخالفت) افکار و احساساتش وجود دارند.وقتی به داستان زندگی کارکنان هتل متهم به قتل آلیسون می‌رسیم، موضوع کمی قابل درک‌تر می‌شود: گوگو و ادوین، دو دوست قدیمی که با افتتاح یک هتل پنج ستاره در شهرشان، روابطشان پیچیده‌تر می‌شود. همچنین رابطه پرتنش گوگو با مادر فرزندش (برِ فرانسیس) و پیشینه مذهبی مسیحی او، بر این پیچیدگی می‌افزاید. به نظر نمی‌رسد که قبلا این شخصیت‌ها را دیده باشیم، و هر بار که داستان از آنها به خانواده توماس می‌رسد، که بیشتر زمان فیلم به آنها اختصاص داده شده، ناامیدکننده است. در نهایت، فیلم سنت ایکس موضوعاتی فراتر از یک قتل را در نظر دارد، اما پیام‌های آن در مورد امتیازات و عدالت، در یک درام که خود بیشتر از شخصیت‌های آمریکایی خسته‌کننده‌اش، به همتایان جذاب کارائیبی‌شان اهمیت می‌دهد، به نظر ناخوشایند می‌رسد.