عشق ابدی من
My One and Only
۱۵+
مناسب برای بالای ۱۵ سال
درباره فیلم
کمدی-درام پرشور دهه ۵۰ میلادی که ترکیبی از طنز و مضامین سنگین است.
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
غیر موثق: متأسفانه برای بعضی فیلمها، دادههای کافی نداشتیم. بنابراین، تحلیلهای این دسته ممکنه دقیق نباشن و فقط به عنوان یک راهنما در نظر گرفته بشن.
خشونت: ندارد
ترس: ندارد
ناهنجاری اجتماعی: متوسط
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشآن (رنه زلوگر) از شوهر زنبارهاش، دن دووروکس (کوین بیکن) که رهبر یک گروه موسیقی است، خسته شده و به همراه دو پسرش به دنبال شوهر و پدر جدیدی میگردد. جرج (لوگان لرمان) پسر کتابخوان و جدی و رابی (مارک رندال) پسر آرزومند بازیگری که عاشق دوخت و دوز است، در این سفر همراه او میشوند. آنها از نیویورک به لسآنجلس سفر میکنند و در مسیر توقفهای زیادی دارند. آن در این سفر متوجه میشود که باید مهارتهای دیگری به جز زیبایی و جذابیتش را تقویت کند، اما این درس به راحتی آموخته نمیشود.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد مهارتهای والدین بودن آن و دن (یا عدم آن) صحبت کنند. آیا آنها به دلیل اینکه والدین آن دوران اینگونه بودند، از هم دور شده بودند؟ چگونه آنها را با همتایان امروزیشان مقایسه میکنید؟
- چگونه کودکان به آشفتگی اطراف خود واکنش نشان میدهند؟ آیا واکنشهای آنها از نظر شما واقعگرایانه به نظر میرسد؟ چگونه اختلافات والدین بر کودکان تأثیر میگذارد؟
- چرا فکر میکنید آن با گذر زمان تغییر میکند؟ آیا این دگرگونی تدریجی است یا ناگهانی؟ چه چیزی باعث آن میشود؟ آیا باورپذیر است؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که اگرچه این کمدی دهه ۱۹۵۰ با بازی رنی زلوگر نسبتا سبک و شاد است، اما موضوعات بالغانهای مثل زنا با محارم، والدین مجرد و تاثیر طلاق بر کودکان را در بر میگیرد. علاوه بر سرپرستی بیمسئولیت، انتظار میرود که برخی از فحاشیها (از جمله «لعنتی») و مسائل جنسی (از جمله صحنهای که دختری نوجوان سینههایش را به پسری نشان میدهد، هرچند نشان داده نمیشود) وجود داشته باشد. با این حال، در نهایت، داستان الهامبخش و حتی تاثیرگذار است، علیرغم برخی از درسهای زندگی قوی. برای آگاهی از فیلمهای مشابه بیشتر، میتوانید برای دریافت ایمیلهای هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبتنام کنید.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
ریچارد لونکرین کارگردان، ریتم فیلم را شاد و مناسب حال و هوای دهه ۱۹۵۰ حفظ کرده و دیالوگها نیز به همان اندازه بامزه و جذاب هستند. اما گاهی شادی و شوخیهای فیلم تصنعی و اغراقآمیز به نظر میرسند. با اینکه زندگی آن و پسرانش گاهی خطرناک و حتی افسردهکننده به نظر میرسد، اما باورپذیری فیلم به شدت کاهش مییابد. (میدانید که آنها تقریباً هیچ پولی ندارند، اما به نحوی موفق میشوند لباس بپوشند، غذا بخورند و سرپناه داشته باشند.) با این حال، فیلم به عنوان یک فرار به دنیایی عمل میکند که در آن تراژدیها میتوانند مانند ماجراجوییهای شاد و سرگرمکننده به نظر برسند.جورج همیلتون واقعی به خاطر چیزهای زیادی شناخته شده است: شخصیتهای کمیک، حضورهای کوتاه متعددش و البته برنزهی همیشگیاش. اما جزئیات دوران کودکی رنگارنگ او چندان شناخته شده نیست، که در اینجا به صورت (تا حدودی) داستانی روایت شده است. لرمان در نقش جورج جوان، کشف بزرگی است. او در مواقع لازم ظریف و در مواقعی که نیاز است احساسی است و به عنوان شخصیت اصلی داستان، جذاب است. زلویگر هم که نقش آن را با اعتماد به نفس بازی میکند، همینطور است. این بازیگر در حالی که نقش کسی را بازی میکند که با وجود عشق به فرزندانش، بسیار خودخواه است، توانسته همدلی مخاطب را برانگیزد. او و پسرانش یک خانوادهی صمیمی را تشکیل میدهند، در حالی که بیکن، غریبهای است که آنها را دوست دارند اما نمیتوانند کاملا رامش کنند.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.