موزلی

توریفاندزها، موجوداتی هستند که مانند چهارپایان راه می‌روند اما توانایی صحبت کردن با انسان‌ها را دارند. این موجودات سال‌هاست که برده‌ی انسان‌ها هستند و برای آن‌ها کار می‌کنند. موزلی یک توریفاند است که به همراه همسر و فرزندش در یک مزرعه برای انسانی به نام سایمون کار می‌کند. سایمون یک ارباب بداخلاق و خشن است. یک روز موزلی از ظلمی که به او و خانواده‌اش می‌رود خسته می‌شود و برای پیدا کردن هم‌نوعانش عازم یک سفر دور و دراز می‌گردد. او که از افسانه‌ها شنیده بود توریفاندهای ایستاده در شهری دور زندگی می‌کنند، تلاش می‌کند آن‌ها را پیدا کند اما پس از یافتن آن‌ها متوجه می‌شود همه‌شان پیر و فرسوده هستند و توانایی کمک کردن به موزلی را ندارند. موزلی ناامید نمی‌شود. او پس از تلاش‌های فراوان به درختی جادویی در دل جنگل می‌رسد و با خوردن میوه‌ی آن، می‌تواند بر روی دوپایش بایستد. موزلی به مزرعه بازمی‌گردد و خانواده‌اش را از ظلم سایمون نجات می‌دهد.

• چرا موزلی تصمیم گرفت از دست سایمون فرار کند؟ روو بعد از رفتن پدرش، چه رفتاری با مادرش داشت؟ به نظر تو کار موزلی درست بود که تصمیم گرفت به غار برود؟ اگر تو جای موزلی بودی مانند او رفتار می‌کردی؟ زمانی که موزلی با همه‌ی توان به سمت درخت رفت، چه اتفاقی افتاد؟ چه چیز باعث شد موزلی انقدر شجاع و بی‌باک شود؟ خلاصه: به نظر تو چرا نباید بگذاریم کسی به ما زور بگوید؟

این انیمیشن رنجی که بر طبقه‌ی فرودست و برده می‌رود را روایت می‌کند. این رنج ممکن است برای کودکانی که در سنین پایین قرار دارند غم زیادی به همراه بیاورد. به فرزند خود بگویید که پدر و مادر برای راحتی و آرامش فرزندانشان فداکاری‌های بسیاری می‌کنند و آن‌ها تنها کسانی هستند که هرگز نمی‌توانند رنج و غم فرزندشان را ببینند. روو با آنکه سن کمی دارد، بعد از پدرش تصمیم می‌گیرد از مادر باردار خود مراقبت کند. او حواسش به آرامش مادرش است، او را عصبانی نمی‌کند و تلاش می‌کند بدنی قوی پیدا کند تا بتواند مسئولیت‌های مادرش را انجام دهد. از این الگوی مثبت استفاده کنید و درباره‌ی مسئولیت‌پذیری نسبت به خانواده با فرزندتان گفت‌وگو کنید. خلاصه: به نمایش رنج و غمی که این اثر به همراه دارد، توجه کنید. از الگوهای مثبت کمک بگیرید و درباره‌ی مسئولیت‌پذیری نسبت به خانواده با فرزند خود صحبت کنید.