بچه‌ای که دل می‌شکند

لئونارد کانترو (با بازی چارلز گرودین)، فروشنده‌ی جوان و دست و پا چلفتی لوازم ورزشی، با دوست دخترش لیلا (با بازی جنی برلین) در یک مراسم عروسی سنتی یهودی در شهر نیویورک ازدواج می‌کند. در ماه عسل زوج جوان در میامی، لئونارد شروع به دیدن چیزهایی در مورد لیلا می‌کند که دوست ندارد. وقتی لیلا دچار آفتاب سوختگی شدیدی می‌شود و در اتاق هتل محبوس می‌شود، لئونارد ساعتها را با کلی (با بازی سیبیل شپرد)، یک دختر جوان و زیبا با موهای بلوند، که اهل مینه‌سوتا است و او را در ساحل ملاقات کرده، می‌گذراند. لئونارد شروع به گفتن دروغ‌های عجیب و غریب به لیلا برای توضیح غیبت‌هایش می‌کند. کلی ناراحت نمی‌شود وقتی لئونارد اعتراف می‌کند که ازدواج کرده است، و لئونارد قول می‌دهد به لیلا بگوید که می‌خواهد طلاق بگیرد.

• خانواده‌ها می‌توانند در مورد نحوه‌ی برخورد کلی با شوهر خیانتکارش لئونارد و ستایش او به عنوان مردی با فضیلت و شریف صحبت کنند. آیا او واقعاً ساده‌لوح است یا حرف درستی می‌زند؟ لئونارد به خاطر وسواسش نسبت به کلی چه چیزهایی را فدا کرده است؟ آیا شخصیت‌ها می‌توانستند یا باید کاری متفاوت انجام می‌دادند؟ فکر می‌کنید بعد از پایان داستان چه اتفاقی برای آنها خواهد افتاد؟

والدین باید بدانند که این فیلم، بازسازی درجه R سال 2007 نیست که پر از کمدی اسلپ‌استیک، شخصیت‌های کارتونی، موسیقی محبوب و جوک‌های جنسی اغراق‌آمیز است، بلکه نسخه اصلی و واقع‌گراتر از اوایل دهه 1970 است. احتمالاً اگر امروز اکران می‌شد، درجه سنی PG-13 می‌گرفت (در دهه 70 چنین درجه‌بندی‌ای وجود نداشت) به دلیل صحنه‌های ملایم اتاق خواب، برهنه شدن، صحبت در مورد رابطه جنسی و فحش‌هایی که بیشتر توسط یک پدر شوهر وحشت‌زده بیان می‌شود. پایان فیلم دقیقاً با مفاهیم سنتی رفتار خوب و بد مطابقت ندارد. برای آگاهی از فیلم‌های مشابه، می‌توانید برای دریافت ایمیل‌های هفتگی شب فیلم خانوادگی ثبت‌نام کنید.

قلب‌شکسته، حداقل در نیمه اولش، یک کمدی رمانتیک است که به نظر می‌رسد برعکس رمانتیک یا کمدی سنتی است. کمدی سیاه بیشتر به آن می‌خورد. برخلاف بازسازی سال ۲۰۰۷، نسخه اصلی به دنبال خنده‌های شکمی درجه R نیست، بلکه به دنبال شوک‌آور بودن و بی‌معنی بودن و نامناسب بودن همه چیز است، به علاوه زاویه قومی-فرهنگی که در نسخه بن استیلر وجود ندارد. داستان ناراحت‌کننده است، اما بحث‌های غنی با کودکان بزرگ‌تر در مورد روابط، تعهدات و انتخاب‌ها را فراهم می‌کند.صحنهٔ ناراحت‌کننده‌ای که لئونارد به لیلا می‌گوید می‌خواهد طلاق بگیرد، تأثیرگذارترین صحنهٔ فیلم است. لیلا هرچند ممکن است چندان جذاب نباشد، اما لئونارد را دوست دارد و در حال نابود شدن است، در حالی که قهرمان فروشنده خبر ویرانگر را به شکلی «مثبت» جلوه می‌دهد. بینندگان ممکن است با لئونارد همدردی کنند، وقتی با پدر سختگیر کلی مواجه می‌شود، که به نظر می‌رسد احساسات ضدّ یهودی نسبت به او دارد. اگرچه در پایان فیلم پیچشی وجود دارد، اما شما را با این فکر رها می‌کند که لئونارد چه چیزی را از دست داده است. او هم به نظر می‌رسد در این مورد فکر می‌کند.