مرد چاق

جریان این فیلم درباره‌ی کریسمس و بابانوئل است. بابانوئلی که سال‌هاست کارخانه‌ی ساخت اسباب‌بازی دارد و تولیدات خود را در شب کریسمس به کودکان هدیه می‌دهد. هزینه‌های این کارخانه که کارگرانش کوتوله‌ها هستند را دولت پرداخت می‌کرده است. اما اکنون چندین سال است که یارانه‌ی آن‌ها بسیار کم شده، تاجایی‌که توان پرداخت پول برق کارخانه را نیز ندارند. به همین دلیل، تولیدات کارخانه کاهش یافته و بابانوئل نمی‌تواند به همه‌ی بچه‌ها هدیه بدهد و به بعضی از آن‌ها فقط یه تکه زغال می‌دهد. همین موضوع باعث شده تا بابانوئل محبوبیت خود را در نزد بچه‌ها از دست بدهد. هر سال در شب کریسمس به او و سورتمه‌اش شلیک می‌شود و زخمی و خونین به خانه بازمی‌گردد! این بار نوجوانی به نام بیلی که بسیار ثروتمند است و با مادربزرگش زندگی می‌کند یک تکه زغال‌سنگ هدیه می‌گیرد. او که بسیار از این موضوع عصبانی است با جعل امضای مادربزرگ، به یک آدمکش حرفه‌ای به نام جاناتان پول می‌دهد تا بابانوئل را بکشد. جاناتان موفق می‌شود به محل کار بابانوئل برود. او هرکسی که در مسیرش قرار می‌گیرد را می‌کشد و حتی کارخانه‌‌ی ساخت اسباب‌بازی را منفجر می‌کند. بالاخره در یک درگیری دونفره با بابانوئل، هردو به‌شدّت زخمی می‌شوند. اما بابانوئل زنده می‌ماند و جاناتان توسط همسر بابانوئل کشته می‌شود.

• از فرزند خود بپرسید آیا بردن جایزه با تقلّب و شکنجه‌ی دوست و همکلاسی کار درستی است؟ شکست‌خوردن در زندگی آنقدر اهمیت دارد که به‌خاطرش دیگران را آزار دهیم؟ علّت رفتارهای بیلی به نظر تو چه بود؟ آیا نبود پدر درکنار او و اینکه به‌تنهایی زندگی می‌کرد، تأثیری در رفتارش داشت؟ آیا این می‌توانست توجیهی برای رفتارهای خارج از اخلاق و قانون او باشد؟ اگر تو به‌جای بابانوئل بودی و از نظر مالی شکست خورده بودی، کارخانه‌ی اسباب‌بازی را به کارخانه‌ی ساخت اسلحه تبدیل می‌کردی؟ چه راهکار دیگری برای برون‌رفت از این مشکل پیشنهاد می‌کنی؟ به نظرت عقده‌ی کودکی جاناتان تأثیری در تبدیل‌شدن او به یک آدمکش داشت؟ آیا این توجیه قابل‌قبولی است؟ به نظرت آزادبودن خریدوفروش اسلحه در آمریکا چه فاجعه‌هایی به بار می‌آورد؟ خلاصه: درباره‌ی رفتارهای غیراخلاقی بیلی و جاناتان و علّت و عواقب آن با فرزند خود صحبت کنید.

والدین عزیز، بهتر است بدانید این فیلم بر پایه‌ی خونریزی و کشتار و به‌نوعی تبلیغ فروش اسلحه ساخته شده است! رفتارهای غیراخلاقی مانند دزدی، تهدید و شکنجه‌ی همکلاسی، جعل امضا و... در فیلم وجود دارد. نکات ریز و کوچکی مانند هدیه‌دادن، بخشش و تلاش برای جلب رضایت کودکان می‌تواند مثبت باشد. اما فیلم آن­قدر کشتار و درگیری و خونریزی دارد که نمی‌توان به‌سادگی از آن عبور کرد. بهتر است بدانید نوجوانان به‌دنبال کسب استقلال در زندگی هستند. کنترل‌کردن آن‌­ها کار درستی نیست و باعث می‌شود فرصت گفت‌وگو با آن‌ها را از دست بدهیم. از این رو، توصیه می‌شود اگر نوجوان شما این فیلم را تماشا کرد درباره‌ی مشکلات اخلاقی و رفتارهای نابهنجار شخصیت‌ها مانند یک دوست با آن‌ها صحبت کنید. خلاصه: این فیلم دارای صحنه‌های تیراندازی و خونریزی و رفتارهای غیراخلاقی فراوانی است.

این فیلم عجیب و تاریک کریسمس، ترکیبی جالب از فانتزی، خشونت و به‌طور شگفت‌آوری خنده‌های آشکار کم است، اما با این حال به‌نوعی اعتماد به نفس و تعهد کامل به موقعیت‌های وحشیانه‌اش را حفظ می‌کند. این فیلم که توسط برادران نلمز، اشوم و یان، نوشته و کارگردانی شده، کمی طول می‌کشد تا ثابت کند که بله، کریس کرینگل بابای نوئل واقعی است. او یک وانت فرسوده می‌راند، اما می‌داند که چه کسی بد و چه کسی خوب است، به نظر می‌رسد مدت خیلی طولانی در این کار بوده و الف‌های واقعی برایش کار می‌کنند (آن‌ها با رژیم تمام شیرینی‌ها زندگی می‌کنند). بنابراین با وجود بدخلقی او و با وجود تداعی‌های ناخوشایند دنیای واقعی از حضور گیبسون در این نقش، شخصیت او کار می‌کند.سلاح مخفی دیگر ژان باتیست است که در نقش بانوی دلپذیر و بی‌پرده‌ی کریسمس ظاهر می‌شود و از کریس حمایت می‌کند و باعث می‌شود فضا گرم‌تر به نظر برسد. گاگینز همیشه در نقش روان‌پریشانی که چشمانی تیزبین دارند، خوب عمل می‌کند، و هورستفیلد - که به راحتی می‌توان او را با برخی از مستبدان قلدر دنیای واقعی مقایسه کرد - کودک شیطان کوچکی است. لحن فیلم فَتمن عجیب است، با قطعات و بخش‌هایی که به نظر می‌رسد تقریبا به درستی با هم جور در نمی‌آیند، اما در کنار هم قرار می‌گیرند و به شکلی عجیب با هم جور می‌شوند. واقعا حس نمی‌شود که فیلم کاملا از ریل خارج شده باشد، و کاملا هم غیرمنتظره نیست، اما به اندازه‌ای نامتعارف است و به اندازه‌ای احساس دارد که تماشای آن در تعطیلات می‌ارزد.