درباره فیلم
خانه سایهها جایی است که موجودات بدون چهرهای به نام سایه با عروسکهای زنده خود زندگی میکنند . اما این خانه رازها و جنایات مخوفی را پشت خود پنهان کردهاست. کیت به همراه عروسک زنده خود امیلیکو میخواهد پرده از این رازها برداشته و افراد قلعه را از رنج برهاند. این انیمه فضایی سالم و به دور از ناهنجاری دارد اما به دلیل ژانر رازآلودش گرههای داستانی زیادی دارد و در لفافه به مسائلی مانند کودک آزاری و ظلم ستیزی میپردازد؛ به همین دلیل درک آن برای نوجوانان بالای 13 سال راحتتر است.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: متوسط
ترس: کم
ناهنجاری اجتماعی: ندارد
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشداستان انیمه خانه سایهها در مورد قلعهای است که موجودات بدون چهرهای به نام سایه در آن زندگی میکنند. این موجودات برای اینکه بتوانند با همدیگر تعامل کنند، خانه را تمیز نگه دارند و کارهایشان را انجام دهند، موجوداتی به نام عروسک زنده را به وجود آوردهاند. سایه ها تا قبل از مراسم سرآغاز که یک امتحان برای بلوغشان محسوب میشوند حق ندارند که از اتاق خود خارج شوند و با دیگران ارتباط برقرار کنند و تنها باید با عروسک زندهشان در ارتباط باشند.
کیت شخصیت اصلی این داستان است که برعکس باقی سایهها از زمان تولدش چیزهایی را به خاطر میآورد به همین دلیل نسبت به خانهسایهها مشکوک است و نمیتواند با آن کنار بیاید. عروسک زنده او امیلیکو فردی سرخوش و سربه هواست که کیت ابتدا نمیتواند با او ارتباط برقرار کند. آنها برای اینکه بتوانند راهشان را در خانه سایهها باز کنند و بتوانند پرده از رازهای آن بردارند نیازمند همکاری هستند تا مراسم سرآغاز را با موفقیت پشت سر بگذارند و سپس بتوانند برای خود یارانی پیدا کنند. کمکم امیلیکو هم مانند کیت متوجه نکات عجیبی در اطراف خود میشود و به این ترتیب این دونفر ماموریت خود را آغاز میکنند و میتوانند مراسم سرآغاز را علی رغم مانع تراشی ادوارد با موفقیت به پایان برسانند.
در فصل دوم کیت سعی میکند تا یک حامل ستاره شود. حاملان ستاره ارشد های برج بچهها هستند و دسترسی خوبی به برخی اطلاعات دارند. اما با ورود فردی مرموز که او را روب ساما مینامند انگشت اتهام به سمت کیت نشانه میرود. حال کیت باید سعی کند با کمک دوستانش از این چالشها عبور کرده و اعتماد حاملان ستاره را به دست آورد تا بتواند با قدمهای محکمتری با بزرگسالان قلعهی سایها بجنگد.
درباره این موارد گفتگو کنید
- به نظرت چه موانعی برای رشد تو وجود دارد؟ اگر زمانی مانند کیت با همچین موقعیتی روبه رو شوی چه میکنی؟ به نظرت چرا مردم دهکده متوجه ظلمی که در حقشان میشود نمیشدند؟ اگر انسانها نتوانند آزادانه تفکر کنند چه اتفاقی میفتد؟ چطور باید ظالم و ظلم را تشخیص داد؟ خلاصه: انسان بودن با چه مولفههایی تعریف میشود؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشخانه سایهها انیمه ای در ژانر ماورایی رازآلود است که در دو فصل بین سالهای 2021 و 2022 پخش شدهاست. با اینکه در فصل دوم هم داستان این انیمه به سرانجام نرسیده است هنوز خبری از تائید فصل سوم آن منتشرنشدهاست. سازندگان انیمه در انتهای فصل اول از مانگا مستقل عمل کردند که باعث به وجود آمدن نگرانیهایی شد اما فصل دوم آن با پایبندی به مانگا ادامه پیدا کرد و نگرانی طرفداران را برطرف کرد.
یکی از ژانرهای اثر رازآلود است به همین دلیل مخاطب در همان ابتدا با گرههای داستانی زیادی مواجه میشود و نویسنده در روند داستان با حوصله این گرهها را باز میکند اما حواسش هست که برای کنجکاو نگه داشتن مخاطب تمام کارتهایش را رو نکند.
ظلمستیزی مفهومی است که نویسنده سعی دارد از طریق شخصیتهای کم سن و سال خود به مخاطب منتقل کند. البته جنس این ظلم کمی متفاوت است زیرا افراد به قدری به آن عادت کردهاند و در این فضا نفس کشیدهاند که نمیدانند مورد ظلم واقع شدهاند. قلعه سایهها فقط غل و زنجیری برای اعضای خود نیست بلکه مردم دهکده را هم به بند کشیدهاست. دودی که از پدربزرگ ساطع میشود باعث شده تا مردم دهکده کمتر فکر کنند و حس کنند اگر پدربزرگ و خانه سایهها نبود آنها نمیتوانستند به خوبی زندگی کنند به همین دلیل با خوشحالی فرزندان خود را تقدیم خانهسایهها میکنند و از اینکه کودکشان انتخاب شده اعلام خرسندی میکنند. از طرفی کودکانی که به قلعه فرستاده شدهاند نه به عنوان یک انسان بلکه به عنوان عروسکی که از خود اراده ای ندارد و صرفا باید تسلیم محض باشند زندگی خود را ادامه میدهند.
طی یک فرآیند مورفها این انسانها را میبینند و از جسم آنها تقلید میکنند سپس با ارتباط گرفتن با این انسانها شخصیت خود را به دست میآورند. پس از مراسم سرآغاز قدرتهای دودی آنها بیدار میشود و در نهایت باید زندگی آن انسان خاموش شده و کاملا با سایه یگانه شود. این فرآیند هم ظلم خاموشی است که برخی بزرگسالان بر کودکان تحمیل میکنند. اینکه نباید رویا داشته باشند و نباید فکر کنند بلکه باید همان چیزی شوند که بزرگسال میخواهد. در فصل اول ما با شخصیتهای زیادی آشنا میشویم . کیت سایه ایست که از ابتدا میخواهد امیلیکو، عروسک زندهاش، به عنوان یک شخصیت مستقل عمل کند نه به عنوان چهرهی او. او هویت مستقل خود را به دست میآورد و امیلیکو هم کمکم به یاد میآورد که انسان بودهاست. در فصل دوم و با ورود شخصیتهای جدیدتر ما شاهد رشد شخصیتی شگرفی در افراد هستیم. پاتریک و ریکی از دوستان کیت هستند. ریکی با اینکه عروسک زنده پاتریک محسوب میشد او را کنترل میکرد اما پاتریک پس از علاقهمندی به امیلیکو از شخصیت دیکته شده خود بیزار میشود.
امیلیکو و دوستانش پس از اینکه کمی خاطرات گذشته خود را به یاد آوردند با این سوال اساسی روبه رو میشوند که اصلا انسان بودن به چه معناست؟ و هر لحظه به عمق شخصیتهای داستان اضافه میشود.
خلاصه: داستان این انیمه سعی میکند روی مفاهیم کودکآزاری و بردهداری که ظلمهایی با لایههای پنهان هستند کار کند و تا حد خوبی در این امر موفق بوده است.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.