تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: کم
ترس: کم
ناهنجاری اجتماعی: خیلی زیاد
الگوی مثبت: زیاد
پیام مثبت: زیاد
خلاصه فیلم
ویرایشبر اساس مجموعهای با همین نام که از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۳ پخش شد، سریال خاطرات سالهای دور در اواخر دهه ۱۹۶۰ اتفاق میافتد، درست مثل نسخه اصلی، اما این بار بر خانواده ویلیامز تمرکز دارد: دین ۱۲ ساله (الیشا "ایجی" ویلیامز)، پدرش بیل (دوله هیل) که هم استاد دانشگاه است و هم نوازنده، مادرش لیلیان (سایکان سنگبلو) که یک زن شاغل است، و خواهر نوجوانش کیم (لورا کاریوکی) که هم محبوب است و هم درگیر مشکلات. در خانهشان در مونتگمری، آلاباما، زمانه در حال تغییر است و خانواده ویلیامز هم همراه با آن تغییر میکند، گاهی بهتر و گاهی بدتر. دن چیدل در نقش راوی، نسخه بزرگسال دین را روایت میکند که با نوستالژی به دوران بلوغش نگاه میکند. و در مورد نوستالژی: ستاره اصلی سریال خاطرات سالهای دور، فرد ساوج، کارگردانی قسمت اول بازسازی این سریال را بر عهده دارد.
درباره این موارد گفتگو کنید
- خانوادهها میتوانند در مورد نوستالژی در رسانهها، بهویژه در برنامههایی مانند سالهای شگفتانگیز، صحبت کنند. به نظر شما تا چه حد برنامههای تلویزیونی و فیلمهایی که به گذشته، بهویژه گذشتههای اخیر، نگاه میکنند، دقیق هستند؟ آیا مردم بهطور کلی تمایل به ایدهآلسازی بخشهایی از تاریخ دارند؟ چگونه تمرکز سالهای شگفتانگیز بر یک خانواده سیاهپوست، رویدادها و نحوه نمایش آنها را تغییر میدهد؟
- خانوادهها همچنین میتوانند به طور خاص در مورد زندگی در ایالات متحده در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ صحبت کنند. بزرگ شدن در آن دوران چگونه بود؟ چگونه رویدادهایی مانند جنبش حقوق مدنی، جنگ ویتنام و جنبش ضدفرهنگ هیپی بر زندگی آمریکایی امروز تأثیر گذاشتهاند؟ کدام رویدادهای امروزی را فکر میکنید تأثیر ماندگاری بر نسلهای آینده خواهد داشت؟
- شخصیتهای سریال سالهای شگفتانگیز چگونه قدردانی و صداقت را به نمایش میگذارند؟ چرا این ویژگیهای شخصیتی مهم هستند؟
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشوالدین باید بدانند که سریال سالهای شگفتانگیز بازسازی مجموعهای با همین نام در سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۳ است که این بار بر خانواده ویلیامز، خانوادهای سیاهپوست در مونتگمری، آلاباما، در اواخر دهه ۱۹۶۰ تمرکز دارد. همانند نسخه اصلی، لحن سریال نوستالژیک و گرم است و مردی مسن به گذشته و دوران بلوغ خود با مهربانی مینگرد. خشونت در این بازسازی اندکی پررنگتر است و به رویدادهای تاریخی مانند ترور مارتین لوتر کینگ جونیور و جنگ ویتنام اشاره میشود. یکی از شخصیتهای جوان به حزب پلنگ سیاه علاقه دارد و ما تصویری از او را با اسلحه در دست به سبک اعضای حزب پلنگ سیاه میبینیم. بچههای کوچک در مدرسه با هم درگیر میشوند اما کسی آسیب نمیبیند. محتوای جنسی شامل صحبتهای زیادی در مورد قرار ملاقات، بوسیدن، مهمانیهای عاشقانه و موضوعات عاشقانه مشابه دوره راهنمایی است. همچنین شاهد بوسیدن پرشور یکی از شخصیتها با دوستپسرش در ماشین هستیم. ما شخصیتهایی را میبینیم که الکل مینوشند اما کسی مست نیست؛ یکی از شخصیتها به بوی عجیب و غریب استودیوی پدرش پس از تمرین اشاره میکند که اشارهای به استفاده پنهانی از ماریجوآنا است. استفاده از الفاظ نامناسب مانند جهنم و کسخل در سریال کم است. شخصیتها قوی و پیچیده هستند و داستانهایی که برای آنها روایت میشود به آنها هویت و کرامت میبخشد. موضوعات نژادی و اجتماعی بهطور مکرر مورد بحث قرار میگیرند: عدم تحمل، ادغام، ارتباط نژاد با فقر. زندگی شخصیتهای سیاهپوست کلیشهای نیست و نژاد فقط یکی از جنبههای شخصیتپردازی آنهاست. اعضای خانواده به هم نزدیک و مهربان هستند، هرچند گاهی بحث و جدل میکنند؛ پیامهای صداقت و قدردانی واضح است.
این فیلم چه نکات مثبتی دارد
گرم، دوستداشتنی و سرشار از نوستالژی ملایم، این بازسازی مجموعه نمادین اواخر دهه ۸۰، همان احساسات را به تصویر میکشد و در عین حال بهخوبی دیدگاههای فرهنگی مدرن را در خود جای میدهد. اگرچه خانواده ویلیامز در همان دورهای زندگی میکنند که خانواده آرنولد در مجموعه اصلی، اما تجربیات این دو خانواده کاملا متفاوت است. مجموعه اصلی سالهای شگفتانگیز بهطور شگفتانگیزی زمان کمی را به موضوع نژاد اختصاص داد، با وجود اینکه در دورهای پرتلاطم برای افراد رنگینپوست در ایالات متحده آمریکا قرار داشت؛ در حالی که بازسازی این مجموعه، بینشهایی در مورد نژاد و عدم تحمل را بهخوبی در داستانهایی درباره احساسات یک کودک ۱۲ ساله سیاهپوست گنجانده است. و با حضور دین، که شیرین، بامزه، خوشنیت و با چشمانی باز است، بهعنوان نماینده ما در آشوب اواخر دهه ۶۰، همه چیز بهراحتی قابل درک است.در اولین قسمت، راوی، دان چیدل میگوید: «یک چیز در مورد ۱۲ سالگی که در طول دههها تغییر نکرده، این است که در حدود ۱۲ سالگی است که شما متوجه میشوید جایگاهتان در دنیا کجاست.» درست است، و دین تلاش میکند تا در خانوادهای که همه شبیه سوپراستار به نظر میرسند، جایگاهی برای خودش دست و پا کند: برادرش یک ورزشکار و حالا یک قهرمان جنگی (ویتنام) است، خواهرش یک هیپی آگاه سیاسی است که یکی از بچههای محبوب هم هست، مادرش باهوش است و پدرش یک موزیسین. پس دین کجا قرار میگیرد؟ و اینکه چگونه پسزمینهای از حوادث نژادی چالشبرانگیز بر نحوه مواجهه او با نوجوانی که بهتنهایی هم ترسناک است، تأثیر خواهد گذاشت؟ در حالی که جالب است که سریال جدید Wonder Years تصمیم گرفته تا بر همان دورهای تمرکز کند که سریال اصلی بر آن تمرکز داشت (سالادین ک. پترسون، خالق سریال، در اواخر دهه ۴۰ زندگیاش است؛ اگر ما به دوران دبیرستان او نگاه میکردیم، در اواخر دهه ۸۰ قرار میگرفتیم)، اما جالب است که شاهد نگاهی متفاوت به داستانی مشابه باشیم — داستانی که بر یک شخصیت جوان تمرکز دارد که ذهنش درگیر چیزهای بیشتری از اولین بوسه و دعوا با خانوادهاش است.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.








































