درباره فیلم
این فیلم، فیلمی در ژانر خانوادگی است که براساس کتاب داستانهایی برای کودکان، نوشته میخائیل زوشینکو ساخته شده است و داستان شیطنتهای یک خواهر و برادر را در کودکی روایت میکند. داستان دو بخش دارد. یکی روایت کودکی مینکا و لولیا و دیگری در بزرگسالی اما با شیطنتهای پسران دوقلوی لولیا. پیام این فیلم مهربانی و محبت به یکدیگر در خانواده است که نویسنده در پایان فیلم، پرده از آن برمیدارد. این اثر، برای والدینی که دارای دو فرزند و یا بیشتر هستند، پیامهای تربیتی بسیاری دارد اما تماشای آن برای بچههای زیر 10 سال به دلیل امکان تقلید از رفتارهای بسیار شیطنت آمیز شخصیتهای کودک در فیلم، توصیه نمیشود.
تصاویر فیلم
پیشنهادهای مشابه
نمایش همهنقد و بررسی
معتبر: این تحلیلها بهترین و دقیقترین نتایج رو دارن! ما دادههای کافی و باکیفیت داشتیم و هوش مصنوعی ما نتایج مناسبی رو برای این دسته از فیلمها بهمون داده.
خشونت: کم
ترس: ندارد
ناهنجاری اجتماعی: خیلی کم
الگوی مثبت: متوسط
پیام مثبت: متوسط
خلاصه فیلم
ویرایشمینکا تصمیم میگیرد با قطار به منزل خواهرش، لولیا برود. او هدیههایی برای لولیا، دو پسر کوچکش و دوست قدیمیاش پاول میبرد. یک تیر و کمان، دو کلاه ملوانی برای بچهها و پیراهنی که در کودکی، توسط پدر و برای تنبیه، از لولیا گرفته شده بود. همهی اینها، خاطرات زیادی را برای مینکا زنده میکنند. او در طول مسیر، خاطرات کودکیاش با لولیا را روایت میکند که شامل شیطنتها و گاه خباثتهای زیادی از سمت لولیاست. در همین زمان، پسران دوقلوی لولیا کیفی را که حاوی مقدار زیادی پول است، برمیدارند تا با آن بازی کنند که یک نفر از راه رسیده و کیف را با تمام قدرت به آسمان پرتاب میکند. کیف گم شده و لولیا گرفتار دردسری بزرگ می شود. او نه تنها مجبور به فروش خانه میشود بلکه بازرسان، قصد بردن او به زندان را دارند که مینکا از راه میرسد. او هدیهها را به بچهها میدهد. بچهها که پیراهن مادر را پوشیده و مشغول بازی در کنار وسایل پاول هستند، ناگهان باعث انفجار ماشین بخار او میشوند. بخار، آنها را مانند بالونی در هوا به پرواز درمیآورد. پاول با کمان، سنگی پرتاب میکند تا آنها به زمین بیفتند. با برخورد بچهها با زمین، کلبهای خراب می شود که کیف در همان جا افتاده بوده است. با این اتفاق، لولیا از زندان رفتن و فروش خانه، نجات می یابد.
درباره این موارد گفتگو کنید
- درباره ی رفتار لولیا با مینکا با فرزندان خود صحبت کنید و از آنها بپرسید: به نظر تو چرا لولیا مینکا را آزار میداد؟ علت حسادت او چه بود ؟ وقتی پدر یا مادرت تو را تنبیه میکنند چه حسی داری؟ آیا خود را مقصر میدانی و درصدد جبران برمیآیی؟ آیا ممکن است از پدر و مادرت دلخور شوی؟ این دلخوری را چگونه با آنها مطرح میکنی؟ آیا ممکن است با علم به اشتباه بودن رفتارت باز آن را تکرار کنی؟ نظرت درباره ی نوع تنبیههای پدر لولیا چیست؟ خلاصه: دربارهی علت رفتارهای لولیا با مینکا و نفس تنبیه و یا انواع آن با فرزندان خود صحبت کنید.
آنچه والدین باید بدانند
ویرایشهمیشه به هنگام انتخاب یک فیلم برای تماشا، دقت داشته باشید که رفتار شخصیتهای کودک در فیلم چگونه است. چرا که کودکان بسیار از همسالان خود به ویژه در فیلم یا کارتونهایی که تماشا میکنند تقلید میکنند. این فیلم نیز که میتوان گفت تا 70 درصد بار بازی آن بر دوش کودکان است از این قاعده مستثنی نیست. یک دختر حدودا 10 ساله یعنی لولیا و برادر کوچکترش مینکا، مدام در حال شیطنت هستند. اما این شیطنتها بیشتر به دیگر آزاری شبیه است تا بازی کودکانه. مثلا لولیا بسیار دروغگو و حقه باز است و اکثر اوقات مینکا را با رفتارش آزار میدهد. به طور مثال یک بار به دروغ ادعا میکند که یک توپ بیلیارد قورت داده و با این کار از احساسات برادر کوچکترش سوءاستفاده میکند تا خواستههایش را برآورده کند. او هربار که کار اشتباهی میکند، توسط پدرش تنبیه میشود. تنبیه پدر، همیشه محروم کردن بچه ها از یک چیز مورد علاقه آنهاست. مثلا یکبار آنها را برای دو سال، از خوردن بستنی منع میکند! یکبار پیراهن مورد علاقهی لولیا را به دختران فقیر میدهد و یا یک بار تمام اسباببازیهایشان را به یک فروشندهی دوره گرد میفروشد. همه اینها باعث میشود که بذر نفرت در دل لولیا جوانه بزند. در این بین آنها اکثر اوقات، رفتار مینکا را ستایش میکنند و یا میگویند چون او کوچکتر است و عقلرس نشده، پس لولیا باید تنبیه شود! چون او با علم به بد بودن این کارها، آنها را انجام داده و مینکا را با خود همراه کرده است. لولیا هر روز برای جلب توجه کارهای بدتری میکند و به قولی این لجبازی اکنون به یک دشمنی تبدیل شده است. لولیا تبدیل به یک دختر دروغگو و دغلکار شده که کارش آزار رساندن به پدر و مادر و برادرش است. در اینجا نکات قابل توجهی برای والدین دو و یا چند فرزندی وجود دارد. اول اینکه هرگز با محبت بیش از حد به فرزند کوچکتر موجب حسادت فرزندان بزرگتر نشویم. دوم توجهمان را بین بچه ها تقسیم کنیم. سوم تنبیهی که در نظر می گیریم ناظر به رفتار هر دو طرف دعوا باشد نه فقط فرزند بزرگتر. چهارم نوع تنبیه بسیار مهم است. به طور کلی وقتی تنبیه همیشگی میشود دیگر کارایی خود را از دست میدهد. در نتیجه مهم است که کی و به چه نحوی تنبیه اتفاق بیفتد. یک نکتهی جالب دیگر در فیلم وجود دارد و آن رفتار لولیا با پسران دوقلویش است. پسران دوقلوی او با یک اشتباه باعث میشوند تا لولیا حتی به مرز زندان رفتن برسد و یا مجبور به فروش خانه و وسایلش شود اما با این حال رفتار لولیا با آنها بسیار مهربانانه است. نه تنبیهی میبینیم نه عصبانیتی نه داد و بیدادی! لولیا فقط اجازه میدهد بچهها خود با عواقب کارشان مواجه شوند. آنها وقتی ناراحتی مادر را میبینند، وقتی میبینند که بازرس او را تهدید به زندان رفتن میکند، خود، پشیمان شده و از مادر عذرخواهی میکنند. به نظر میرسد این رفتار لولیا بسیار آگاهانه و صحیح بوده است.
میتوانید این فیلم را در کنار خانواده تماشا کرده و دربارهی رفتارهای بچهها با یکدیگر یا پدر و مادرشان با آنها، با هم گفتگو کنید.
خلاصه:
نکات تربیتی فیلم برای والدین بسیار است از جمله : محبتمان را بین فرزندان تقسیم کنیم. همیشه فرزند بزرگتر را مقصر ندانیم. بدانیم کی و به چه نحوی برای فرزند بالای 7 سال خود تنبیهی را در نظر بگیریم. دربارهی پیامهای فیلم با فرزندانمان گفتگو کنیم.
دیدگاههای کاربران
دیدگاهی ثبت نشده است.