شانس، عشق، تصادف

حمید معلم موسیقی کودکان یتیم است که به همراه خواهر ناتنی‌اش مریم، گروهی از این کودکان را با اتوبوس به سفری به سمت دریا می‌برد. آنها با مینو، زنی جوان که در حال دست و پنجه نرم کردن با ازدواج مجدد پدرش است، روبرو می‌شوند. مینو که نسبت به وضعیت یتیمان همدردی می‌کند و امیدوار است تا با این کار حواسش از تلاش برای صمیمی شدن با نامادریش پرت شود، از آنها دعوت می‌کند تا در زمینش بمانند. در حالی که او و حمید شروع به عاشق شدن می‌کنند، آژانس‌های دیگر تلاش می‌کنند تا در این کمدی شیرین و تلخ، آنها را از هم جدا کنند.

این فیلم با محوریت عشق و مهربانی، داستان ارتباط بین شخصیت‌های اصلی و یتیم‌ها را به تصویر می‌کشد. اگرچه صحنه‌های خشونت کمی وجود دارد، مانند آتش‌سوزی در چادر یتیم‌ها، اما این صحنه‌ها به صورت غیرگرافیکی و با تمرکز بر نجات کودکان نشان داده شده‌اند. روابط عاطفی محترمانه‌اند و صحنه‌های نامناسب جنسی یا برهنگی وجود ندارد. با این حال، موضوعاتی مانند قمار و مشکلات خانوادگی مطرح می‌شوند که ممکن است نیاز به گفتگو با نوجوانان داشته باشد.